حسادت
چرا تحمل دیدن موفقیت دیگران را نداریم؟
آیا تا به حال موارد زیر را تجربه کرده اید؟
➖یکی از همکاران شما ارتقا می گیرد در حالیکه امیدوار بودید شما آن جایگاه را بگیرید. احساس خشم و رنجش می کنید و فکر می کنید که کاش او شکست بخورد.
➖یکی از همکلاسی های دانشگاه را در اخبار می بینید. شروع به فکر می کنید"اون کارشو خوب انجام می ده. من چی؟” سپس به این فکر می کنید که چقدر شخصیت نفرت انگیزی دارد و چند دقیقه احساس بهتری می کنید.
➖در یک مهمانی هستید و یکی از هم جنس هایتان را می بینید که همه دور او را گرفته اند و جذاب تر از شما به نظر می رسد.احساس افسردگی می کنید و بعد فکر می کنید:"شرط می بندم آدم به درد نخور و بی سوادی است”
اگر هر یک از این تجارب را داشته اید پس شما هم مثل بقیه انسان ها هستید. حسادت چیست؟ احساس ناخوشایند و رنج آوری که به دلیل اموال، موقعیت یا شانس های افراد دیگر تجربه می شود.”
انواع حسادت
دو نوع حسادت وجود دارد که در مورد آنها حرف خواهیم زد: حسادت خصمانه و حسادت افسرده کننده.
حسادت افسرده کننده زمانی رخ می دهد که موفقت های یک شخص، احساس بدی در مورد خودتان یا در مورد زندگی تان می دهد. احساس ناامیدی، از دست دادن، شکست و حتی حقارت می کنید. حسادت خصمانه نیز وقتی رخ می دهد که احساس خشم کنید و آرزو کنید دیگران در مسیری که هستند شکست بخورند. شاید از موفقیت ها و شرایط زندگی آنها انتقاد کنید، ادعا کنید که لایق موفقیت هایشان نیستند یا ادعا کنید با روش های نادرست به اینجا رسیده اند. حسات خصمانه پر از خشم است، همان چیزی است که به آن می گوییم خوشحال شدن از بدحالی دیگران. هر کسی گاهی این احساس را داشته است.
اعتراف به حسادت کار سختی است
حسادت شبیه هیجان های دیگر نیست. ما می توانیم به غم، خشم، اضطراب یا سردرگمی اعتراف کنیم. اما حسادت حامل شرم و خجالت هم هست. نمی خواهیم به حسادت اعتراف کنیم. ما حسادت را یک احساس ناچیز، خودخواهانه و نادرست می بینیم. بنابراین حسادتمان را مخفی می کنیم و یا پشت ادعای بی عدالتی یا با استفاده از ترور شخصیت دیگران آن را پنهان می کنیم. شاید از افرادی که احساس حسادت ما را بر می انگیزند اجتناب کنیم. شاید فکر کنید:"من نمیخوام اطراف این افراد باشم چرا که به من یادآوری می کنند از من بهتر اند.”
در اینجا لازم است برخی موارد را به خاطر داشته باشید:
حسادت جهانی است. در هر اجتماعی حسادت وجود دارد.
حسادت در جریان تکامل انسان وجود داشته چرا که باعث پیشرفت می شود. حسادت موجب دسترسی به رتبه های عالی تر، شریک زندگی بهتر و سایر شرایط می شود.
حسادت همچنین تمایل ما به عدالت را نشان می دهد. ما بی عدالتی را دوست نداریم، ما پارتی بازی را دوست نداریم و فکر می کنیم که مردم باید بر اساس شایستگی هایشان پاداش بگیرند. بنابراین حسادت با ارزش های مثبت اجتماعی گره می خورد. این احساس همیشه منفی نیست. ما دوست نداریم مردم چیزی که لیاقتش را ندارند کسب کنند.
اگر به طور سالمی از حسادت استفاده کنید، می تواند شما را با انگیزه کند. من دوست دارم حسادت را به شکل تحسین و ستایش و تقلید برگردانم. کاری که دیگران به خوبی انجام می دهند ببینید و یاد بگیرید و شما هم انجام دهید. فهرستی از افرادی که به آنها حسادت می کنید تهیه کنید و آنها را الگوی خود قرار دهید.
حسادت می تواند با روابط دوستانه، ازدواج و محیط کاریتان تداخل پیدا کند.
مهم است حسادت را احساسی در نظر بگیرید که می توان برایش چاره پیدا کرد نه یک احساس لاینحل.
زهرا در سجاده ی بندگی
صحیفه ی تاریخ، تا به حال شاهد عبادتهایی بس شگفت از اولیای الهی بوده است. در میان تمامی عبادتها، آنچه به صفحات تاریخ زینت و جلوه ای بی نظیر بخشیده، عبادتهای بانوی بزرگواری است که در اوج جوانی، مایه ی فخر و مباهات عابدان گردیده است. این عابده ی بی همتا، هموست که در وصف عبادتش چنین آمده است:
در تمام دنیا، عابدتر از فاطمه علیهاالسلام یافت نمی شود؛ او به حدی برای عبادت برپا می ایستاد که پاهایش ورم می کرد. ( قال الحسن البصری: ما کان فی الدنیا اعبد من فاطمة. کانت تقوم حتی تتورم قدماها. بحارالانوار: ج 43، ص 75، روایت 62. ) باری، عبادتهایی که از حضرت فاطمه ی زهرا علیهاالسلام، گزارش شده است با آنچه تا به حال دیده یا شنیده ایم، بسیار متفاوت است. آن حضرت در دوران کوتاه عمرشان، با عبادت هایی بی نظیر به فتح رفیع ترین قله های بندگی و عبودیت نایل آمدند؛ به گونه ای که عبادات ایشان با عبادتهای انبیاء، اولیا و دیگر دوستان خداوند، چه از لحاظ کمیت و چه از لحاظ کیفیت، قابل مقایسه نیست:
خجل از سبحه ی سجاده ی زهدت یحیی فخر جاروب کشی حرمت با حوا شرف بندگی خاک درت با آدم.
بنده ی قدس تو عیسی و کنیزت مریم شرف بندگی خاک درت با آدم. شرف بندگی خاک درت با آدم.
( شعراز مرحوم آقابزرگ قمی. اختران ادب: ج 1 ص 82. )
توصیف کمیت و کیفیت فاطمه ی زهرا علیهاالسلام کاری است ورای امکان که جز از عهده ی خداوند و برگزیدگان خاص او بر نمی آید.
در عظمت عبادت او همین بس که خداوند عالمیان به وصف عبادات او و یگانه کفو و همتایش، ( رسول الله صلی الله علیه و آله: و الله ما کان لفاطمه کفو غیر علی. بحارالانوار: ج 43، ص 107، روایت 22. ) علی علیه السلام می پردازد. آری، اوج عبادت آن حضرت، در آخرین آیات سوره ی آل عمران، از کلام خداوند رحمان، جلوه نموده است: الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الأرض…؛ ( آل عمران (3): 195-191. ) آنان که خدای را (در همه حال؛) ایستاده، نشسته و خفته بر پهلوهاشان یاد می کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند…. ( ( پس از هجرت فرار گونه ی پیامبر اکرم (ص) از مکه، علی (ع) در پی مأموریتی که از جانب پیامبر دریافت کرده بود بلافاصله به همراه فاطمه ی زهرا علیهاالسلام و تنی چند از زنان و ضعیفان، کاروانی ترتیب داد و شتابان به سوی مدینه سرعت گرفت. مشرکان مکه که از کف دادن پیامبر، خشمشان را برانگیخته بود، تصمیم گرفتند که آنان را از میانه ی راه بازگردانند و به گروگانشان گیرند؛ اما شجاعت و مردانگی حضرت علی علیه السلام، داغ این آرزو را بر دلهایشان نهاد و عاقبت این کاروان پس از جنگ و گریزهای طاقت فرسا، به سلامت بر پیامبر وارد شد. به محض ورود علی و فاطمه، پیامبر با سروری کم نظیر به استقبالشان شتافت. علی را در آغوش فشرد و فرمود: پیش پای شما جبرئیل بر من نازل شد و مرا از تمام احوال شما در این سفر باخبر ساخت؛ از عبادت های میان راهتان، از تهجد شب هایتان، از مناجات های مداومتان، از تفکر پیوسته یتان و نیز از جنگ و گریزهایتان تا بدین جا. او این آیات جانبخش را از جانب خداوند رحمان، به استقبال شما فرود آورده است: آنان که یاد خدا می کنند؛ ایستاده، نشسته و بر پهلو و در آفرینش آسمان و زمین اندیشه می کنند (و می گویند:) خدایا تو اینها را به عبث نیافریده ای، تو پاک و منزهی؛ ما را از عذاب جهنم نگاه دار….
عطر روح فزای وحی، به یکباره تمام خستگی آن جنگ و گریزهای طاقت فرسا را از تن خسته ی علی و فاطمه سترد؛ چرا که خداوند متعال با این آیات بر نماز، تهجد، مناجات، تفکر و ذکر مدام آنان، مهر قبولی نهاده بود. با الهام از کشف الغمة فی معرفة الائمة: ص 539. ) )
عبادت فاطمه علیهاالسلام از لحاظ کمیت، تا بدان حد گسترده است که در لحظه لحظه ی زندگی او حضور و ظهور دارد؛ رفتار او، گفتار او، نگاه او، تلاش او، نفس کشیدن او و هر لحظه ی شب و روز او عبادت بود. ( رسول الله صلی الله علیه و آله: یا سلیمان! ان فاطمة، ملأ الله قلبها و جوارحها إیمانا الی مشاشها تفرغت لطاعة الله. ) او هر شب بعد از خوابانیدن بچه ها و فراغت ازدیگر و وظایف خانه داری، بر سجاده ی عبادت به نماز می ایستاد؛ تا جایی که پاهای مبارکش کبود و متورم می شد.
شب ازدواج آن عابده ی بی همتا، چنین محاسبه شده است:
علی علیه السلام در آن شب همسرش را نگران و گریان دید. علت را پرسید. فاطمه فرمود: حال خود را در پایان عمر و عالم قبر به یاد آوردم؛ چرا که انتقال از خانه ی پدرم به منزل خودم، مرا به یاد انتقالم به قبر انداخت. تو را به خدا قسم بیا در این ساعات آغازین زندگی به نماز برخیزیم و امشب را به عبادت خدا بپردازیم. ( فاطمه زهرا علیهاالسلام: تفکرت فی حالی عند ذهاب عمری و نزولی فی قبری فشبهت دخولی فی فراشی بمنزلی کدخولی الی و قبری فأنشدک الله ان قمت الی الصلوة فنعبد الله تعالی هذه اللیلة…. احقاق الحق: ج 4، ص 481. )
آری، فاطمه ی زهرا علیهاالسلام، این اسوه ی کامل و دُردانه ی بانوان جهان، در شیرین ترین و خاطره انگیزترین لحظه های زندگی نیز از هدف خلقت خویش غافل نمی شود و از همسرش می خواهد که از آن شب نیز برای تقرب به خداوند استفاده کنند. شخصیت زهرای اطهار علیهاالسلام از همان شب اول چنان برای علی علیه السلام جلوه می یابد که وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فردای آن شب از علی می پرسد: همسرت را چگونه یافتی؟! بی درنگ می گوید: نعم العون علی طاعة الله؛ ( ثم أتاهما فی صبیحتهما فسأل علیاً: کیف وجدت اهلک؟ قال: نعم العون علی طاعة الله…. بحارالانوار ج 42، ص 117.) بهترین یار و یاور برای اطاعت و عبودیت خداوند.
اما بشنویم وصف عبادت فاطمه را از زبان میوه ی دلش، امام حسن مجتبی علیه السلام: «در شب جمعه ای، مادرم را در محراب عبادت نظاره می کردم. تمام شب را به قیام و قعود و رکوع و سجود مشغول بود تا آن گاه که سپیدی صبح سر زد. می شنیدم که مردان و زنان مؤمن را یکایک نام می برد و فراوان دعایشان می کند؛ در حالی که هیچ دعایی برای خود نمی کرد. پس خدمت ایشان عرض کردم: مادر! چرا همان گونه که برای دیگران دعا می کنید، برای خودتان دعا نمی کنید. فرمود: فرزندم! ابتدا همسایه، سپس خانه.» ( الامام الحسن علیه السلام: رأیت امی فاطمه قامت فی محرابها لیله جمعتها، فلم تزل راکعة ساجدة حتی اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعوا المؤمنین و المؤمنات و تسمیهم و تکثر الدعاء لهم و لا تدعو لنفسها بشی ء فقلت لها: یا اماه! لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک. فقالت: یا بنی! الجار ثم الدار. بحارالانوار: ج 43، ص 81، روایت 3، ج 89، ص 313، روایت 19. )
آری، شیوه ی معمول فاطمه به هنگام دعا و نیایش، این گونه بود. فاطمه هیچ گاه خودش را نمی دید؛ ایثار محض بود و زیباترین سرمشق بخشش.
و اما کیفیت عبادت فاطمه هرگز در عقل و خیال ما نمی گنجد. حال روحی او را در هنگامه ی عبادت، خدا می داند و بس.
برای ما فرشیان کوته اندیش، عظمت مرتبه ی عبادات فاطمه، هرگز قابل درک و تصور نیست. تمام وسع ما در اینعرصه، آن خواهد بود که به کلام امینان وحی پناه آوریم تا شاید گوشه ای از عظمت بی مثال عبادات او را نظاره گر شویم.
در آینه ی زلال روایات که بنگریم، عبادت فاطمه، آن چنان بلند و بی همتاست که خداوند، بدان بر ملائکه ی خویش مباهات می کند:
آن گاه که فاطمه در محراب عبادت، در پیشگاه پروردگار به نماز می ایستد، نور عبادتش برای ملائکه ی آسمان درخشیدن می گیرد؛ به سان نور ستارگان برای اهل زمین و خداوند پر عزت و جلالت، خطاب به فرشتگانش می فرماید:
ملائکه ی من! بر بنده ام فاطمه، سرور کنیزانم، نظر کنید؛ بر درگاه من ایستاده در حالی که بندبند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است و با تمام قلبش به عبادت من روی نهاده است. شما را گواه می گیرم که شیعیانش را از آتش، نجات و ایمنی بخشیدم… ( رسول الله صلی الله علیه و آله… اما ابنتی فاطمة… متی قامت فی محرابها بین یدی ربها جل جلاله زهرا نورها لملائکة السماء کما یزهر نور الکواکب لأهل الأرض و یقول الله عز و جل لملائکته: یا ملائکتی! انظروا الی امتی فاطمة، سیدة امائی، قائمه بین یدی یرتعد فرائضها من خیفتی و قد اقبلت بقلبها علی عبادتی. اشهدکم انی قد آمنت شیعتها من النار…. بحارالانوار: ج 28، ص 38، روایت 1. )
از لحاظ کیفیت ظاهری به هنگام عبادت، چنان خوف و خشیت الهی در بدنش ظاهر می شد که تمام وجودش به لرزه می افتاد و تمام اعضا و جوارحش ترسان و لرزان می گشت.
اما عبادت فاطمه، از لحاظ کیفیت معنوی، آن چنان بی مانند است که درخشندگی نور آن باعث حیرت و لذت ملائکه ی مقرب الهی می گردد؛ تا جایی که هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرب الهی ( رسول الله صلی الله علیه و آله… انها لتقوم فی محرابها فیسلم علیها سبعون الف ملک من الملائکه المقربین و ینادونها بما نادت به الملائکه مریم فیقولون: یا فاطمه! ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین…. بحارالانوار: ج 37، ص 84، روایت 52 و نیز ج 43، ص 24، روایت 20. ) جملگی بر او سلام و تحیت می فرستند و به تأیید و تشویق او می پردازند. ( رسول الله… اما ابنتی فاطمة فی محرابها بین یدی ربها جل جلاله زهر نورها لملائکة السماء کما یزهر نور الکواکب لاهل الارض… یؤنسها الله تعالی ذکره بالملائکة فنادتها بما نادت به مریم بنت عمران فتقول: یا فاطمة! ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین. یا فاطمة! أقنتی لربک واسجدی و ارکعی مع الراکعین. بحارالانوار: ج 28، ص 37، روایت 1 و نیز ج 43، ص 172، روایت 3. )
آری، عبادت حضرت زهرا علیهاالسلام موجب بهت، لذت و بهجت فرشتگان مقرب الهی می شود؛ آن فرشتگانی که تمام عمر خود را به عبادت گذرانده اند؛ چرا که عبادت چون غذای روح آنهاست و اگر لحظه ای خدا را تسبیح و تقدیس نکنند، همانند گرسنه ای خواهند بود که هیچ غذایی ندارد؛ مخلوقاتی که نه تنها کار خودشان عبادت مداوم است، بلکه در طول تاریخ بشری عبادت های پرشماری را از انبیا و دوستان خدا دیده اند. چنین موجودات والامقامو عظیمی، وقتی نور عبادت زهرا در آسمان ها درخشیدن می گیرد، ( الامام الصادق علیه السلام فی جواب «لم سمیت فاطمة، زهرا؟»: لانها کانت اذا قامت فی محرابها زهر نورها لاهل السماء کما یزهر الکواکب لاهل الارض. بحارالانوار: ج 43، ص 12، روایت 6. ) از عظمت آن درشگفت می شوند و از مشاهده ی زیبایی آن، غرق مسرت و لذت می گردند.
حال، این چه نوری است؟ فرشتگان چگونه اند و حیرت و لذتشان به چه صورت است؟ جمال و زیبایی نور عبادت فاطمه تا چه اندازه است که لذت بخش ملائکه ی مقرب الهی می شود؟ عبادت او را چه کیفیت و چه عظمتی است که حیرت فزای چنان موجودات عظیمی می گردد؟ سؤال هایی است که پاسخ آن از گستره ی عقل های ما بیرون است.
این گونه روایات پُربها، در بردارنده ی حکمت ها و حقیقت هایی بسیار است که در حد فهم ناقص ما، این گونه بیان شده است.
در این روایت شریف، شاید دلالتی بس ژرف و عمیق بر اوج مرتبه ی وجودی فاطمه ی زهرا علیهاالسلام نهفته باشد؛ چرا که میزان جمال معنوی هر عملی در گرو شدت مرتبه ی وجودی صاحب آن است. هر چه کمال و رتبه ی وجودیِ موجودی والاتر و بالاتر باشد، جلوه نمایی آن وجود از جمال و جلال الهی گسترده تر و بیشتر خواهد بود و هرچه جلوه نُمایی موجودی از جمال دلربای خدایی بیشتر باشد، مشاهده ی آن وجود و متعلقات آن، حیرت افزاتر و لذت بخش تر خواهد بود. ( با الهام از خودشناسی برای خودسازی، آیت الله مصباح یزدی: ص 31.
نظاره ی اوج مقامات معنوی فاطمه ی زهرا علیهاالسلام دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی گذارد که در سیر و سلوک به سوی حق، محدودیت جنسی وجود ندارد. زن و مرد، از جهت ارزش ذاتی و حقیقت انسانی، در پیشگاه الهی یکسانند و در سیر بندگی و امکان رسیدن به مقامات عالی معنوی هیچ مزیت و رجحانی بر یکدیگر ندارند: من عمل صلحا من ذکر أو انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة…؛ ( نحل (16): 97. ) هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک و پسندیده زنده می داریم….
چنین آیاتی از قرآن کریم، خود گواه این حقیقت است که مرد و زن، به طور یکسان از جوهر انسانیت برخوردارند و در تقرب به حق هیچ تفاوتی میان ایشان نیست؛ اما در هر یک از مرد و زن توانایی و استعداد ویژه ای در به ظهور رسانی صفات الهی نهاده شده است. طبق آفرینش الهی، مردان در به ظهور رسانی صفات جلال و زنان در به ظهور رساندن صفات جمال آمادگی و توانایی بیشتری یافته اند. در روح لطیف زن استعداد ویژه ای برای تجلی و ظهور یک دسته ی خاص از صفات الهی، قرار داده شده است؛ صفاتی نظیر رحمت، محبت، عطوفت، رأفت، گذشت، کرامت، حکمت، درایت، ظرافت، لطافت، و… زن، هنگامی در پرواز به سوی جمال و کمال مطلق اوج می گیرد که این استعداد خدادادی را در وجود خویش بشناسد، و به شکوفایی رساند.
همواره در طول تاریخ زنانی بوده اند که با استفاده ی کامل از این استعداد، با سرعتی چشم گیر به فتح قله های معرفت و عبودیت نایل آمده اند. زنانی بوده اند که تنها خود به اوج عرفان رسیده اند، عارفان بزرگی را پرورانده اند؛ برای نمونه جناب محیی الدین بن عربی که از چهرهای برجسته و درخشان ( حضرت امام رحمةالله در نامه ی تاریخی خود به گورباچف محیی الدین بن عربی را «چهره ی درخشان عرفان اسلامی» می خواند. ) عرفان اسلامی است، دست پرورده ی دو بانوی عارف اسپانیایی است. ( «ام الزهرا» و «فاطمه ی قرطبی، بنت ابن المثنی» از سالکان آزموده ی طریقت و از عارفان بابصیرت بوده اند که ابن عربی در اشبیلیه به دیدارشان توفیق یافته و در آثارش مقام معنوی آنان را ستوده است و از محققان در «منزل نفس الرحمان» ذانسته و در زمره ی مشایخ صوفیان به شمارشان آورده است. ملاقات این دو بانوی صوفی، به ویژه فاطمه ی سالخورده، در وی تأثیری عطیم داشته است. ابن عربی به مدت دو سال وی را خدمت کرده و به دست خود، خانه ای از نی برایش ساخته است. فاطمه با این که مریدان و پیروانی فراوان داشته است، به ابن عربی عنایت و محبتی شدید می ورزیده و او را بر دیگر مریدانش برتری می داده و خود را مادر الهی وی می خوانده است. ابن عربی هم او را مادر خطاب می کرده است. ابن عربی با احترام و اجلال فراوان کمال باطنی و جمال ظاهری وی را ستوده و در مقام ستایش کمالش، او را صاحب کرامات و رحمت عالمیانخوانده و نوشته است. «محیی الدین بن عربی، چهره ی برجسته ی عرفان اسلامی»، دکتر محسن جهانگیری: ص 32. با استناد به فتوحات مکیه: ج 1، ص 247، و ج 2، ص 347. ) اگر آن دو زن عارف اسپانیایی نمی بودند، شاید ابن عربی پرورده نمی شد و عرفان اسلامی به اوج خود نمی رسید.
جامی از زلال کوثر - محمد تقی مصباح یزدی
چرا محدثه نامیده شده؟
فاطمه محدثه نامیده شده، زیرا ملائکه بر او نازل میشدند و با او سخن میگفتند همانگونه که بر مریم (س) نازل میشدند و گفتگو میکردند.
عن ابی عبدالله (ع) «انّما سُمیت فاطمه محدثه لِان الملائکه کانَتْ تهبط من السّماء فتنادیها کَما تنادی مریم بنت عمران» .
فاطمه سلام الله علیها الگوی زندگی - حبیب الله احمدی
کجایی آقا...
آسمان غرق خیال است،کجایی آقا
آخرین هفته سال است کجایی آقا؟
یک نفرعاشق اگربود زمین می فهمید
عاشقی بی تومحال است کجایی آقا؟
درهیاهوی شب عید، تورا گم کردیم
غافل ازاینکه شمااصل بهاری آقا
اللهم عجل لولیک الفرج
شعر مهدوی
هر شب به دل غمزده، غوغای تو دارم
نقشی به دل از قامت رعنای تو دارم
غائب ز نظر باشی و در قلب هویدا
از دیدهی دل، دیده به بالای تو دارم
نادیده مجسّم شدهای در بر چشمم
آن سان که نظر، بر رخ زیبای تو دارم
اندر ظلمات دلم ای خضر طریقت
صد شعله به هر شب ز تجلای تو دارم
گر جلوه کنی یا نکنی، حکم تو باشد
امّا چه کنم، میلِ تماشای تو دارم
ای یوسف زهرا(س)! سر بازار محبّت
با رشته کلافی سر سودای تو دارم
از ذره زیانی نرسد مهر فلک را
من ذرهی ناچیز و تمنای تو دارم
با غیر توأم نیست در عالم سروکاری
امید کرم از تو و آبای تو دارم
مپسند که نادیده جمال تو بمیرم
این مسئلت از درگه والای تو دارم
از قبر و قیامت نبود بیم و هراسم
زیرا که به دل مهر تولای تو دارم
امضای قبولی زنی ار بر دل عاشق
فخرم به جهان است که امضای تو دارم