خاستگاه رشد انسان
برای رسیدن به رشد فکری و بهره برداری از آثار پربار آن میبایست پایگاهها و زمینه های آن را شناخت و آنگاه به کار بست، این چنین چیزی نیست که فردی یک باره و بی مقدمه به این مقام رفیع نائل آید، انسانهای رشید و صاحب اندیشه در پرتو علل و عواملی بدین قله بلند رسیده اند و البته هر کس که در سر هوای چنین مرتبتی دارد باید این راه را طی کند. لذا در این درس بخشی ازاین علل مورد بررسی قرار میگیرد.
قسمتی از این علل و عوامل جنبه های معنوی و روحی دارد و در رابطه با قوس صعودی و نزولی روح آدمی است و از آنجا که روح انسانی خود جهان ناشناخته و اسراآمیزی است، «هزار نکته ی باریکتر ز مو» در رشد و ترقی آن مطرح است.
قسمت دیگر، تلاشها و مراقبتهای عقلی و فکری و ایجاد زمینههای مناسب برای رشد و تعالی است. در واقع کسی که اهل تحقیق و بررسی است و در راه رسیدنبه حق و عدل خستگی احساس نکرده و از تلاش باز نمیایستد، این خود زمینه را برای ایجاد رشد فکری و وسعت بینش و برخورداری از موهبت عظیم زایائی و شکوفایی اندیشه فراهم می سازد، تا آن کس که در گوشهای بخزد و درها را به روی خود ببندد و از بررسی و ارزیابی درست و دقیق خود را محروم سازد که چنین فردی با دست خود، گوهر عقل و فکر را به رکود و خمود کشانده و نه تنها رشد و شکوفایی ندارد بلکه روزا روز رو به افول و پوسیدگی میرود.
و سه دیگر، تکنیک ویژه و برنامه ریزی هایی است که میتواند آمادگیها و مراقبتها را شکل داده و به بار بنشاند، مثلا بررسی و تحقیق و نیز تلاش و فعالیت اگر برمبنای صحیح و معقولی نباشد جز خستگی و رنج محصولی نخواهد داشت.
از علی آموز … سلسله درسهای شناخت دین - مدرسه مکاتباتی نهج البلاغه
شناخت صحیح از هستی، نشانه رشد فکری انسان
تفکر در اصل هستی به عنوان یک ضرورت زندگی مطرح است، گام دوم، سمت گیری اندیشه آدمی به سوی حق و حقیقت است.
از میان افکار گوناگون و تفکرهای متفاوت و ضد و نقیض، درک و تشخیص حق، مهمترین هنر انسان است.
مکتبهای انحرافی و افکار نادرست با هزاران ترفند، لباس حق به جانب پوشیده و ادعای هدایت و روشنگری دارند و با استخدام الفاظ فریبا و یدک کشیدن مفاهیم کلی پرجاذبه، دنبال طعمه و قربانی میگردند تا چراغ عقل و اندیشه او را خفه و خاموش کرده و در تاریکی به غارت سعادت او بپردازند.
لذا گزینش راه حق از میان صدها بیراهه نشانه رشد و تکامل آدمی است.
اینجا تبلور عمق کلام امام است: او- درود خدا بر وی فرمود:
«الناس ثلاثه: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاه و همج رعاع، اتباع کل ناعق، یمیلون مع کل ریح، لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجاوا الی رکن وثیق».(1).
ترجمه: «مردم، سه گروهند:
1- عالم ربانی (دانشمند الهی)،
2- دانش پژوه حقجوی در راه نجات،
3- سفلگان پست و بیمقدار که هر صدا کننده و خوانندهیی را پیروند و با هر نسیمی جهت حرکت خود را تغییر میدهند، از نورانیت دانش بیبهرهاند و به پایگاه و پناهگاه محکمی تکیه ندارند».
«عالم ربانی»، یعنی راه شناس، آنکه روزگاری دراز با صداقت و درستی و تفحص و تحقیق از پژوهندگان روشن ضمیر به سرمنزل حق رسیده است. و «متعلم»،
یعنی راهیاب جستجوگر: آنکس که بدون افکار و پیش داوریهای قالبی و پیش ساخته آماده درک و یافتن راه حق است.
این دو گروه، مصداق انسان رشد یافتهاند، اما قسم سوم کسی است که نه راهشناس است و نه راهیاب، فردی بیپناه و بیپایگاه، که هر روز به سویی کشیده میشود و هر لحظه، به شکلی، «بت عیار» درآید.
و در جای دیگر نشانه عقل و درایت را بازشناسی راه از بیراهه میداند:
«کفاک من عقلک ما اوضح لک سبیل غیک»(2).
ترجمه: «در نعمت عقل تو همین بس، که بیراهه را برای تو باز شناساند».
——————————————————————————–
1.نهج البلاغه قصار 139.
2.نهج البلاغه قصار 413.
از علی آموز … سلسله درسهای شناخت دین - مدرسه مکاتباتی نهج البلاغه
فایده یادگیری دانش
أعلام الدین:لقمان به پسرش گفت: «ای پسرم! دانش و حکمت بیاموز تا شرافت یابی؛ زیرا حکمت ، آدمی را به دین ره نمون می شود و برده را بر آزاد شرافت می دهد و نیازمند را بر توانگر رفعت می بخشد و کوچک را بر بزرگْ مقدّم می دارد و تهی دست را در جایگاه های پادشاهان می نشاند و بر شرافت شریف و سیادت سیّد و عظمت غنی ، می افزاید . و چگونه آدمیزاد گمان دارد که کار دین و دنیایش ، با غیر حکمت فراهم می گردد، در حالی که خداوند عز و جل کار دنیا و آخرت را جز با حکمت ، مهیّا نمی سازد؟! و مَثَل حکمتِ بدون طاعت، مانند جسم بی جان یا خاک بی آب است ، و جسم بی جان و خاک بی آب و حکمت بی طاعت، هیچ فایده ای ندارند» .
المواعظ العددیّة :لقمان به پسرش گفت: «ای پسرم! حکمت ، ده تا کار انجام می دهد: دل های مرده را زنده می کند، بینوا را در جایگاه های پادشاهان می نشاند، به فرومایه شرافت می بخشد ، بردگان را آزاد می سازد، به غریب پناه می دهد، نیازمند را توانگر می سازد، بر شرافتِ شریف و سیادت سیّد می افزاید . و آن از مال بهتر است و مایه امان از ترس است. سپری در جنگ است، و کالایی است که سود می کند . هنگامی که ترس او را می لرزاند، شفاعت کننده است، و هنگامی که یقین به او می رسد، راه نماست، و هنگامی که پوشاکی او را نمی پوشانَد ، پوشاننده است» .
عرائس المجالس:لقمان به پسرش گفت: «ای پسرم! حکمت را با خود داشته باش تا با آن ، کرامت یابی، و آن را عزیز بدان تا با آن عزّت یابی . و سرور اخلاق حکیمانه ، [تسلیم در برابر] دین خداوند عز و جل است » .
الفردوس بمأثور الخطابـ به نقل از عبد اللّه بن عبّاس ، درباره آنچه لقمان علیه السلام به پسرش گفت ، در حالی که او را موعظه می کرد ـ: ای پسرم! اگر ما بین تو و دانش ، دریایی از آتش باشد که تو را می سوزاند و دریایی از آب باشد که تو را غرق می کند، برای رسیدن به دانش ، آن دو را بشکاف تا دانش را به دست آوری و بیاموزی؛ زیرا در آموختن دانش، راه نمایی و عزّت انسان است و نیز نشانه ایمان و پایه ارکان [دین] و رضایت خدای رحمان .
إرشاد القلوبـ از سفارش لقمان علیه السلام به پسرش ـ: ای پسرم! آنچه را که نمی دانی ، از دانشمندان بیاموز و آنچه را که می دانی ، به مردم بیاموز تا در ملکوت ، از تو یاد گردد .
حکمت نامه لقمان - محمد محمدی ری شهری
ادب دانش آموزی
امام صادق علیه السلام :لقمان به پسرش گفت: «ای پسرم! دانش را برای فخر فروشی نزد دانشمندان یا نزاع با سفیهان یا زینت مجالس ، نیاموز و همچنین ، دانش را از سرِ بی رغبتی به آن و تمایل به نادانی ، رها نکن» .
جامع بیان العلم وفضله:همانا لقمان به پسرش گفت: «ای پسرم! دانش را برای سه چیز نیاموز، و برای سه چیز رها نکن: برای کشمکش و فخر فروشی و ریا ، آن را نیاموز، و به خاطر بی رغبتی به آن و حیا از مردم و رضایت به نادانی، آن را رها نکن» .
الدرّ المنثورـ به نقل از محمّد بن واسع ـ: لقمان به پسرش گفت: «ای پسرم! آنچه را که نمی دانی ، نیاموز ، تا وقتی که به آنچه می دانی، عمل کنی» .
تنبیه الخواطر:لقمان به پسرش گفت: «با دانشمندان مجادله نکن ، که منفورت می کنند» .
جامع بیان العلم وفضله :از لقمان یا عیسی علیهماالسلام نقل شده است: «همان طوری که پادشاهان ، حکمت را برای شما وا گذاشته اند. شما نیز دنیا را برایشان وا گذارید» .
محبوب القلوب:لقمان به پسرش گفت: «ای پسرم! خوشا به حال کسی که به دانش خویش سود برَد ، و هر سخنی را بشنود و خوبش را پیروی کند . و وای بر کسی که [حقیقت] برایش روشن گشته ، ولی گم راهی را بر هدایت ترجیح دهد!» .
روح المعانی:لقمان به پسرش گفت : «تا وقتی که به دانسته های پیشین خود عمل نکرده ای ، در یادگیریِ آنچه نمی دانی ، خیری نیست ؛ چرا که مَثَل آن، مَثَل کسی است که هیزمی را جمع کرده و یک بسته آن را بر می دارد و در حالی که ناتوان از حمل آن است، یک بسته دیگر بر آن می افزاید» .
محبوب القلوب:لقمان به پسرش گفت: «ای پسرم! از آنچه خدای متعال به تو آموخته، بهره ببر، و همانا از دانش، کسی بهره می برد که از آن پیروی کند، و کسی که آن را بیاموزد و رها کند، از آن سود نمی برد» .
حکمت نامه لقمان - محمد محمدی ری شهری