خصوصیات افراد دارای مزاج گرم و خشک
- بخش اول
1⃣معمولاً رنگ پوست این افراد گندمگون یا ته رنگ زرد گاهی متمایل به سرخ است.
2⃣بدن و اعضای ظریف و کشیده یا اصطلاحا مینیاتوری دارند،مثلا قطر انگشتان کم است،لبها نازک است.
3⃣معمولاً استعداد چاقی ندارند و نسبتاً کوچکجثه هستند.
4⃣سرعت نبض، حرکت و کلامشان بالا است و کارها را معمولاً خوب، سریع و دقیق انجام میدهند (فرز هستند).
5⃣در هنگام لمس کردن، بدن این افراد به نسبت،گرم و داغ بوده، پوست خشکی دارند.
6⃣به دلیل خشکی مزاج،احتمال ابتلا به یبوست در این گروه زیاد است.رنگ و بوی دفعیات (ادرار، مدفوع، عرق) معمولا تند است.
7⃣استعداد ابتلا به سوزش مقعد یا سوزش مجاری ادراری تناسلی زیاد است.
8⃣به خاطر حرارتی که در بدنشان وجود دارد، غذا را زود هضم کرده، ذخیره غذایی چندانی نیز در بدن ندارند؛ لذا با دیر شدن غذا سریعاً عصبی میشوند.
9⃣معمولاً دهانشان زود خشک میشود.
علائم کلی مزاج
بخش دوم تفصیلی
6⃣افعال صادر شده از شخص⬅️گرمی مزاج منجر به سریع و پر انرژی بودن حرکات و کلام فرد می شود و سردی برعکس
7⃣خصوصیات نفسانی و روانی⬅️معمولا گرم مزاجان، برون گراتر، اجتماعی تر (خونگرم) و کم حوصله تر هستند ?سرد مزاجان درون گراتر،آرام تر (خونسرد)و صبورتر می باشند?استعداد تشویش و اضطراب و بی قراری در گرم مزاجان بیشتر است ? سرد مزاجان، بیشتر مستعد افسردگی، ترس، اوهام و توهمات می باشند.
8⃣تاثیر پذیری از حرارت و رطوبت⬅️ گرم مزاجان به شرایط گرمی(محیط، خوردنی ها و نوشیدنی ها)?سردمزاجان به سردی?خشک مزاجان به خشکی ?تر مزاجان به رطوبت حساس ترند
9⃣خوابوبیداری⬅️خواب زیاد (نیاز و استعداد)، نشانه رطوبت ? خواب کم نشانه خشکی مزاج است.
?مواد دفعی از بدن⬅️تندی رنگ و بوی دفعیات بدنی (ادرار، مدفوع، عرق و …)نشانه گرمی مزاج می تواند باشد?در سردمزاجان، دفعیات معمولا رنگ و بوی تندی ندارند.✅علائم کلی مزاج - بخش دوم تفصیلی ✅
6⃣افعال صادر شده از شخص⬅️گرمی مزاج منجر به سریع و پر انرژی بودن حرکات و کلام فرد می شود و سردی برعکس
7⃣خصوصیات نفسانی و روانی⬅️معمولا گرم مزاجان، برون گراتر، اجتماعی تر (خونگرم) و کم حوصله تر هستند ?سرد مزاجان درون گراتر،آرام تر (خونسرد)و صبورتر می باشند?استعداد تشویش و اضطراب و بی قراری در گرم مزاجان بیشتر است ? سرد مزاجان، بیشتر مستعد افسردگی، ترس، اوهام و توهمات می باشند.
8⃣تاثیر پذیری از حرارت و رطوبت⬅️ گرم مزاجان به شرایط گرمی(محیط، خوردنی ها و نوشیدنی ها)?سردمزاجان به سردی?خشک مزاجان به خشکی ?تر مزاجان به رطوبت حساس ترند
9⃣خوابوبیداری⬅️خواب زیاد (نیاز و استعداد)، نشانه رطوبت ? خواب کم نشانه خشکی مزاج است.
?مواد دفعی از بدن⬅️تندی رنگ و بوی دفعیات بدنی (ادرار، مدفوع، عرق و …)نشانه گرمی مزاج می تواند باشد?در سردمزاجان، دفعیات معمولا رنگ و بوی تندی ندارند.
آب گوارا
هرچه تشنه تر باشي، قدر آب گوارا را بهتر ميداني، در آن حال با همه وجود درمي يابي كه هيچ چيز جاي آب را نمي گيرد. واقعيّت اين است كه حيات همه ما مرهون آب است:
«وَ جَعَلنا مِنَ الماءِ كُلَّ شَيءٍ حَيٍّ» (۱)
هرچند كه بسياري از درك اين حقيقت محرومند، امّا آنها هم همه چيز خود را مديون آب هستند.
لزوم شكر نعمت الهي اقتضا ميكند كه اين آب حيات را بهتر و عميق تر بشناسيم و چگونگي شكرگزاري از آن را بياموزيم. در گام بعد به «فقدان ماء معين» (۲)و آثار و لوازم آن متذكّر شويم و بدانيم كه در فرض آشكار نبودن آب جاري روي زمين چگونه ميتوانيم به آب گوارا دسترسي پيدا كنيم تا از تشنگي به هلاكت نرسيم.
پاورقی
۱- انبياء/۳۰.
۲- اشاره به زمان غيبت امام عليه السلام براساس آيه «اِن اَصبَحَ ماؤكم غوراً فمن يأتيكم بماء معين» (ملك/۳۰) و فرمايش امام هشتم عليه السلام: «كم مِن حَرّي مؤمنةٍ و كم مؤمنٍ متأسّفٍ حيرانٍ عند فقدان الماء المعين» (عيون اخبارالرّضا عليه السلام، ج۲، ص۷) چه بسيار زن مؤمن تشنه كام و چه بسيار مرد مؤمن اندوهگين و حيران و محزون در هنگام نبود آب آشكار.
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
بخش دوم: درخواست وطلب[اسئلک]
در این فراز، شخص دعا کننده، برای بیان درخواستهای خود دوباره اسما و صفات پروردگار را یاد میکند. این تکرار صفات الهی در دو قسمت بعد از «اسئلک» به دلیل این است که دعا کننده، اسما وصفات الهی را متناسب با نیازش، ذکر کند و حتی تکرار آن، خالی از لطف نیست.
گاهی حضرت علی علیه السلام به سبب ایجاد حساسیّت در مردم، الفاظی را تکرار میکرد؛ چنان که به فرزندانش وصیّت میکند: «الله الله فی الایتام»، «الله الله فی جیرانکم»، «الله الله فی الصلاة»، «الله الله فی القرآن»… که در این عبارات، لفظ جلاله «الله» تکرار شده است.
تکرار نماز در هر شبانه روز، برای آن است که هر روز، گامی به خداوند نزدیک شویم. کسی که از پلههای نردبان بالا میرود، در ظاهر، پای او حرکتی تکراری انجام میدهد؛ ولی در واقع در هر حرکت، گامی به جلو و رو به بالا میگذارد. کسی که برای حفر چاه، کلنگ میزند، در ظاهر، کاری تکراری میکند؛ ولی در واقع با هر حرکت، عمق چاه، بیشتر میشود. انسان با هر بار نماز و ذکر و تلاوت آیه، گامی به خدا نزدیک میشود، تا آنجا که درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میخوانیم:
با یک بار انفاق و رشادت، ملکه سخاوت و شجاعت در انسان پدید نمی آید؛ همان گونه که رذائل و خبائث در صورت تکرار، در روح انسان ماندگار میشوند.
لذا در این بخش، ده مطلب آمده است: خدایا از تو درخواست میکنم (اَللّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُک)
۱. بِوَجهِک الْکریم؛ به حق روی بزرگوار و بخشنده ات.
خداوند متعال، جسم نیست، تا صورت وروی داشته باشد. منظور
از این کلمات، معنای ظاهری آنها نیست. در سوره بقرة، آیه ۱۱۵می خوانیم:
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ؛
مشرق و مغرب، از آن خداست؛ پس به هر سو روکنید، آنجا روی خداست. همانا خداوند [به همه جا] محیط و [به هر چیز] داناست.
در آخرین آیه سوره قصص نیز میخوانیم:
کلُّ شَیْ ءٍ هالِک إِلَّا وَجْهَهُ؛
هر موجودی هلاک میشود، جز ذات پروردگار.
بنا براین اولا: وجه الله همیشه وهمه جا هست؛ لذا باید فقط او را برآورندة حاجات
بدانیم و اگر اولیای خدا را واسطه قرار میدهیم بدانیم که آنها هم فیض الهی را به ما میرسانند.
ثانیاً: او کریم است؛ در قرآن یکی از صفات خداوند، کریم ذکر شده است. (مَا غَرَّک بِرَبِّک الْکرِیمِ). [انفطار/6] «کریم» یعنی بزرگوار و بخشنده.
البته میتوان گفت مصداق بارز و کامل وجه کریم در این عصر و زمان امام مهدی علیه السلام است؛ زیرا امام رضا علیه السلام فرمود:
«وجه اللّه» پیامبر خدا و حجّتهای او در زمین هستند که به وسیله آنان به خدا، دین و معرفت او توجّه میشود.
در دعای ندبه نیز درباره امام زمان علیه السلام میخوانیم:
«أین وجه الله الذی الیه یتوجه الاولیاء. »
دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی؛ [نجم/10]
چنان به خدا نزدیک شد که به قدر دو کمان یا نزدیک تر شد.
تکرار سفارش به تقوا در هر یک از خطبههای نماز جمعه در هر هفته، بیان گر نقش تکرار در تربیت دینی مردم است. اصولاً بقای زندگی وابسته به تنفس مکرر است و کمالات، با تکرار، حاصل میشود.
دین و تأثیر آن
دین است که به فکر و اندیشه جهت داده و با استفاده از عوامل برانگیزنده و بازدارنده سعی بر هدایت و تربیت و تزکیه انسانها نموده و ضلالت و گمراهی را به سعادت و خوشبختی تبدیل نموده و جمیع سلامتیهای روحی، جسمی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و دینی، دنیائی و آخرتی را با تزریق فکر صحیح کهاز کلام خداوند سرچشمه گرفته است را، بوسیله دو عامل مبشّر و منذر جهت صحیح داده است.
هر نوع ترقی و تعالی صحیح در جامعه دیده می شود، حتماً منشاء دینی دارد و خداوند متعال در قرآن مجید تمام پیامبران آسمانی را با چهره مبشّر و منذر یعنی بشارت دهنده و بیم رسان معرفی می کند، چنانکه می فرماید:
فَبَعَثَ اللهُ النَبییّنَ مُبَشِّرینَ وَ مُنذِرین (بقره/212)
خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت دهنده و از عواقب بد و شوم گناه بترسانند.
و در آیات متعددی پیامبر گرامی را بشیر و نذیر معرفی می کند و از جمله در این آیه می فرماید:
اِنّا اَرسَلناکَ بِالحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لا تُسئَلُ عَن اَصحابِ الجَحیمِ (بقره/119)
ما تو را به حق برای بشارت و تهدید (مردم جهان در برابر خوبیها و بدیها) فرستادیم، و تو مسئول گمراهی دوزخیان (پس از انجام وظیفه خویش) نیستی.
و در جای دیگر می فرماید:
یا اَهلَ الکِتاب قَد جاءَکُم رَسُولُنا یُبَیِّنُ لُکُم عَلی فِترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ اَن تَقُولُوا ما جاءَنا مِن بَشیرٍ وَ لا نَذیرٍ فَقَد جاءَکُم بَشیرٌ وَ نَذیرٌ وَ اللهُ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ (مائده/19)
ای اهل کتاب! رسول ما به سوی شما آمده در حالی که به دنبال (فطرت) میان پیامبران، حقایق را برای شما بیان می کند مبادا (روز قیامت بگوئید نه بشارت دهنده ای به سوی ما آمده و نه بیم دهنده ای (هم اکنون پیامبر) بشارت دهنده و بیم دهنده به سوی شما آمده و خداوند بر همه چیز توانا است.
این آیات و مانند آنها که در سوره های متعدد قرآن آمده، یک مطلب را خاطر نشان می گرداند و آن اینکه اشاره به وظیفه خطیر و حساس پیامبران و مخصوصاً پیغمبر اسلام که خاتم الانبیاء است می نماید و می فرماید:
ما تو را به حق فرستادیم، تو وظیفه داری دستورات ما را برای جمعیت (مردم) بیان نمائی، البته دعوتی که توأم با (تشویق) و (بیم) باشد.
و در جایی دیگر از قرآن مجید، می فرماید:
وَ ما اَرسَلناکَ اِلّا کافَةً لِلنّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لکِن اَکثَرَ النّاسِ لا یَعلَمُونَ (سبا/27)
ما تو را برای همه مردم فرستادیم تا (آنها را به پاداشهای الهی) بشارت دهی و (از عذاب او)بترسانی، ولی اکثر مردم نمی دانند.
و باز به اینگونه می فرماید:
اِنّا اَرسَلناکَ بِالحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ اِن مِن اُمَّةٍ اِلّا خَلا فیها نَذیرٌ (1)
ما تو را به حق برای بشارت و انذار فرستادیم، و هر امتی در گذشته انذار کننده ای داشته است.
نتیجه ای که از آیات گذشته به دست می آید، این است که افرادی هستند هم چون مردگان و نابینایان که سخنان انبیاء در دل آنان کمترین اثری ندارد، بدنبال این مطلب، در آیات مورد بحث برای اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در این زمینه دلداری دهد تا زیاد غمگین و ناراحت نگردد، به این نظر - که از اکثر مفسرین است توجه می نمائیم - که خداوند نخست می فرماید ما تو را به حق برای بشارت و انذار فرستادیم (محرک و برانگیزنده) و (مانع و بازدارنده) و هیچ امتی در گذشته نبود مگر اینکه انذار کننده ای داشت. همین قدر که درانجام وظیفه (بشارت) و (انذار) کوتاهی نکنی برای تو کافی است، تو ندای خود را (خدای را) به
__________
1- سوره فاطر آیه 23.
{صفحه 43}
گوش آنها برسان، به پاداشهای الهی بشارت بده، واز کیفرهای پروردگار آنها را بترسان خواه بپذیرند یا بر سر عناد و لجاج بایستند و باز این از فرمایش خداوند سبحان است که می فرماید:
بَشیراً وَ نَذیراً فَاَعرِض اَکثَرُهُم فَهُم لا یَسمَعُونَ (فصلت/4)
قرآنی که بشارت دهنده و بیم دهنده است، ولی اکثر آنان روی گردان شدند، لذا چیزی نمی شنوند.
در اینجا ذکر دو مطلب لازم است!!
مطلب اول:
برخلاف اندیشه های مسیحیان که آئین مسیح را آئین محبت و خود او را مبشّر و سفیر بشارت می دانند تنها مهر و مودّت سازنده اجتماع و انسان کامل نیست و به جای این که ا هل محبت باشیم باید اهل هدف باشیم و اگر روزی مصالح اجتماع ایجاب کرد از عوامل قهر و خشم و بیم و انذار نیز استفاده کنیم.
مهر و مودت در موارد خشم و غضب، مایه تباهی اجتماع و از هم گسسته شدن نظامات زندگی است، کسانی که به نوامیس و اموال مردم تجاوز می کنند باید تنبیه و مجازات شوند. لبخند زدن بر چهره قاتل و آزاد کردن زناکار و دزد، سبب گسترش جنایت در اجتماع می گردد.
مثال:
دانش آموزی که اوقات تحصیل خود را در مراکز آلوده، تباه می کند و در پایان سال از عهده امتحانات بر نمی آید و به هیچ تذکری گوش نمی دهد حتماً باید مجازات شود و ارفاق به چنین فردی علاوه بر این که روح تحصیل را در دیگران می کُشدو حقوق آنان را ضایع می سازد خود، ستمی است براین فرد که درس نخوانده بالا می رود و سرانجام در اجتماع طرد می شود و با سر به زمین می خورد.
گذرنامه قیامت - رضا طهماسبی