حسین است آنکه ...
حسین است آنکه حق را جاودان کرد
حسین است آن که باطل را عیان کرد
حسین است آن که حکم دین بیان کرد
حسین است آن که با قرآن قرین است
با کاروان عشق 1 - علی اصغر حبیبی
بلای قرض
إِیَّاکُمْ وَالْدَّیْن فإِنَّهُ هَمُّ بِاللِیْلِ، وَذُلٌ بِالنَّهارِ!(1)
تا می توانید از قرض گرفتن بپرهیزید که، در شب باعث اندوه و در روز موجب ذلت است.
شرح کوتاه
زرق و برق های زندگی مادی و مسابقه تجمل پرستی در عصر ما سبب شده که افراد خود را زیر بار قرض های بی دلیل و بدهکاری های طاقت فرسا قرار داده، و به زندگی پر رنج اقساطی تن در دهند.
از آن جا که آدم بدهکار انسان آزاده ای محسوب نمی شود، به ما دستور داده شده تا ضرورت شدیدی ایجاب نکند زیر بار بدهکاری نرویم.
مسأله بدهکاری اگر در سطح کشورها آشکار گردد به همان نسبت خطرش بیشتر و آثار مرگبارتر خواهد بود و به آزادگی و استقلال معنوی ملت ها ضربه می زند.
1. بحارالانوار، جلد 103، صفحه 141.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
منجی در کلامِ ثاراللَّه
شیخ فرات بن ابراهیم در تفسیرِ خود روایتکرده که جنابِ باقرعلیه السلام فرمود: حارث اعور، به حسین علیه السلام عرض کرد: یابن رسول اللَّه! فدایِ تو شوم! مرا از قولِ خداوند در کتابِ خود «وَالشَّمْسِ وَ ضُحیها»خبر ده!
فرمود: «وای بر تو ای حارث! این محمّد، رسولِ خدا صلی الله علیه و آله و سلم است.»
گفتم: فدای تو شوم! مرا از قولِ خداوند «وَالْقَمَرِ إِذا تَلیها» خبر ده!
فرمود: «این امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب علیه السلام است که بعد از محمّدصلی الله علیه و آله و سلم آمده است.»
گفتم: از قولِ خداوند «وَالنَّهارِ إِذا جَلَّیها» خبر ده!
فرمود: «این قائم است از آل محمّدعلیهم السلام که زمین را از عدل و داد پُر کند.»
امام حسین علیه السلام در حدیثی طولانیپیرامونِ ظهورِ حضرت حجّتعلیه السلام به اصحابش فرمود: «ثمّ إنّ اللَّه یخرج من مسجد الکوفة عیناً من دهن وعیناً من ماء وعیناً من لبن؛سپس خداوند از مسجد کوفه چشمهای از روغن و چشمهای از آب و چشمهای از شیر بیرون میآورد.»
امام حسین علیه السلام پیرامونِ ظهورِ امام زمانعلیه السلام فرمود: «احسان و انفاق کنید، سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید! روزی فرا میرسد که دیگر برایِ انفاق یک درهم و یا یک دینار به مستحق محلّی پیدا نشود.»
بشر بن غالب اسدی گوید: حسین بن علی علیهما السلام به من فرمود: «یا بشر! ما بقآء قریش إذا قدم القآئم المهدیّ منهم خمس مائة رجل فضرب أعناقهم صبراً، ثمّ قدم خمس مائة فضرب أعناقهم [صبراً] ثمّ قدم خمس مائة فضرب أعناقهم صبراً؟ قال: فقلت [له : أصلحک اللَّه! أیبلغون ذلک؟ فقال الحسین بن علیّعلیهما السلام: إنّ مولی القوم منهم، قال: فقال [لی بشیر بن غالب أخو بشر بن غالب: أشهد أنّ الحسین بن علیّعلیهما السلام عدّ علیّ ستّ عدات؛ ای بُشر! چگونه است بقای قریش، وقتی «قائم مهدی»علیه السلام آمد، پانصد مرد را میآورند و گردنهایشان را میزنند؟ سپس پانصد نفر دیگر و پانصد نفر دیگر.
گفتم: عددشان به این تعداد میرسد؟
فرمود: غلامانشان با آنها میباشد.
بشیر بن غالب برادرِ بشر گفت: شهادت میدهم که حسین بن علی علیهما السلام شش مرتبه، آن تعداد را شمرد.»
سعد بن محمّد از عیسی خشّاب نقل میکند: به حسین بن علی علیهما السلام گفتم: آیا صاحبِ این امر تو هستی؟
فرمود: «لا، ولکن صاحب هذا الأمر الطرید الشرید الموتور بأبیه المکنّی بعمّه، یضع سیفه علی عاتقه ثمانیةأشهر؛نه، و لکن صاحبِ این امر، فراری رانده شده و دور افتاده و پایمال شده حقّ قصاص خونِ پدر و مخفی شده از ترس است که هم کُنیه عمویش میباشد و شمشیرش را هشت ماه به دوش میگذارد.»
امام حسین علیه السلام فرمود: «إنّ لصاحب هذا الأمر غیبتان: إحداهما تطول حتّی یقول بعضهم مات وبعضهم قتل وبعضهم ذهب، ولایطّلع علی موضعه أحد من ولیّ ولا غیره إلّا المولی الّذی یلی أمره؛همانا برایِ صاحب این امر دو غیبت خواهد بود، یکی طولانی میشود، به گونهای که بعضی گویند: از دنیا رفته، برخی دیگر گویند: کشته شده است و بعضی گویند: رفته است. به محل زندگیاش، هیچ کس از دوست و غیر دوست، مطّلع نشود، مگر خدمتکاری که به کارهایَش رسیدگی میکند.»
امام حسین علیه السلام فرمود: «قآئم هذه الأمّة التاسع من ولدی صاحب هذا الأمر وهو الّذی یقسّم میراثه وهو حیّ؛قائمِ این امّت، نهمین نفر از اولاد من صاحب این امر است. او کسی است که میراثش را در حالِ زنده بودن تقسیم میکنند.»
امام حسین علیه السلام فرمود: «أما أنّ الصابر فی غیبته علی الأذی والتکذیب، بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدی رسول اللَّهصلی الله علیه و آله؛آگاه باش! شکیبایان بر اذیّت و تکذیب در زمانِ غیبتِ امام زمانعلیه السلام به منزله شمشیرزنان (راه خدا) در پیش روی رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند.»
از امام حسین علیه السلام سؤال شد: آیا مهدیعلیه السلام متولّد شده است؟ فرمود: «لا، لو أدرکته لخدمته أیّام حیاتی؛نه، اگر او را درک میکردم (و میدیدم) روزهایِ عمرم رادر خدمت او میبودم.»
در احتجاج از امام حسین علیه السلامروایت شده است که در ضمنِ حالاتِ امام زمانعلیه السلام فرمود: «خداوند عمرِ آن حضرت را طولانی میکند، آنگاه او را به قدرتِ خود همچون جوان، حدود چهل ساله، ظاهر میکند و این برای آن است که بدانند خداوند بر همه چیز قادر است.»
امام حسین بن علی علیهما السلام فرمود: «از ما دوازده مهدی است، اوّلِ ایشان، امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب علیه السلام و آخرِ ایشان نُهم از فرزندانِ من است و اوست قائم به حقّی که خداوند به او، زمین را بعد از مردن زنده کند و خداوند به او دین را بر همه دینها غالب کند هرچند مشرکین نخواهند؛ برایِ او غیبتی است که در آن جمعی برگردند.» و سیزده حدیث دیگر به همین مضمون.
امام حسین علیه السلام فرمودند: «مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف را با سکینه و وقار، شناختِ حلال و حرام، نیازِ همگان به او و بی نیازیِ او از همه خواهید شناخت.»
امام حسین علیه السلام فرمود: «امام زمانعلیه السلام از نظرها پنهان است تا کسی او را به بیعت خود نخواند، و او زیر پرچم هیچ رهبر ناشایستی نرود.»
امام حسین علیه السلام فرمودند: «هنگامِ ظهور، منادیِ آسمانی به نام مهدیعلیه السلام ندا میکند که همه اهل مشرق و مغرب آن ندا را میشنوند.
از حسین بن علی علیه السلام روایت شده که فرمود: رسول اللَّهصلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: «من به مؤمنین از خودشان به خودشان سزاوارترم، پس تو ای علی از مؤمنین به خودشان سزاوارتری، پس بعد از تو، حسن سزاوارتر است به مؤمنین از خودشان… و حجة بن الحسن به مؤمنین سزاوارتر ازخودشان. امامان نیکوکار، آنها با حق و حق با آنهاست.»
از غروب عاشورای حسینی ( علیه السلام ) تا طلوع ظهور مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - حسین احمدی قمی
نقش آزادی و انتخاب در تربیت فرزندان
خداوند انسان را آزاد آفرید و قدرت اراده و انتخاب به او بخشید تا پرتو آن از میان راههای مختلف مسیر صحیح را برگزیند. آنچه انسان در پرتو شناخت و بدون اکراه و اجبار برگزید، در راه تحقق و دستیابی به آن تا پای جان میایستد، عنصر آزادی به جا و انتخاب درست در تربیت، عنصری گرانبها و کار آمد است، در تربیت فرزندان اجبار ثمری نمیبخشد، والدین و مربیان باید چنان زمینه را آماده کنند که فرزندان خود راه صحیح را بر گزینند تا بر آنچه به حق برگزیدهاند، پایبند و استوار باشند، از جلوههای تربیتی حادثه عاشورا، صحنه آزادی و انتخاب راه بود. امام حسین علیهالسلام با اینکه در کربلا به شدت نیازمند داشتن یاور بودند، با کمال صداقت و راستی فرزندان و دیگر یاوران خود را در ادامه مسیر آزاد میگذارد و با اینکه بر فرزندان خود حق بزرگ دارد اما هیچگاه راه مبارزه و همراهی خود را بر آنان تحمیل نمیکند و از اینروست که میبینیم آنان نیز که آگاهانه همراهی پدر و امام خویش را برگزیدند در راهش تا آخرین نفس ایستاده و جان خویش را فدای راهش نمودهاند. ابی حمزهثمالی از علیبن الحسینعلیهالسلام نقل میکند که در شب عاشورا پدرم اهل و فرزندان خود و اصحاب را جمع نمودند و خطاب به آنان فرمود: «ای اهل و فرزندان و ای شیعیان من، از فرصت شب استفاده کنید و جانهای خود را نجات دهید… شما در بیعتی که با من بستهاید آزاد هستید….»نیز آن حضرت هنگامی که عبداللّه فرزند مسلم نزد ایشان آمد و اجازه میدان طلبید فرمود: «شما در بیعت با من آزاد هستی، شهادت پدرت کافی است. تو دست مادرت را بگیر و از این معرکه خارج شو» عبد اللّه عرض کرد: «بخدا سوگند من از کسانی نیستم که دنیا را بر آخرت مقدم دارم.»
امام حسین علیه السلام و تربیت فرزند - علی همت بناری
چهار ویژگی مؤمن
قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام:
«أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُؤمِناً وَ إنْ کَانَ مَنْ قَرْنِهِ إلی قَدَمِهِ ذُنُوباً: الصِّدْقُ وَالْحَیَاءُ وَ حُسْنُ الخُلْقِ وَ الشُّکْرُ»
امام صادق علیه السلام فرمودند: چهار چیز است که اگر در هر کس باشد مؤمن است اگر چه از فرق سر تا پاها غرق در گناه باشد: راستگویی، حیا، حسن خلق و شکر.
شرح حدیث:
این حدیث یک معنای ابتدایی دارد که غیر قابل تصوّر است ولی معنایی عندالتامّل دارد که لطیف و دقیق است. معنای ابتدایی آن این است که هر گناهی که شخص مرتکب شود ولی این چهار صفت را داشته باشد، مؤمن است که این معنا، مفهوم و معقول نیست ولی معنایدقیق روایت این است که کسی که آلوده همه گناهان است، اگر این چهار صفت را پیدا کند، از گناهان دیگر پاک میشود و این چهار صفت، بسیاری از آن گناهان را از انسان دور میکند.
1- صداقت
این صفت موجب میشود بسیاری از گناهان مانند کم فروشی، احتکار، تقلّب، دزدی، … از بین برود چرا که اگر این گناهان را مرتکب شود، مجبور است برای پوشاندن آن دروغ بگوید. نمونه آن داستان جوانی است که خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: آلوده جمیع گناهان هستم، چه کنم؟ حضرت به او فرمود: فقط دروغ نگو که این امر باعث شد سراغ هیچ گناهی نرود، چون اگر هر گناهی را مرتکب میشد و خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میرسید، مجبور بود برای پوشاندن آن دروغ بگوید.
2- حیا
حیا به معنی کفّ النفس عن القبیح است یعنی در مقابل زشتیها رو برگرداند و وقتی که از قبائح حیا کند، بسیاری از گناهان را ترک میکند.
3- حسن خلق
حسن خلق عامل شستشوی از گناه است، چون انسان بسیاری ازگناهان را در حال عصبانیّت انجام میدهد و کسی که حسن خلق دارد، عصبانی نمیشود و به همین جهت گناه نمیکند.
4- شکر
معنی شکر این است که هر عضوی را در جای خودش و در راهی که خدا آن را آفریده استفاده کند و اگر شکر این نعمتها را به جای آورد دیگر گناه نمیکند.
مشکات هدایت:درسهایی از اخلاق پیشوایان - محمد رضا حامدی