سلام و درود بر شما....
السّلام عليكم؛
سلام و درود بر شما….
«سلام» از «سَلِمَ» ضدّ خصومت و به معناي شدت موافقتي است كه هيچگونه خلاف و نزاعي در بين نباشد. انقياد، صلح، رضا و امثال آن از لوازم اين معناست.
سلام به معناي سلامت است و «السلام عليكم» يعني سلامت از جانب خدا بر شما [مخاطبان] باد.
آسانترين ابزار تكريم
مبادله سلام هنگام مقابل شدن با ديگران، سادهترين، آسانترين و ارزشمندترين وسيله براي ابراز ارادت، تكريم وتعظيم مخاطب وتحكيم پيوندهاي اجتماعي است. سلام، نوعي تحيّت و درود است. اصل «تحيّت» به معناي طلب حيات براي مخاطب است، خواه حيات ظاهري باشد يا حيات باطني، مادي باشد يا معنوي.
در قرآن كريم آمده است: (تَحيّتهم فيها سلام) ؛ تحيت بهشتيان، سلام است. طبق اين آيه، تحيتْ انواعي دارد كه سلام، بهترين آنهاست. از اين رو بهشتيان آن را انتخاب ميكنند. به اين ترتيب، سلامكننده به كمك سلام، حيات همراه با سلامت، يعني كمال حيات نازل شده از جانب خداوند را براي مخاطب، طلب ميكند و در واقع، معناي آن «سلام الله عليك» است؛ چون سلام از اسماي حسناي خداست: (هو الملكُ القدّوس السلام) و مبدأ هر گونه سلام و سلامتي اوست:
اللّهمّ أنت السلام و منك السلام و لك السلام وإليك يعود السلام؛ خدايا! سلام تويي و سلامتي از تو نشأت ميگيرد و از آنِ توست و به سوي تو نيز باز ميگردد.
از آنجا كه خداي متعال سلام است، سلام و جوابي كه ميان دو نفر رد و بدل ميشود (سلام عليك، عليك السلام) عبارت ديگري از (هو الأوّل و الاخر) است.
تذكرّ 1: در معناي فقرات اين دعاي بلند مرتبه ميتوان گفت:
الف) خداوند سلام است، يعني تمام كمالهاي آن ذات اقدس از آسيب عيب و گزند نقصْ سالم است.
ب) خداوند مبدأ فاعلي تمام آثار سودمند و با بركت است پس مبدأ آغازين سلام نيز خداست.
ج) خداوند مالك تمام اسما و افعال و آثار و بالاخره مَلِك همه اشياست و سلام نيز يكي از مماليك اوست. بنابر اين، سلام در اختيار خداست.
د) خداوند، انجام همه اشيا و پايان تمام امور و مقصد و نهايت همه سائران صائر و تمام سالكانِ متحوّل است. بنابر اين، مرجع پاياني سلام نيز خداست. به بيان ديگر: چون سلام از كلمات طيب است و هر كلام طيّبي به سوي خداوند صعود ميكند: (إليه يصعد الكلم الطيّب) و صعود همان قوس رجوع و عود به طرف خداست، لذا بازگشت هر سلام به سوي خداست.
تذكّر 2: برخي سرّ تسميه خداي سبحان به «سلام» را چنين دانسته اند:
هر موجودي هر چه دارد به تسليم الهي است و او چنين نعمتي را همراه با سلامت در اختيار آن موجود گذاشته و تسليم او گردانيده است.لذا خداوند خود را به طور مبالغه در اين وصف، سلام (به معناي مسلِّم و سلام دهنده) ناميده است.
سلام، تحيتي الهي
بهترين تحيتي كه خدا براي انبيا (عليهمالسلام) و بندگان صالح خود دارد سلام است كه گاهي آن را بدون واسطه ميفرستد، نظير (سلام علي نوح في العالمين)، (سلام علي إبراهيم) و گاهي از زبان يكي از اولياي خود، نظير آنچه كه از زبان كليم خويش به بندگان صالح خود ابلاغ كرد: (والسلام علي من اتّبع الهدي).
البته اين سلام اختصاص به دنيا ندارد، بلكه در ملاقات با خدا در قيامت نيز بهترين هديه و تحيتي كه نصيب بندگان صالح ميشود همين سلام است: (تحيتهم يوم يلقونه سلام).
فرشتگان نيز با سلام از بهشتيان استقبال كرده، آنان را به خوان گسترده نعمت الهي دعوت ميكنند: (قال لهمْ خَزَنَتُها سلام عليكم طِبْتم فادْخلوها خالدين). همانگونه كه در لحظه احتضار، ارواح آنها را با سلامْ توفّي و قبض ميكنند: (الذين تتوفّاهم الملائكة طيّبين يقولون سلام عليكم).
حاصل آن كه: مؤمنان وارسته از هر كسي كه با او مواجه ميشوند تحيت و سلام دريافت ميكنند، هم از ملائكه: (والملائكةُ يدْخلون عليهمْ من كلِّ بابٍ سلامٌ عليكم بما صبرتم). و هم از رفيقان و همسفران بهشتي خودشان: (تحيّتُهم فيها سلامٌ). اساساً چيزي جز سلام، گوش آنها را در آن دارالسلام نوازش نميكند و از هرگونه كلام لغو، بيهوده و گناه آلود مبرّا هستند: (لا يسمعون فيها لغواً ولا تأثيماً إلاّ قيلا سلاماً سلاماً).
قرآن كريم، بهشت را «دار السلام» معرفي ميكند: (لهم دار السلام عند ربهم)، (والله يدعوا إلي دار السلام).
[ادب فناي مقربان جلد1 - صفحه 94]
پيشوايان معصوم عليهم السلام و پرهيز از خرافات
در دعاهايى كه از زبان ائمه معصوم عليهم السلام در مناجات با خدا جارى مىشد، چنين آمده است: “اَلَلَّهُمَّ اَرِنِى الْاَشْيَاءَ كَمَا هِىَ؛ خداوندا! امور را آن گونه كه هست، به من نشان بده.” در قسمتى از دعاى بعد از نماز عشاء نيز كه از امام صادقعليه السلام نقل شده است، چنين آمده، “اللَّهُمَّ … أَرِنِى الْحَقَّ حَقّاً حَتَّى أَتَّبِعَهُ وَ أَرِنِى الْبَاطِلَ بَاطِلًا حَتَّى أَجْتَنِبَهُ وَ لَا تَجْعَلْهُمَا عَلَىَّ مُتَشَابِهَيْنِ فَأَتَّبِعَ هَوَايَ بِغَيْرِ هُدًى مِنْكَُ؛ خداوندا! واقعيت و حق را به من نشان بده تا از آن پيروى كنم و باطل را به من بنمايان تا از آن دورى كنم و حق و باطل را براى من مبهم و نامشخص نكن كه در نتيجه از هواى نفس خود - به دور از راه هدايت تو - پيروى كنم.”
اهل بيت عليهم السلام براى حفظ دين الهى و دستورات آن به قدرى دقت داشتند كه امام صادق عليه السلام در جمع اصحاب خود يادى از عصر غيبت كردند و براى ثبات عقايد مؤمنين به خواندن دعاى غريق سفارش كردند. عبدالله بن سنان مىگويد: پرسيدم دعاى غريق چيست؟ آن حضرت فرمود بگو: “يا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ! يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ! ثَبِّتْ قَلْبِى عَلَى دِينِكَ!” عبدالله مىگويد: “من اين دعا را خواندم، ولى بعد از جمله “مقلب القلوب"، جمله “والابصار” را از خودم افزودم. امام صادقعليه السلام به من رو كرد و فرمود: درست است كه خداوند گرداننده دلها و چشم هاست، ولى آنچه را كه من گفتم، همان را بگو! و چيزى از خودت بر آن كم و زياد نكن!”
بنابراين، پيشوايان معصوم عليهم السلام تا اين اندازه نسبت به اصحاب و ياران خود و اعتقادات آنان توجه داشتند و خود هم به شدت به آن مقيد بودند تا آنجا كه خطاب به حضرت حق عرض مىكردند: “يا رَبِّ أَرِنِى الْحَقَّ كَمَا هُوَ عِنْدَكَ؛ خدايا حق را همان گونه كه در نزد توست، براى من نمايان كن!”
امامان ما با اين برنامه به ما مىآموزند كه مردم نبايد از صراط مستقيم و حقيقى خارج گردند و فريب دغلكاران را بخورند و به امورى مانند: رمالى، معركهگيرى، شعبدهبازى، كفبينى، سركتاب باز كردن، و … دل ببندند و به دنبال خرافات و اراجيف ياوه سراها بروند. همچنين از بازيهاى صوفيان دغلباز هم بايد پرهيز نمايند.
اين مسئله در روزگار ما نيز كه عصر دانش و فنآورى است، وجود دارد. اكنون شيادانى هستند كه منافع مادىشان در ترويج خرافههاى خاصى است و هيچ جاى جهان از وجودشان خالى نيست. نمونه بارز آن وعدههاى كسانى است كه انواع نسخه هاى حياتبخش را به صورتهاى عجيب و غريبى به مردم عوام و ساده لوح قالب مىكنند.
اگر به اين مسئله توجه شود، راه بر بسيارى از كسانى كه از اين طريق ارتزاق مىكنند، بسته مىگردد. متأسفانه روزگار ما، زمان بى حوصلگيها، بى دقتيها و درهم آميزى واژه ها و مفاهيم است. اكنون در كشور ما مجله هايى چاپ مىشود كه سراسر آن چيزى جز انواع طالع بينيها و فال قهوه، فال چاى و ورق و امثال اينها نيست. بعضى به انواع فالگيرى، جنگيرى، دعانويسى، و رمالى، روى آورده اند و اسمش را گذاشتهاند: امور “فراروانشناسى". اين روزها كمتر است كه در روزنامه خبرى از دستگيرى و فاش شدن خيانت افرادى كه از اين طريق مردم را مىفريبند، ديده نشود.
اين مسئله نه تنها در روزنامه ها و مجلات ديده مىشود، بلكه در شبكه اينترنت هم افرادى باب فالگيرى و پيشگويى را بر اساس روز تولد يا ماه تولد به راه انداخته اند و از اين طريق، چه درآمدهاى كلانى را به جيب مىزنند.
خانواده خود را از آتش دوزخ نجات دهید!
یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا و قودها الناس و الحجارة
« ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها هستند نگاهدارید»( تحریم/6)
نگهداری خویشتن به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است ، و نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکرو فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هرگونه آلودگی ، در فضای خانه و خانواده است .
این برنامه ای است که باید از نخستین سنگ بنای خانواده ، یعنی از مقدمات ازدواج ، و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه ریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.
به تعبیر دیگر حق زن و فرزند تنها با تاءمین هزینه زندگی و مسکن و تغذیه آنها حاصل نمی شود، مهم تر از آن تغذیه روح و جان آنها و به کار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است .
تعبیر به ((قوا)) (نگاهدارید) اشاره به این است که اگر آنها را به حال خود رها کنید خواه ناخواه به سوی آتش دوزخ پیش می روند شما هستید که باید آنها را از سقوط در آتش دوزخ حفظ کنید.
نکته ها:
دستور امر به معروف و نهی از منکر، یک دستور عام است ، که همه مسلمین نسبت به یکدیگر دارند، ولی از آیات فوق ، و روایاتی که درباره حقوق فرزند و مانند آن در منابع اسلامی وارد شده ، به خوبی استفاده می شود که انسان در مقابل همسر و فرزند خویش مسئولیت سنگین تری دارد، و موظف است تا آنجا که می تواند در تعلیم و تربیت آنها بکوشد، آنها را از گناه بازدارد و به نیکیها دعوت نماید، نه اینکه تنها به تغذیه جسم آنها قناعت کند.
در حقیقت اجتماع بزرگ از واحدهای کوچکی تشکیل می شود که ((خانواده )) نام دارد، و هرگاه این واحدهای کوچک که رسیدگی به آن آسان تر است اصلاح گردد کل جامعه اصلاح می شود، و این مسئولیت دردرجه اول بر دوش پدران و مادران است .
مخصوصا در عصر ما که امواج کوبنده فساد در بیرون خانواده ها بسیار قوی و خطرناک است ، برای خنثی کردن آنها از طریق تعلیم و تربیت خانوادگی باید برنامه ریزی اساسی تر و دقیق تر انجام گیرد.
رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ):
((بدانید همه شما نگهبانید، و همه در برابر کسانی که ماءمور نگهبانی آنها هستید مسئولید، امیر و رئیس حکومت اسلامی نگهبان مردم است و در برابر آنها مسئول است ، مرد نگهبان خانواده خویش است و در مقابل آنها مسئول ، زن نیز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسئول می باشد، بدانید همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانی که ماءمور نگهبانی آنها هستید مسئولید!
امیر مؤ منان علی (علیه السلام ) در تفسیر آیه فوق فرمود: علموا انفسکم و اهلیکم الخیر، و ادبوهم ((منظور این است که خود و خانواده خویش را نیکی بیاموزید و آنها را ادب کنید)).
تفسیر نمونه - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
مال و فرزند، آزمایش، و دو دام فریب
و اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکمْ وَ أَوْلادُکمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (سوره انفال، آیه 28)
و بدانید که اموال و فرزندانتان آزمایشی(برای شما) هستند و البتّه نزد خداوند(برای کسانی که از عهدۀآزمایش برآیند)، پاداشی بزرگ است.
نکته ها
محور بسیاری از لغزش های انسان و ریشۀ بسیاری از گناهان از قبیل: معاملات حرام، احتکار، دروغ، کم فروشی، ترک انفاق، ندادن خمس و زکات، حرص و کارشکنی و سوگندهای دروغ و تضییع حقوق مردم، گریز از میدان جنگ، ترک هجرت و جهاد و…، علاقه به مال و فرزند است. پس اینها عامل امتحان و لغزشند، آن گونه که ابولبابه را (آیه قبل) به لغزش کشید و برای حفظ مال و فرزندان خود، به همکاری با دشمن وادار کرد.
قرآن با تعبیرات مختلفی به فتنه بودن مال و فرزند و دل نبستن به آنها و امکان انحراف به واسطۀ آنها هشدار داده است، از جمله:
الف: امکان شرکت شیطان در مال و فرزند انسان. «شارِکهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»
ب: افزون خواهی در مال و فرزند و آثار منفی آن. «تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»
ج: بازدارندگی فرزند و مال از یاد خدا. «لا تُلْهِکمْ أَمْوالُکمْ وَ لا أَوْلادُکمْ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ»
د: نجات بخش نبودن اموال و اولاد در قیامت.
در آیه نکاتی به چشم می خورد که نشان می دهد آزمایش مال و فرزند بسیار سخت و جدّی و پیروز شدن در آن بسیار مهم است،
خود مال و فرزند فتنه شمرده شده اند، نه آنکه وسیله آزمایش و فتنه باشند.
حضرت علی علیه السلام دربارۀ علّت و فلسفۀ امتحان های الهی فرمود: «تا راضی از ناراضی مشخص شود و عوامل سعادت و شقاوت هر کس در اعمال او مشخص گردد»
پیامها
1- علاقۀ افراطی به مال و فرزند، انسان را به خیانت می کشد. و حتّی گاهی موجب دست برداشتن از اصول انسانی و دینی (امانت و ادای امانت) می شود.
2- مال و فرزند می توانند دو دام فریبنده باشند.
3- توجّه به پاداش بزرگ الهی، از اسباب دل کندن از دنیا و ترک خیانت است.
4- مال و فرزند با تمام جاذبه هایی که دارند، در مقایسه با الطاف و پاداش های الهی ناچیز هستند.
منبع: تفسیر نور، ج 3، ص120-تفسير نمونه، ج6، ص 261
زيارت جامعه همسنگ دعاي جوشن كبير
وزان زيارت جامعه كبيره، وزان دعاي جوشن كبيراست، يعني همانگونه كه در دعاي جوشن كبير، اسما و صفات فراواني از خدا ذكر شده و خدا با هزار جلوه در اين دعا برون آمده تا دعاكننده او را با هزار ديده تماشا كند، معرفتش به او بيشتر شود و خود را بدان صفات متّصف گرداند؛ امام هادي (عليهالسلام) نيز در اين زيارت، ائمه اطهار (عليهمالسلام) را با جلوههاي گوناگون معرفي كرده تا زائر، ائمّه را از دريچه هاي مختلف تماشا كند و سپس آنان را الگو و اسوه خويش قرار دهد و با تأسي به آنها بر تعالي و تكامل خود همت گمارد. به بيان ديگر، دعاي جوشن كبير، سفرهاي است كه مهمانان آن با هزار نوع غذاي توحيدي پذيرايي ميشوند، زيارت جامعه نيز سفرهاي است كه مهمانان آن با انواع گوناگون غذاهاي امام شناسي مورد تكريم قرار ميگيرند. بدين ترتيب دعاي جوشن كبير در مقام الوهيت و ربوبيت به انسان ميفهماند كه سراسر نظام هستي را اسماي حسناي الهي اداره ميكند و جاي خالي وجود ندارد تا غير خداي سبحان اداره آن قسمت را بر عهده بگيرد. از اينرو بايد چشم طمع از غير خدا فرو بست و به كسي جز او اميدي نداشت. زيارت جامعه نيز در مقام خلافت الهي و امامت، جايي خالي باقي نميگذارد تا ديگران آن را پر كنند. پس بايد دست آز از ديگران كوتاه كرد و ديده اميد به خانه اهلبيت (عليهمالسلام) دوخت. چنان كه ديگران نيز بايد چنگال طمع ازچنگاندازي به خلافت، كوتاه كنند؛ زيرا با بودن افضل، نوبت به مفضول نميرسد. و با وجود معصوم مجالي براي غير معصوم نخواهد بود.
بدون ترديد هر كسي با ديد خاص خود كه ناشي از مقدار معرفت اوست به خدا مينگرد.
تو را چنان كه تويي هر نظر كجا بيند؟ به قدر بينش خود هر كسي كند ادراك
يكي از دريچه رحمت مي نگرد و ديگري از دريچه غضب، يكي از دريچه عفو و اغماض مي نگرد و ديگري از دريچه انتقام، يكي از دريچه مهر مي نگرد و ديگري از دريچه قهر، يكي از دريچه رزق مي نگرد و ديگري از دريچه شكر و… . به طور طبيعي عبادت افراد نيز براساس بينش و ادراكشان است: (و من الناس من يعبدالله علي حرف).
ذات اقدس الهي هرگز محدود به هيچ يك از اين صفات نيست، بلكه «الله» است، يعني مستجمع جميع كمالات است. بر همين اساس، امام شناسان نيز در جريان امام شناسي مختلف هستند. برخي از مردم آنها را واسطه رزق ميدانند و برخي ديگر واسطه آمرزش گناهان، گروه سوم ميگويند: آنان ذريه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند و گروه چهارم معتقدند كه آنها وارث علم آن حضرتند و… .
به يقين هر يك از صفات امام معصوم دريچ هاي به سرچشمه امام شناسي است، ليكن هرگز امام را نميتوان محدود به اين صفات و كمالات كرد. امام، انسان كاملي است كه خلافت «الله» و جانشيني او را در نظام هستي برعهده دارد. سالار شهيدان، حضرت امام حسين (عليهالسلام) هنگام اعزام سفير خود، حضرت مسلم بن عقيل (عليهالسلام) به مردم كوفه نوشت: «فلعمرى ما الإمام إلا الحاكم بالكتاب، القائم بالقسط، الداين بدين الحق، الحابس نفسه علي ذات الله» «حبس بر ذات خدا» كه در بيان امام حسين (عليهالسلام) آمده براي تذكر به ضرورت جامعيت امام است؛ زيرا اگر حبس بر صفتي از صفات خدا مطرح ميشد و مثلا ً ميفرمود: «الحابس نفسه علي رحمة الله»يا «الحابس نفسه علي غضب الله» و امثال آن، جامعيت لازم را نميداشت و يك بُعدي ميشد.
همانطور كه تماشاگر جلوه خدا از تماشاي او لذت ميبرد و راه تخلّق به اخلاق الهي را ميآموزد، تماشاگر جلوههاي انسان كامل و خليفة الله نيز، از تماشاي جمال و كمال او لذت ميبرد و الگو و اسوه تكامل خويش را مييابد. بدين ترتيب دعاي جوشن كبير يك دوره كلاس توحيد و خداشناسي است كه معارف آن را امين وحي بر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) القا كرده، زيارت جامعه نيز يك دوره امام شناسي است كه هادي آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)، حضرت امام علي النقي (عليهالسلام) به ره پويان مكتب امامت و سالكان طريق ولايت آموخته است.
ادب فناي مقربان جلد1 - صفحه 88