منشور اخلاقی انتخابات
جمهوریت یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده نظام مقدس جمهوری اسلامی است که در جهت عینیت بخشیدن به آن، همه ساله، انتخابات متعدد و مهمی برگزار می گردد و مقام های عالی رتبه و منصب های مهمی به وسیله مردم، با واسطه یا بدون واسطه انتخاب می شوند.
به همین دلیل، از آغاز تا پایان تبلیغات و از پیروزی یا شکست تا پس از آن، افراد و گروه ها، نامزدها و هوادارانشان و پیروز شدگان و شکست خوردگان در انتخابات باید، در همه حال، اخلاق و آداب اسلامی را رعایت کنند و از انصاف و عدالت خارج نشوند که توفیق خدمت و رضایت خداوند جز از این طریق به دست نمی آید.
شش نکته کاربردی برای «گفت و گوی چهره به چهره» در هفته پایانی انتخابات
در روزهای باقیمانده بعد از مناظرات، برخی از مردم تصمیم قطعی خود را گرفته اند که به چه کاندیدی رای دهند، اما تعداد قابل توجهی از مردم باتوجه به انبوه اطلاعات درست و غلط فضای مجازی دچار تردید هستند که بالاخره میتوانند به کدام کاندیدای موجود امید داشته باشند، حتی برخی بین رای دادن یا ندادن مردد هستند.
بی شک در چنین شرایطی تبلیغات چهره به چهره نقش بسیار مهمی در سرنوشت انتخابات خواهد داشت.
اما در گفت و گوی چهره به چهره چه به چه نکاتی توجه کنیم؟
۱. همدلی کنید!
اگر مخاطبتان معترض است صدای او را بشنوید و با او همدلی کنید.
۲. صمیمی باشید
همواره آرام باشید و ارتباط چشمی خود را با مخاطب حفظ کنید و به یاد داشته باشید گفت و گوی چهره به چهره دو نفره بیشترین تاثیر را نسبت به سایر روش ها خواهد داشت.
۳. نقطه ورود
اگر احساس کردید مخاطب شما حالتی بی تفاوت نسبت به امور جاری دارد، ابتدا تلاش کنید نقطه ورودی برای دسترسی به پیام های اعتراض آمیز او پیدا کنید (خوش به حالت ظاهراً این چهار سال به تو سخت نگذشته است، شاید از وضعیت موجود راضی هستی).
اگر تلاش شما کارساز باشد مخاطبتان شروع به ابراز اعتراض میکند، احتمالا با ترکیبی از احساس خشم و ناامیدی او مواجه شوید. پذیرای خشم او باشید و به صدای اعتراضش گوش دهید و با آن همدلی کنید. سپس ناامیدی را برایش شفاف کنید (پس بنظر میاد سکوت و رای ندادن راهی هست که عصبانیتت رو با اون نشون بدی) و در مرحله آخر با ناامیدی چالش کنید.
(فکر میکنی رای ندادن بهت چه کمکی به وضع موجودت میکنه؟ تو بخاطر اقتصاد و … عصبانی هستی و در عین حال با سکوتت اجازه میدی همونهایی که این بلا رو سرت آوردند دوباره برات تصمیم بگیرند.)
۴. چالش با تردید
اگر مخاطب شما بین انتخاب کاندیدای موجود تردید دارد، ابتدا اجازه بدهید نظرش را در خصوص کاندیدای مختلف بیان کند. از قضاوت در حین بیان نظراتش اجتناب کنید چون ممکن است بخاطر رودربایستی یا خجالت از شما نظراتش را سانسور کند. سپس با جملات سوالی نظرش در خصوص کاندیدای رقیب را مورد چالش قرار دهید (فکر نمیکنی قبلی ها هم مثل این فکر میکردند؟ بنظرت این انتخاب شبیه اشتباه قبلی مان نیست؟) گاهی ایجاد یک چالش عمیق نسبت به انتخاب های غلط کافیست ولی اگر مخاطب مشتاق به شنیدن نظرات شما بود باید با منطق صحیح از کاندیدای مورد نظرتان دفاع کنید (خوشبین بودن به آینده و داشتن راه حل برای مشکلات در اولویت دفاع منطقی است).
۵. پذیرش اضطراب
احتمالا فکر میکنید مواردی همچون اضطراب، خجالت و ترس از قضاوت یا ترد شدن درون ذهن شما مانع انجام تبلیغات چهره به چهره میشود، در اینصورت به خودتان یادآوری کنید همه افراد این احساساتی که الان شما دارید را تجربه میکنند با این تفاوت که آنها این احساسات را مانند یک «مهمان» در کنار خودشان میپذیرند و به فعالیت تبلیغی خودشان ادامه میدهند ولی ممکن است شما به این احساسات به عنوان یک «مزاحم» نگاه کنید که مانعی است بر سر راه تبلیغ شما، و منتظر باشید تا اضطراب و خجالت شما درمان شود سپس به گفت و گوی دو نفره بپردازید و در این حالت باید همیشه در انتظار باشید! پس تصور نکنید با اضطراب و خجالت نمیشود فعالیت کرد، خیر! افراد فعال هم مثل شما مضطرب میشوند ولی متوقف نه!
۶. تصریح اهداف
روراستی با خود و هدف سبب شجاعت میشود. باید اهداف و ارزشهایتان را برای خودتان شفاف کنید و مدام آنها را به خودتان یادآوری کنید تا انرژی لازم برای ادامه کار را داشته باشید.
دکتر عباس میرزایی
روان شناس بالینی، رواندرمانگر و مدرس دانشگاه
راهكارهای كسب و ارتقای بصیرت
۱. تقویت اعتقادات و باورهای دینی
۲. تشخیص صحیح و دقیق حق و باطل
۳. درك درست موقعیت و وظیفهشناسی
برای پی بردن به اینكه در موقعیتهای مختلف چه باید كرد، باید شرایط را در نظر گرفت و بر اساس آن تصمیم گرفت و عمل كرد.
انسان حتی در كاری كه برای خود انتخاب میكند، باید بصیرت لازم را بهکار برد و بر اساس اهمیت كار و میزان ضرورت، به آن بپردازد. انسان برای انتخاب كاری كه بر عهده میگیرد، باید در درون خود به این باور برسد كه اهمیت این كار از سایر كارها بیشتر است تا بتواند در نزد خداوند حجت داشته باشد.
پس، تشخیص وظیفه، یک مرحلة مهم در كسب بصیرت است.
در كشور ما، همانند كشورهای دیگر، كارهای انجامنشدة بسیاری هست كه باید بدانها پرداخت؛ بهویژه آنکه، انقلاب ما انقلاب نوپایی است و در بسیاری از عرصهها افراد متعهد و متخصص اندک هستند. ما باید با بصیرت تشخیص دهیم كاری را كه انتخاب میكنیم، آیا در این عرصهها اولویت دارد یا خیر.
شناخت موقعیتها برای اتخاذ تصمیم مناسب، همواره اهمیت دارد؛ زمانی كه راهی کاملاً روشن است و ابهامی در آن نیست و روشهای طرف مقابل هم کاملاً مشخص است، پیروزی چندان دشوار نیست؛ همچون مسابقة کشتی كه اگر كسی بداند رقیب او در مسابقه، چه فنی را بهكار میبرد، خودش را در برابر آن فن آماده میكند؛ اما مشكل در جایی است كه او نداند رقیب او چه فنی را اجرا خواهد كرد. اگر كسی در اینگونه مسائل برای فهم صحیح بکوشد، درحقیقت، «جهاد فی سبیل الله» کرده است.
تمام امتحانهای بشر ازسوی خداوند متعالی، برای ساخته شدن روح انسان است؛ وگرنه خداوند نیازی به جنگها و فداکاریها ندارد. خداوند میتوانست با یک « كُن فَیَكُونُ» همهچیز را زیر و رو کند؛ اما او این بساط را گسترانده است تا زمینة تقویت و رشد انسانها را فراهم كند؛ ازاینرو هرچه فهم ما از مسائل عمیقتر شود هرچند در بسیاری موارد، لازمهاش صبر كردن باشد، سبب تقویت و رشد ما خواهد شد. رسیدن به چنین رشدی برای ما، خود، نوعی پیروزی است.
گاهی موقعیت اقتضا میكند كه چون انسان نمیتواند كاری انجام دهد، تنها صبر پیشه سازد. رشد انسان همواره به ایجاد جنبش و انقلاب نیست؛ بلكه گاهی باید سكوت كرد و در این قالب، بندگی خدا را تقویت کرد؛ چراكه رشد انسان به اطاعت از خدا و پیامبرصلی الله علیه و آله و ائمة معصومین علیهم السلام است. ازاینرو، شاهدیم كه كسی همچون علی علیه السلام ، بااینكه میدید چه كارهایی صورت میگیرد، 25 سال با کسی نجنگید تا اینكه درنهایت، در زمان عثمان، حتی ضعیفترین مؤمنان هم، متوجه قضیه شدند و شورش کردند و او را کشتند.
علی علیه السلام در طول این مدت كاملاً مطلع بود كه چه خیانتها و ظلمهایی انجام میگیرد؛ اما او میفهمید که در آن موقعیت باید صبر کرد:
صَبَرْتُ وَفِی الْعَیْنِ قَذًی وَفِی الْحَلْقِ شَجًا؛
صبر كردم، درحالیكه گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود».
اجر این صبر کمتر از آن شمشیر کشیدن در بدر و حنین نبود. نباید تصور كرد در این مدت، علی علیه السلام بیکار بود؛ همان خوندلهایی که ایشان میخورد، کار كمی نبود.
دراینزمینه، هرآنچه را كه ما دربارة آن فکر، تأمل، بحث، مشورت و تحقیق میکنیم، خود، عبادت است و در حكم «جهاد فی سبیلالله» بهشمار میرود.
نباید تصور كرد كه اینگونه اقدامات، كاری نیست؛ بلكه مقدماتی است كه انسان را آماده میکند تا زمانی كه تشخیص داد باید وارد عمل شود، بهطور جدی عمل کند.
از مصادیق موقعیتشناسی، در زمان معاصر، میتوان از امام خمینی رحمه الله یاد كرد. ایشان در زمان حیات آیتالله بروجردیرحمه الله، هیچ اقدام سیاسیای را انجام ندادند؛ اما بعد از رحلت آیتالله بروجردی رحمه الله، آرامآرام زمینهای برای حرکت انقلابی تنها در حد صدور اعلامیه و بیانیه فراهم شد. در زمان آیتالله بروجردی رحمه الله هم كار امام كم نبوده است.
همان تفكرها و عبادتها و تلاشهای علمی و تحقیقی در آن زمان، شخصیتی از ایشان ساخت تا بتواند برای پیروزی انقلاب، رهبری جامعه، بلکه رهبری دنیا را عهدهدار شود.
بنابراین در كسب و افزایش بصیرت، نباید برای کارهای کیفی، اهمیت كمی قائل شد. هركس باید به هر اندازه كه میتواند بصیرت خود و دیگران را، هم درزمینة آگاهی از اصل اسلام و هم آگاهی از تکالیفی که باید به اجرا درآید، افزایش دهد. این روشنگریها، خود، در زمرة بزرگترین عبادتهاست.
همینکه شخص، طبق تکلیف خودش، و البته در چهارچوبی که رهبری تعیین میکند، به روشنگری بپردازد و مردم را به مسائل آگاه سازد، عبادت و جهاد بزرگی انجام داده است. البته در این مسیر باید مراقب بود كه دچار غرور نشود و تنها به دیدگاههای خود اهمیت ندهد؛ بلكه از دیدگاههای صاحبنظران نیز بهره جست.
راه آینده ما راه انقلاب اسلامی باید باشد یا راه اسلام انقلابی؟
انقلاب اسلامی یعنی راهی که هدف اسلام و ارزشهای اسلامی است، انقلاب و مبارزه برای برقراری ارزشهای اسلامی است، یعنی مبارزه برای ما هدف نیست وسیله است، اسلام و ارزشهای اسلامی برای ما هدف است.
ما انقلاب میکنیم برای ارزشهای اسلامی، مبارزه میکنیم برای ارزشهای اسلامی، پس هدف برای ما اسلام است، مبارزه و انقلاب برای ما وسیله است. اما عدهای میان انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی اشتباه میکنند یعنی برای آنها مبارزه و انقلاب هدف است، اسلام وسیلهای است برای مبارزه و انقلاب.
نتیجهاش این است که از اسلام انتخاب میکنیم؛ هر چه از اسلام ما را در مسیر مبارزه قرار بدهد آن را قبول میکنیم و هر چه از اسلام- لااقل فکر کنیم- ما را در مسیر مبارزه قرار ندهد آن را از اسلام طرد میکنیم. آنوقت بر اساس این که ما اسلام را هدف و مبارزه و جهاد را وسیلهای برای برقراری ارزشهای اسلامی بدانیم یا مبارزه را هدف بدانیم تفسیرها از اسلام، انسان، توحید، تاریخ، جامعه و تفسیرها از آیات قرآن متضاد و متناقض میشود.
آن که مبارزه را هدف میداند میگوید من همیشه باید در حال مبارزه باشم و اصلا اسلام آمده برای مبارزه. نه، اسلام نیامده برای مبارزه، در اسلام عنصر مبارزه هست. اسلام خیلی دستورها آورده است یکی از آنها مبارزه
است اما نه این که اسلام آمده فقط برای مبارزه و هدفی جز مبارزه ندارد. اسلام آمده برای این که بشریت را به سعادت برساند، یکی از وسایلی که در شرایط خاص از آن وسایل استفاده میکند مبارزه است.
آینده انقلاب اسلامی ایران ص۹۳
شخصیت مستقل داشته باشد...
مردی که نتواند به صورت مستقل تصمیمهای زندگیاش را بگیرد ناقص است. مردانی که در تصمیمگیریها جسارت لازم را نداشته و تنها چشم به دهان دیگران دوختهاند تا آنها برایشان تعیین تکلیف کنند، نقطهی اتّکای محکمی برای خانوادههایشان نمیتوانند باشند.
برشی_از_کتاب : نیمه دیگرم، ج۳، ص۱۳۳
محسن عباسی ولدی