مقاوم سازی جامعه اسلامی در برابر پذیرش حکومت مغضوبان و گمراهان
مقاوم سازی جامعه اسلامی در برابر پذیرش حکومت مغضوبان و گمراهان ، با ابراز تنفّر از آنان
صراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ
(خداوندا ما را به) راه کسانی که آنها را مشمول نعمت خود ساختی، (هدایت کن) نه غضب شدگان و نه گمراهان( سوره حمد، آیه 7)
نکته ها
این آیه راه مستقیم را، راه کسانی معرّفی می کند که مورد نعمت الهی واقع شده اند و عبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا و صالحین. توجّه به راه این بزرگواران و آرزوی پیمودن آن و تلقین این آرزو به خود، ما را از خطر کجروی و قرار گرفتن در خطوط انحرافی باز می دارد.
بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد که او را در مسیر غضب شدگان و گمراهان قرار ندهد. زیرا بنی اسرائیل نیز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولی در اثر ناسپاسی و لجاجت گرفتار غضب شدند.
قرآن، مردم را به سه دسته تقسیم می نماید: کسانی که مورد نعمت هدایت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.
مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ»، نعمتِ هدایت است. زیرا در آیۀ قبل سخن از هدایت بود. علاوه بر آنکه نعمت های مادی را کفّار و منحرفین و دیگران نیز دارند.
هدایت شدگان نیز مورد خطرند و باید دائماً از خدا بخواهیم که مسیر ما، به غضب و گمراهی کشیده نشود.
پیامها
1- انسان در تربیت، نیازمند الگو می باشد. انبیا، شهدا، صدّیقین وصالحان، نمونه های زیبای انسانیت اند.
2- آنچه از خداوند به انسان می رسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود می آوریم.
3- ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامی را در برابر پذیرش حکومت آنان، مقاوم و پایدار می کند.
منبع: تفسیر نور، ج 1، صفحه 37
رضایت مادر
در زمان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم جوانی بود که او را علقمه می گفتند، او بیمار شد، چون به دم مرگ رسید رسول خدا - صل الله علیه وآله - به مسلمانان از جمله عمار فرمود:
بروید و کلمه شهادتین را به وی تلقین کنید. آنها رفتند و هر چه کردند نتوانست بگوید، حضرت را خبر کردند، فرمود: مادر او را بیاورید، چون مادرش حاضر شد ،پیامبر صلی الله علیه واله وسلم فرمود: میان تو و علقمه چگونه است؟
عرض کرد: یا رسول الله! از وی رنجیده ام. حضرت رو به اصحاب نمود و فرمود: زبان علقمه از خشم مادرش در بند است اگر بی شهادت از دنیا برود.
آنگاه حضرت محمدصلی الله علیه واله وسلم به بلال فرمود: برو و هیزم و هیمه بسیار بیاور تا علقمه را بسوزانیم!
پیرزن فریاد برآورد که یا رسول الله تا به این حد راضی نیستم، هر چند از وی رنجیده ام، آخر او پاره تن من است.
حضرت فرمود: به آن خدایی که مرا به راستی به سوی خلق فرستاد، اگر تو از وی راضی نشوی نماز و روزه و طاعات او قبول درگه حق تعالی واقع نمی شود و او را به آتش می سوزانند،
آن زن عرض کرد: یا رسول الله گواه باش که از او راضی شدم و او را حلال کردم.
حضرت به بلال فرمود: ببین حال علقمه چطوراست، بلال چون به در خانه رسید آواز علقمه را شنید که شهادتین می گفت و وفات نمود.
یاران
پسر اول گفت: مادر جون برم جبهه؟
گفت: برو عزیزم
رفت و والفجر مقدماتی شهید شد!
پسر دوم گفت: مادر، داداش که رفت، من هم برم؟
گفت: برو عزیزم.
رفت و عملیات خیبر شهید شد!
پدر گفت:
حاج خانم بچه ها رفتند، ما هم بریم تفنگ بچه ها روی زمین نمونه، رفت و کربلای پنج شهید شد!
خدایا جواب اینارو چی بدیم؟
دختر خانمی میگفت:
فقط دعا كنيد پدرم شهيد بشه!
خشكم زد
گفتم دختر اين چه دعاييه؟
گفت:آخه بابام موجيه!
گفتم خوب انشاالله خوب ميشه، چرادعاكنم شهيد بشه؟
گفت: آخه هروقت موج ميگيردش و حال خودشو نميفهمه شروع ميكنه منو مادر و برادرمو كتك ميزنه! ، امامشكل ما اين نيست!
گفتم: پس مشكل چيه؟
گفت: بعداينكه حالش خوب ميشه ومتوجه ميشه چه كاري كرده.شروع ميكنه دست و پاهاي همهمون را ماچ کردن و معذرت خواهي ميكنه.
ما طاقت نداريم شرمندگي پدرمون را ببينيم.
دعاكنيد پدرم شهيد بشه…..
جواب اینارو چی بدیم؟
به مادرقول داده بود برمی گرده..
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخندتلخی زد وگفت ، بچه ام سرش می ره ولی قولش نه
جواب این مادر رو چی بدیم؟
من می خواهم درآینده شهید بشم ..
معلم پرید وسط حرف علی وگفت : ببین علی جان موضوع انشاء این بود که درآینده می خواهید چکاره شوید ، باید درمورد یه شغل یا کار توضیح می دادی مثلا پدرت چکاره است .. آقا اجازه … !
شهید
جواب این تفکر رو چه جوری بدیم؟
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت امیدواربودم روی زیر پیراهنش اسمش رو نوشته باشه… نوشته بود… اگر برای خداست بگذار گمنام بمانم
الان دنبال نام و نشان هستیم حواست هست؟
هم قد گلوله توپ بود
گفتن : چه جوری اومدی اینجا
گفت : با التماس
گفتن: چه جوری گلوله روبلند میکنی میاری
گفت: با التماس
به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه
لبخند زد وگفت : با التماس ..
وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن ، فهمیدم چقدرالتماس کرده بود
اونا التماس چی میکردن شما التماس چی؟
گردان پشت میدون مین زمین گیرشد، چند نفررفتن معبرباز کنن پانزده ساله بود چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده …. پوتین ها شو داد به یکی از بچه هاو گفت : تازه ازگردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله…
پابرهنه رفت
بیت المال دستت چیکار میکنه؟!
پیشونی بندها روبا وسواس زیرو رو میکرد پرسیدم دنبال چه میگردی
گفت سربند یا زهرا گفتم یکیش رو بردار ببند دیگه ،چه فرق داره
گفت نه آخه من مادرندارم
روز آخر
اگر امروز آخرین روز ما قبل از ظهور امام زمان باشد ، آیا می توانیم فردا خود را جزو یاران امام زمان بدانیم?!
همیشه و برای هر کسی در آینده ، روز آخری وجود دارد و در ادبیات عامه و حتی ادبیات دینی ، موارد زیادی با وصف آخر مطرح شده است ؛ مثل نماز آخر، شب آخر(عاشورا) ، فصل آخر، شام آخر( در مسیحیت) و… . پس نه فقط روز که در هر چیزی ، آخری هست . به همین جهت در روایات از دولت کریمه مهدوی نیز تحت عنوان آخرین دولت نام برده شده است. مساله این نوشتار این است که به عنوان انسان منتظر و عاشق امام-زمان (عج) ، اگر فرض بگیریم امروز ، روز آخر و فردا روز ظهور باشد ، آیا ، آمادگی و لیاقت لازم را در خود ایجاد کرده ایم و با تمام وجود ، خود را برای فردا ، مجهز و آماده نموده ایم؟!
به نظر می رسد کمترین منتظری پیدا شود که در این سطح از آمادگی و شایستگی و توانایی قرار داشته باشد و ادعا کند که از هر لحاظ می تواند سربلند و روسپید باشد! روز آخر ، روزی است که همه دیر یا زود آن را تجربه خواهیم کرد ؛ اما بیشتر از دو حالت نخواهیم داشت:
1. بعد از ظهور می فهمیم که روز قبل ، روز آخر بوده و ما هیچ اقدام و برنامه خاصی برای آن نداشته و مشغول زندگی عادی خود بوده ایم ! در این صورت در روز ظهور ، عملا کار خاصی نمی کنیم و غافلگیرانه با رویدادها روبه رو می شویم ونهایت چیزی که انجام خواهیم داد خوشحالی و شعار و نوشتن شعر و بوق زدن و… خواهد بود!!
2. قبل از ظهور از هر لحاظ چشم به راه و آماده بودیم و روز آخر ، با همه نیرو و توان برای فردا آماده شده و از شور و شوق فراوان ، لحظه شماری کرده ایم. اعمال و رفتارهای ما طوری بوده که نگرانی از بابت سهل انگاری ، سستی و تردید و بی تقوایی نداریم و می توانیم از یاران امام زمان قرار بگیریم. روز آخر ، طولانی ترین زندگی ما بوده است ؛ به طوری که هر ثانیه آن ، برابر با یک ما ه وسال برای ما بوده است!
باید بدانیم که هر روزی ، می تواند روز آخر باشد…باور کنیم که هر لحظه ممکن است ظهور رخ دهد و فردا ، روز موعود باشد… .
دکتر رحیم کارگر
دعاهای قرآنی
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقییم
(خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما. (سوره حمد، آیه 6)
پیامها
1- راه های غیر الهی متعدّدی در برابر انسان قرار دارد که او باید یکی را انتخاب کند: *راه خواسته ها و توقعات های خود. * راه انتظارات وهوس های مردم. * راه وسوسه های شیطان. * راه طاغوت ها. * راه نیاکان و پیشینیان. * راه خدا و اولیای خدا.
2- انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد. مانند لامپی که روشنی خود را هر لحظه از نیروگاه می گیرد.
3- انسان باید همواره، در هر نوع از کارهای خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشتۀ تحصیلی و همسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد. زیرا چه بسا در عقاید، صحیح فکر کند، ولی در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضروری است.
4- برای دست یابی به راه مستقیم، باید دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»بهترین نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقیم است. «إِیاک نَسْتَعِینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
منبع: تفسیر نور ج 1 صفحه 32