زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۴. یا حَیُّ یا قَیُّومُ؛ ای زنده! ای پابرجا!
در آیةالکرسی میخوانیم: ( (اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ) )
معنای حیات درباره ذات پروردگار با دیگران فرق میکند و مانند سایر صفات الهی، از ذات او جدایی ناپذیر است و در آن، فنا راه ندارد: ( (وَتَوَکلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ) ). [فرقان/58)] او در حیات خویش، نیازمند تغذیه، تولید مثل، جذب و دفع نیست: «یا حی الذی لیس کمثله حی».
«قَیّوم» از «قیام» است و به کسی گفته میشود که روی پای خود ایستاده و دیگران به او وابسته هستند. کلمه «قیّوم» سه بار در قرآن آمده است که در هر سه مورد در کنار کلمه «حَی» قرار دارد.
قیام خدا از خود اوست؛ ولی قیام سایر موجودات به وجود اوست. مراد از قیّومیّت پروردگار، تسلّط و حفاظت و تدبیر کامل او برای مخلوقات است. قیام او دائمی و همه جانبه است؛ میآفریند، روزی میدهد، هدایت میکند و میمیراند و لحظه ای غافل نیست.
هر موجود زنده ای برای ادامه حیات، نیازمند منبع فیض است؛ همچون لامپی که برای ادامه روشنی، به اتصّال برق نیاز دارد. تمام موجودات برای زنده شدن، باید از «حی» تغذیه شوند و برای ادامه زندگی باید از «قیّوم» مایه بگیرند.
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:
کلّ شی ء خاضع له و کلّ شی ء قائم به؛
هر چیزی تسلیم او و هر چیزی وابسته به اوست.
نقل کرده اند که در جنگ بدر، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مکرر در سجده میگفتند: «یا حیّ یا قیوم».
قرآن و نهج البلاغه
اين كتاب وقتى در كنار قرآن قرار بگيرد، يقينا تالى قرآن است. يعنى ما ديگر كتابى نداريم كه داراى اين حد از اعتبار و جامعيت و قدمت باشد. لذا احياى نهج البلاغه وظيفه ما شيعيان تنها نيست، وظيفه همه مسلمانهاست، يعنى هر كس على بن ابيطالب « عليه السلام » را قبول دارد، و مسلمان است چون در اسلام كسى نيست كه اين بزرگوار را قبول نداشته باشد همه مسلمانها به عنوان احياى يك ميراث بى نظير اسلامى بايد #نهج البلاغه را زنده كنند. و اين احيا نه فقط به معناى كثرت چاپ، كه خوب زياد هم چاپ شده، بلكه به معناى# كار كردن و تحقيق كردن در زمينه آن است، همچنانكه در زمينه قرآن كريم كار شده، تفسيرهاى زيادى نوشته شده، در علوم قرآنى كار شده، در باره نهج البلاغه هم بايد اين كارها انجام گيرد. همان طور كه قرآن خوانده مى شود #نهج البلاغه هم بايد خوانده شود. چون تالى قرآن است، دنباله قرآن است. همان طور كه مسلمانها خودشان را موظف مى دانند با قرآن انس پيدا كنند و ندانستن قرآن را براى خود نقص مى شمارند، ندانستن نهج البلاغه هم بايد نقص به حساب بيابد.
چگونگی قیام امام زمان عج
وقتی ظلم و تباهی چهره عالم را سیاه و ظلمانی کرده است و آنگاه که ستمگران گستره زمین را جولانگه بدیها و نامردیها ساخته اند و مظلومان جهان، دست یاری خواهی را به آسمان گشوده اند؛ ناگهان ندایی آسمانی، سیاهی شب را میدرد و در ماه خدا، رمضان، ظهور موعود بزرگ را بشارت میدهد ، قلبها به تپش میافتد و چشمها خیره میگردد! شب پرستان، مضطرب و هراسان از طلوع صبح ایمان، در پی راه چاره ای هستند و منتظران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از هر کسی سراغ کوی یار میگیرند و برای دیدار او و حضور در زمره یاوران او سر از پا نمی شناسند.
در آن زمان، سفیانی که بر منطقه وسیعی مانند سوریه، اردن و فلسطین سلطه دارد سپاهی را تجهیز میکند تا با امام مقابله کند. لشگر سفیانی که در مسیر مکّه به تعقیب امام پرداخته است در محلی به نام بیداء به کام زمین میرود و نابود میگردد.
پس از شهادت نفس زکیه به فاصله کوتاهی، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در سیمای مردی جوان در مسجدالحرام ظهور میکند در حالی که پیراهن مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بر تن دارد و پرچم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به دست گرفته است. او به دیوار کعبه تکیه میزند و در بین رکن و مقام سرود ظهور را زمزمه میکند و پس از حمد و ثنای الهی و درود و سلام بر پیامبر و خاندان او میفرماید:
«ای مردم ما از خدای توانا یاری میطلبیم و نیز هر کس از جهانیان را که به ندای ما پاسخ دهد به یاوری میخوانیم. »
آنگاه خود و خاندانش را معرفی میکند و ندا میدهد:
«فَاللّه اللّه فینا لاتَخْذُلُونا وَانْصُرُونا ینْصُرْکُمُ اللّهُ تَعالی؛
درباره رعایت حقوق ما، خدا را در نظر بگیرید. ما را ]در میدان عدالت گستری و ستم ستیزی[ تنها نگذارید و یاریمان کنید که خدا شما را یاری خواهد کرد.
پس از پایان گرفتن سخنان امام، آسمانیان بر زمینیان سبقت میگیرند و گروه گروه فرود میآیند و با امام بیعت میکنند در حالی که پیشاپیش آنها فرشته وحی، جبرئیل با امام دست همراهی میدهد. آنگاه ۳۱۳ ستاره زمینی که از نقاط مختلف عالم به سرزمین وحی آمده اند بر گرد خورشید تابناک امامت حلقه زده و پیمان وفا داری میبندند و این جریان سبز جاری است تا آنکه ده هزار سرباز جان بر کف در اردوگاه امام علیه السلام حضور مییابند و با آن فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیعت میکنند.
امام علیه السلام با خیل یاوران، پرچم قیام را برافراشته و به سرعت بر مکه و اطراف آن مسلط میشوند و سرزمین پیامبر را از وجود نااهلان، پاک میکنند. آنگاه راهی مدینه میشود تا سایه عدالت و مهر را بر آن بگستراند و سرکشان شهر را بر جای خود بنشاند. سپس عازم عراق گشته و شهر کوفه را به عنوان مرکز حکومت جهانی برمی گزیند و از آنجا به مدیریت قیام میپردازد و برای دعوت جهانیان به اسلام و زندگی در پرتو قوانین قرآن و در هم کوبیدن بساط ظلم و ستم، یاران و سپاهیان نور را به نقاط مختلف عالم گسیل میدارد.
امام علیه السلام یک به یک سنگرهای کلیدی جهان را فتح میکند زیرا که علاوه بر یارانِ وفادار و مؤمن، از امداد فرشتگان الهی نیز برخوردار است و مانند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از لشگر رعب و وحشت مدد میگیرد و خداوند توانا چنان ترسی از او و یارانش در دلهای دشمنان میافکند که هیچ قدرتی را توان رویارویی با آن حضرت نیست.
امام باقر علیه السلام فرمود:
«قائم از ما به وسیله رُعب (وحشت در دل دشمنان) یاری میشود. »
گفتنی است یکی از نقاط جهان که به وسیله سپاه امام فتح میشود بیت المقدس است و پس از آن واقعه بسیار مبارکی اتفاق میافتد که در جریان قیام و انقلاب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سرنوشت ساز است و جبهه آن حضرت را تقویت میکند و آن فرود آمدن حضرت عیسی علیه السلام از آسمان است. حضرت مسیح علیه السلام که به فرموده قرآن زنده است و در آسمانها به سر میبرد به زمین میآید و پشت سر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به نماز میایستد و بدین وسیله فضیلت
و برتری پیشوای دوازدهم شیعیان را بر خود و پیروی خود را از امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به همگان اعلام میکند.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«سوگند به آن کس که مرا به حق برانگیخت در حالی که بشارت دهنده مردمان باشم، اگر از عمر دنیا نمانده باشد مگر یک روز، خداوند آن روز را چنان طولانی میکند تا فرزندم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آن قیام کند، پس از آن عیسی بن مریم علیه السلام فرود میآید و پشت سر مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نماز میخواند. »
به دنبال این اقدام حضرت عیسی علیه السلام بسیاری از مسیحیان که جمعیت فراوانی از جهان را تشکیل میدهند به پیشوای شیعیان، ایمان میآورند. گویی خداوند، عیسی علیه السلام را برای چنان روزی حفظ کرده است تا چراغ هدایتی برای حق طلبان باشد.
البتّه ظهور معجزات به دستِ هدایتگر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و طرح مباحث فکری برای راهنمایی بشریت از برنامههای انقلاب بزرگ مهدوی است که راه را برای هدایت مردم باز میکند.
در همین راستا امام علیه السلام، الواح تورات تحریف نشده کتاب مقدس یهود را که در نقاط خاصی از دنیا دفن شده است خارج میکند و یهودیان که نشانههای امامت او را در الواح میبینند، به آن حضرت ایمان میآورند. و پیروان ادیان دیگر نیز با مشاهده این تحول بزرگ و نیز شنیدن پیام حق امام و دیدن معجزات از آن حضرت، گروه گروه به آن حضرت میپیوندند و اینگونه است که وعده حتمی پروردگار محقّق میگردد و اسلام عزیز همه عالم را میگیرد. همان گونه که قرآن کریم بشارت داده است:
( (هُوَالَّذِی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه وَلَوْکَرِهَ الْمُشْرِکُونَ) ) [توبه/۳۳] ؛
و او خدایی است که پیامبرش را با (دلائل) هدایت و دین حق فرستاد تا (سرانجام) آن را بر همه دینها غالب گرداند اگرچه مشرکان را خوش نیاید.
با توجه به تصویری که ترسیم شد تنها قلدران و ظالمان میمانند که حاضر به تسلیم شدن در برابر حق و حقیقت نیستند و این عده در مقابل جریان غالب و اکثریت مؤمنان تاب مقاومت ندارند و با شمشیر عدالت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به کیفر اعمال ننگین خود خواهند رسید و زمین و اهل آن برای همیشه از شرّ و فساد آنها ایمن خواهد شد.
در خیال ارامش
نقدی بر عرفان های نوظهور و شناخت عرفان حقیقی
در دو دهه ی اخیر گرایش به معنویت در جهان با رشد چشم گیری رو به رو بوده است. مرور متون علمی غرب نشن میدهد اندیشه ورزان مادی گرا به جای بازگشت به فطرت و سیراب کردن تشنگان با زلال معنویت الهی، تلاش وسیعی برای پاسخگویی به این نیاز بشر با تبلیغ و ترویج معنویت سکولار به عمل آورده اند. پیامد این اقدام، ظهور گروهها و فرقههای متعدد معنویت و عرفان گرا بود که متأسفانه بسیاری از آنها در کشور ما نیز فعالیت میکنند. عرفان و معنویت پوششی است که این مدعیان دروغین به آن تمسک جسته و با فریب و نیرنگ، جمعیتهایی از جوانان و نوجوانان کشور اسلامی ما را جذب و از اسلام ناب دور کرده اند. در این شرایط علاوه بر آگاه سازی و نقادی اندیشه و عمل این گروهها و فرقه ها، یکی از ضروری ترین اقدامات عرضه ی حقیقت معنویت و عرفان اسلامی به نسل جوان است.
در دوره ای که تهاجم فرهنگی و تأثیر فرهنگ غربی، انسان عصر ما را دائم بر گرایشهای اهریمنی و ضد انسانی وسوسه میکند و ذهن وی را از توجه به آن چه در ماوراء است، غافل و منصرف میسازد، این ضرورت احساس میشود که به بیان مشخصههای عرفانهای دروغین پرداخته تا همگان را از کذبشان آگاه نماییم و در مقابل معارف ناب عرفان حقیقی و مشخصههای آن را معرفی کنیم تا مقدمه ای باشد برای رسیدن به معرفت حقیقی خدای یگانه.
غرب و صهیونیست جهانی برای در اختیار گرفتن جو معنویت خواهی در جهان علاوه بر نادیده گرفتن خدا به عنوان هدف غایی خلقت هستی در زمینههای چگونگی القاء مفاهیم معنوی به جنین و کودکان، طراحی انیمیشنهای ماورائی و معنوی و ساختن فیلمهای عرفانی، تدوین رمانها و داستانهای خیالی و همچنین ایجاد فرقههای معنویت گرا تلاش ویژه ای داشته و دارند که این امر وظیفه ی مبلغان دینی را سنگین تر کرده و بر تلاششان در تبیین و نقد و معرفی حقایق میافزاید.
هر فردی به هر اندازه که محبوب و مقرب درگاه الهی شود، منیر میشود؛ لذا در قرآن، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منیر خوانده شده است. در سورة احزاب آیه «۴۵ و۴۶» آمده است:
یَآ أَیُّهَا النَّبِی إِنَّآ أَرْسَلْنَاک شَاهِداً وَمُبَشّراً وَنَذِیراً*وَ دَاعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً؛
ای پیامبر! همانا ما تو را گواه [بر مردم] و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم. و [نیز] دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابان [قرار دادیم].
در این دو آیه، نقش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در جامعه بیان شده است. آن حضرت در جامعه، چراغ هدایتی است که نور آن، سبب رشد، حرکت و تشخیص است. (سراجاً منیرا). اکنون تنها مخلوقی که در مرتبه اعلی از خداوند متعال کسب نور کرده، به دیگران نور میبخشد، آخرین وارث پیامبر، یعنی امام مهدی علیه السلام است.
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۲. وَ بِنُورِ وَ جْهِک الْمُنیرِ: و به نور جمال روشنی بخشت.
امام حسین علیه السلام هم در دعای عرفات، خداوند متعال را این گونه خطاب کرده است:
فأسألک بنور وجهک الذی أشرقت له الارض و السماوات؛
خدایا! به حق نور وجهت که زمین و آسمانها را نورانی کرده است، از تو درخواست میکنم.
نور وجه با وجه که درجملة قبل بود، تفاوت دارد. خداوند هم نور است و هم نور دهنده و همة نورهای عالم، پرتویی از نور جمال او است. نور فقط خداست و او به هر کس بخواهد، نور میدهد و او رانورانی میسازد.
هر فردی به هر اندازه که محبوب و مقرب درگاه الهی شود، منیر میشود؛ لذا در قرآن، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منیر خوانده شده است. در سورة احزاب آیه «۴۵ و۴۶» آمده است:
یَآ أَیُّهَا النَّبِی إِنَّآ أَرْسَلْنَاک شَاهِداً وَمُبَشّراً وَنَذِیراً*وَ دَاعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً؛
ای پیامبر! همانا ما تو را گواه [بر مردم] و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم. و [نیز] دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابان [قرار دادیم].
در این دو آیه، نقش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در جامعه بیان شده است. آن حضرت در جامعه، چراغ هدایتی است که نور آن، سبب رشد، حرکت و تشخیص است. (سراجاً منیرا). اکنون تنها مخلوقی که در مرتبه اعلی از خداوند متعال کسب نور کرده، به دیگران نور میبخشد، آخرین وارث پیامبر، یعنی امام مهدی علیه السلام است.