مراتب و نشانه هاي حيات عقلي
حيات عقلي داراي نشانه و نيز مراتبي است: نشانه حيات عقلي، انزجار از هر گناه و پرهيز از انجام دادن آن است. در بيان قرآن عموماً و در لسان رواياتِ معصومان(عليهمالسلام) خصوصاً، گناه جيفه يا همان لاشه مردار خوانده شده است. اين تعبير گرچه به الفاظ و هيئتهاي گونهگون بيان شده باشد، در معني به حقيقت واحد باز ميگردند كه حقيقت گناه همان مردار بدبو است.
انسان گاهي به علم حصولي، مفاهيم عقلي را درمييابد و با قوت گرفتن نَفْسش حقيقت عقلي آن مفهوم را با علم حضوري ادراك ميكند. اين معني در مسير حيات عقلاني و تطورات نفساني انسان نيز مشاهده ميشود. آن كه حيات عقلاني قويتري دارد، مردار بودن و تعفّن گناه را آشكارا درمييابد و چهره عفن معصيت را ميبيند.
آن كه حائز مراتب پايين تري از حيات عقلاني است، چهره كريه و حقيقت منزجر كننده معصيت را به شكل كامل درنمييابد؛ اما بوي نامطبوع و آزار دهنده آن مردار متعفن به مشام جانش مي خورد.
احراز حدّاقل مراحل حيات عقلي به اين است كه آدم به جايي برسد كه وقتي مي خواهد گناه كند يا هر امر ناشايستي را انجام دهد، بوي نامطبوع و عفن گناه را حسّ كند و از حريم تباهي بگريزد.
حيات انسان از ديدگاه قرآن
حيات از اوصافي است كه انسان بدان وصف ميشود و زماني مي توان به حقيقت حيات در زندگي انساني راه يافت كه قبل از آن به تعريف و شناخت صحيحي از انسان برسيم.
بسياري از انديشوران، انسان را در مقام تعريف به «حيوان ناطق» شناختهاند؛ اما تعريف انسان در فرهنگ قرآن بياني متفاوت دارد: ديگران انسان را يا زندهاي شناختهاند كه سخن ميگويد يا موجود جانداري كه كليات را ادراك ميكند؛ ولي قرآن انسان را «حي متأله» ميشناسد و ميشناساند نه حيوان ناطق.
در نگاه وحي، انسان آن موجود زندهاي است كه متألهانه به سر ميبرد و حيات و زندگي او در تألّهش خلاصه ميشود و تألّه يعني اينكه انسان در عقايد، اخلاق، فقه، حقوق و ساير شئون خود موحّدانه بينديشد و موحدانه عمل كند، پس شخص غير متأله زنده نيست و از حقيقت حيات انساني بهره ندارد.
بر پايه (لِيُنذِرَ مَن كانَ حَيًّا ويَحِقَّ القَولُ عَلَيالكفِرين)( يس، آيه 70).قرآن تنها در انسانهاي زنده اثر ميكند، وگرنه كافران كه مردهاند مشمول قهر خداوندند. كافران از آنجا كه فاقد تألّهاند، از قرآن بهره ندارند، در نتيجه حيات انساني نيز ندارند.
امام مهدي (عج) موجود موعودصفحه 38
وای بر چنین کسی!
امام سجاد(علیه السلام) فرمود:
یا سَوْأَتاهُ لِمَنْ غَلَبَتْ إحْداتُهُ عَلَی عَشَراتِهِ!
ترجمه
اسفا بر آن کسی که آحادش بر عشراتش پیشی گیرد!
شرح کوتاه
قرآن مجید می گوید: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسیئة فلا یجزی الامثلها; آن کس که کار نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش می گیرد; ولی کسی که گناهی مرتکب شود، فقط به همان مقدار کیفر می بیند».
با توجه به این آیه، تفسیر حدیث فوق روشن می شود:
بیچاره کسی که، اطاعت فرمان خدا را با آن همه پاداش عظیم رها کند و تن به گناه در دهد.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
هدف از آفرینش، رشد معنوی انسان
و هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ لِیبْلُوَکمْ أَیکمْ أَحْسَنُ عَمَلًا
او کسی است که آسمان ها و زمین را در شش روز(دوران) آفرید و عرش(حکومت) او بر آب قرار داشت، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید (سوره هود، آیه 7)
نکته ها
آفرینش برای آزمایش است.
آزمایش، برای جدا کردن خوبان از بدان است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: حُسن عمل، یعنی عملِ همراه علم، اخلاص و تقوی، نه عمل زیاد.
پیامها
1- توجّه به این که «آن چه داریم رزق الهی است نه ملک ما» بخشش را آسان می کند.هدف از آفرینش همۀ موجودات، رشد معنوی واختیاری انسان بوده است.
2- کیفیت عمل مهم است، نه کمیت آن.
3- آسمان و زمین برای کار نیک آفریده شده، نه برای کامیابی و لذّت طلبی و غافل بودن.
منبع: تفسیر نور، ج 4، ص23-تفسير مجمعالبيان-تفسير نمونه، ج9، ص 24
خطر زبان
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
این زبان خیلی خطرناک است خطری که زبان دارد، هیچ یک از اعضا و جوارح انسان ندارند
صبح به صبح زبان آدم از اعضا و جوارح او احوالپرسی می کند
به پا می گویند حال شما چطوره
به چشم می گوید حال شما چطوره
به گوش می گوید حال شما چطوره
آنها هم به زبان جواب می دهند: حال ما خوب است اگر تو بگذاری
تو از کسی غیبت می کنی یه دروغ می گویی حال ما را میگیری!
ما دیگر حال عبادت نداریم ! تو پدر ما را درآوردی! تو ما را بدبخت می کنی تو با گفتن یک سخن ما را بیچاره می کنی!!