علل و عوامل فردى طلاق
1ـ ضعف ايمان
دين و مذهب، مهمترين عاملى است كه مانع گسست زندگى زناشويى مىشود. رسول گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله ، اولين معيارهاى انتخاب همسر را تديّن، اخلاق نيك و شرافت خانوادگىمىداند و مىفرمايد:
كسى كه با زنى براى ثروتش ازدواج كند، خداوند او را به حال خودش وا مىگذارد و كسى كه فقط به خاطر زيبايىاش با او ازدواج كند، در وى امور ناخوشايند خواهد ديد و كسى كه براى دين و ايمانش با او ازدواج كند، خداوند همه آن امتيازات را برايش فراهم خواهد كرد. [1]
همچنين در حديث گوهربارى از نبى مكرم اسلام صلىاللهعليهوآله مىخوانيم كه فرمود:
«اذا جائكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه و ان لاتفعلوه تكن فتنة فى الارض و فساد كبير.» [2]
آن كسى كه اخلاق و دينش مورد رضايت و پسند شما بود، به او دختر بدهيد و چنانچه از تحقق اين ازدواج جلوگيرى كنيد، موجب فتنه و فساد بزرگ در زمين شدهايد.
[1] محمدبن حسن حر عاملى، پيشين، ج 14، ص 31.
[2] علامه محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 100، ص 373.
علل و عوامل طلاق
الف)عوامل فردی
ب) عوامل خانوادگی
ج)عوامل اجتماعی
عوامل فردی
1️⃣ ضعف ایمان
2️⃣ نارحتیهای روحی و روانی
3️⃣ فساد اخلاقی
4️⃣ ناتوانی جنسی
5️⃣بیکاری
6️⃣ دوستان ناباب
عوامل خانوادگی
1️⃣ دخالتهای بی مورد دیگران
2️⃣ ازدواجهای اجباری
3️⃣ عدم تربیت صحیح خانوادگی
عوامل اجتماعی
1️⃣ پذیرش اجتماعی
2️⃣ ناهماهنگی طبقاتی
3️⃣ فقر اجتماعی
تلويزيون و تأثير آن بر انحلال خانواده
در جامعه شناسى معمولاً چهار عامل اصلى براى جامعه پذيرى در نظر گرفته مىشود. خانواده، مدرسه، گروه همسالان و وسائل ارتباط جمعى. وسائل ارتباط جمعى مثل روزنامه، مجله، كتاب، تلويزيون، راديو، سينما، ويدئو و… ابزار مهمى هستند كه در جامعه پذيرى افراد نقش مؤثرى ايفا مىكنند.
رسانه هاى جمعى معرفى كننده الگوها، نقشها، ديدگاهها و چگونگى روى آوردن به سبكهاى مختلف زندگى مىباشند، كه ممكن است افراد جامعه به طريق ديگر هرگز به آنها دسترسى پيدا نكنند. تغييرات هنجارى و ارزشهاى اجتماعى به سرعت در رسانههاى گروهى منعكس مىشوند و ممكن است به آسانى توسط مردمى كه به نحو ديگر ممكن نبود به آنها دسترسى پيدا نمايند، پذيرفته شوند.
تأثير اين رسانهها به قدرى زياد است كه برخى از جامعه شناسان از امپرياليسم رسانهاى سخن به ميان آوردند و به ايجاد يك امپراتورى فرهنگى اشاره مىكنند، كه كشورهاى جهان سوم بويژه، در برابر آن آسيب پذيرند؛ زيرا منابع لازم را براى حفظ استقلال فرهنگى خود در اختيار ندارند.
بنابراين امپرياليسم رسانهاى با هدف يكسان سازى فرهنگى در كشورهاى مختلف، در جهت تحقق اهداف خود تلاش مىنمايد تا آنچه را در كشور خود مرسوم است به ساير كشورها سرايت دهد.
از بين رسانههاى گروهى، راديو و تلويزيون نقش مهمى در ترويج فرهنگهاى مختلف، بويژه غربگرايى دارند. البته بايد توجه داشت كه تأثير تلويزيون بيشتر از راديو است.
آمار رو به ازدياد طلاق و فروپاشى خانواده در غرب و گرايش به خانوادههاى تك والدى و يا همجنسگرايى، گوياترين كارنامه براى تزلزل اركان خانواده در فروپاشى بناى رأفت، عطوفت و مودت در زندگى غربيهاست.
متأسفانه هر چه فرهنگ كشورهاى ديگر در جامعه ما گسترش يابد، آمار فروپاشى و انحلال خانواده هم افزايش مىيابد. ازدياد روز افزون پخش فيلمهاى آمريكايى از شبكههاى مختلف سيما با گرايشهاى فمنيستى كه در آن زنان و دختران با ظاهرى فريبنده و دور از حيطه خانواده و آزاد از هر قيد و بند به فعاليتهاى سياسى و اجتماعى و حتى به نقشهاى غير متعارف مشغولند، همچنين پخش برخى فيلمهاى داخلى كه ندانسته به جنگ با خانواده سنتى برخاسته اند، تأثير بسزايى در پذيرش فرهنگ آنان و بالطبع ازدياد طلاق را به دنبال دارد. بنابراين با توجه به تأثيرات تعليمى و تبليغى راديو و تلويزيون، اين دستگاهها مىتوانند وسيلهاى براى ستيز با فرهنگ بيگانه يا ترويج آن باشند.
رسانهها مىتوانند با استفاده از حوزههاى فكرى و كانونهاى انديشه در ارتقاى سطح فرهنگى، دانش اجتماعى و زدودن فقر اطلاعات حقوقى و غيرحقوقى خانوادهها، نقش مهم داشته باشند.
بايد مسؤولين امر (صدا و سيما) در مرحله اول با سياستگذارى صحيح در جهت كنترل فيلمهايى كه نه تنها در قالب پيامهاى ارزشى در جهت آموزش براى داشتن يك خانواده متعادل، گام بر نمىدارد، بلكه به اختلافات خانوادگى نيز دامن مىزند و در يك كلمه مروج فرهنگ غرب هستند چارهاى اساسى بينديشند و با ارائه الگوهاى موفق فرهنگى و اجتماعى از زنان در عرصههاى مختلف زندگى در گسترش فرهنگ پاسدارى از حفظ كيان خانواده بكوشند.
براى حل مشكل طلاق چه مىتوان كرد؟
نخست بايد ديد، درد چيست؟ تا بتوان در مورد درمان آن چارهاى انديشيد. آيا با شناسايى درد، بدون توجه به علل و اسباب آن مىتوان درد را درمان كرد؟ براى اين كه دچار اشتباه نشويم بايد بفهميم، اين بيمارى از كجا پيدا شده و چه عواملى باعث بروز و تشديد آن گرديده است. نتيجه اين كه مسأله طلاق پديدهاى مجزى از ساير مشكلات اجتماعى نيست. پس بايد با دقت فراوان مورد بررسى قرار گيرد و به جاى مبارزه با معلول، علت را پيدا كرد و در صدد رفع آن برآمد.
پوشش و دوران نوجوانی
دوران نوجوانی ، دوران بلوغ و رشد و دوران نقش پذیری هویّت در ضمیر باطن انسان است .
دورانی که انسان به شدّت در حال شناسایی خود و محیط اطرافش است . يـكـى از آگاهيهاى بسيار مهم در زندگى جوان , قبل از شناختن محيط و پديده هاى پيرامونش , آشنايی با خود است .توجه به خويشتن و آگاهى به خود يكى از شگفتيهاى نظام آفرينش است , زيرا انسان علاوه بر علم و آگاهى به اشيا و ديگران , درباره خود آگاهى و توجه حضورى دارد و در عين حال مى تواند تـوجـه خـود را بـه شـخصيت خويش متمركز سازد و رفتار و كردار خود را مورد ارزيابى و تحليل قـراردهـد . دوران بلوغ , كه يكى از مهمترين و حساسترين دوران زندگى است , مهمترين ويژگيهاى اين دوران , بروز تمايلات جنسى است و به تناسب آن خواسته های فطری وغریزی عواطف آدمی است ، چون در این دوره نوجوان که به شدّت به سمت جوانی می رود و رشد ونمو جسمی او همراه با رشد مولّفه های فکری او در مورد شناخت کلّی از جهان و محیط زندگی شکل می گیرد به صورت غریزی خواستار ارتباط با شخص مخالف جنسی است و در این رابطه پسران دارای یک استراتژی هستند که آن در همه موارد فکر و خیال کردن در مورد ارتباط با فرد مخالف است و گاه در اثر افراط در این اندیشیدن به مرحله خطرناک دوگانگی رفتاری و یا پناه بردن به شخصیّت پنهان و باطنی خود است که دارای دوست زیبایی است که در روی کره زمین نظیر ندارد .
و از نظر دختران وجود حجاب به خودی خود مانعی برای تماس با افراد مخالف جنسی نیست . و این مقوله رابطه مستقیم با نحوه ارتباط مذهبی و دینی و اخلاقی در خانواده و مدرسه بر می گردد ولی به طور کلّی آنها از اینکه لباسهایی بپوشند که نظر جنس مخالف را به خود جلب کنند در یک وجه اشتراک قرار دارند .و این مقوله تنها برای آدمی نیست حتّی حیوانات هم برای اینکه نظر جنس مخالف را به خود جلب کنند تغییرات ساختاری از لحاظ فرم وقیافه به خود می دهند و یا آوازهای مخصوصی را می خوانند .
بنابراین باید برای قبول کردن این سن ومشکلات نوجوانان برنامه ریزی کرد و سلامت آینده فکری ومعنوی هر کشوری به تربیت صحیح دوران نوجوانی وجوانی باز می گردد که تنها وظیفه والدین نیست ، مربّیان هم باید مکمّل رفتارهای صحیح والدین وحتّی در پاره ای از موارد اصلاح کننده رفتارهای غلط والدین ونوجوانان باشند.
باید به گونه ای برنامه ریزی کرد که نه وضع پوشش نوجوانان ما آسیب ببیند ونه نوجوانان پوشش را مانعی برای رشد و تکامل خود ویا تبعیضی علیه خود بدانند .