مراحل نفس
عارفانِ عاشق ، برای نفس هفت منزل برشمرده اند که باید برای رسیدن به مقصود ، به درجه ی نهایی آن ، که حالت مرضیّه بودن است رسید .
1 . نفس امّاره
در این مرحله ـ چنانکه در سوره ی یوسف آیه ی 53 به آن اشاره شده است ـ نفس حیوانی در زندگی انسان غلبه ی کامل و سلطه ی شدید دارد . با بودن حالت امّارة بالسّوء ، نفس ناطقه به هیچ وجه نمی تواند رخسارهِ ملکوتی خود را تجلّی دهد .
از نفس امّاره جز آثار حیوانیّت و بهمیّت سر نمی زند . همه ی کارها و حرکات و سکنات انسان در این مرتبه ، نشانی از طبیعت حیوانی است و نفس او همیشه به شرارت و بدی امرمی کند .
انسان آلوده به گناه نباید فراموش کند که رغبت ، میل و اشتهای به گناه ، از نشانه های مهم اسارت نفس امّاره است ، و اجابتِ دعوت نفسی که همواره انسان را به نافرمانی فرا می خواند ، خسارتِ جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت .
از نظر قرآن کریم و روایات معصومان (علیهم السلام) انسان در این حال ، فرق چندانی با حیوان ندارد و بلکه در پاره ای خصوصیّاتِ حیوانی از حیوان نیز بدتر است .
این نفس امّاره ی خطرناک امروزه در میان بیشترِ مردم روی زمین و حتّی در میان ملل به اصطلاح متمدّنی که غرق هوسرانی و شهوت پرستی هستند ، نفوذ و غلبه دارد و آنان در حیوانیّت از بسیاری از حیوانات برترند .
انسان سالک در این مرحله ، با غلبه کردن بر قوّه های حیوانی و مادّیِ جسم که رابطه ی مستقیمی با نفس امّاره دارند سر و کار دارد و باید آنها را براساس فرامین و دستورهای شرعی رام نماید .
عرفان اسلامی - حسین انصاریان
نفس
مسئله ی نفس در مباحث عرفانی از مباحث محوری است ، چرا که در تمام مسائلی که عرفان مطرح می کند ، تزکیه و تصفیه ی نفس مورد توجّه قرار گرفته است .
کسی که نفس سرکش را رام نکرده و غرایز و شهواتش را با برنامه های الهی مقیّد ننموده و از خود نگذشته و روی دل به سوی قبله یحقیقی نکرده باشد ، هرگز نمی تواند در جمع عارفان الهی قرار گیرد .
بی تردید تهذیب و تزکیه ی نفس از اهداف مهم و اساسی انبیای الهی بوده است .
تمام بدبختی هایی که در دوره ی حیات ، گریبانگیر بشر است ، علّت ومنشأیی جز پیروی از هوای نفس نداشته و ندارد .
از صاحب نفس شریره نمی توان توقّع خیر داشت و اگر خیری هم از او صادر شود به دایره ی حبط کشیده می شود .
نفس مهذّب و تزکیه شده ، در آخرت آراسته به چهار سرمایه ی عظیم و ابدی می شود :
1 ـ علم بدون جهل .
2 ـ ثروت بدون فقر .
3 ـ عزّت بی ذلّت .
4 ـ حیات بی موت .
آراستگی نفس به این چهار ویژه گی ارزشمند از ماده ی فلاح ، که برای تزکیه ی نفس ، در قرآن به کار رفته است استفاده می شود . چنانکه راغب اصفهانی در المفردات متذکّر شده است .
( وَنَفْس وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا ) .
« نفوس آلوده که نفوس ناقصه اند ، از خیر و رحمت محروم ، و از رسیدن به عنایت حضرت محبوب ممنوعند » .
از اهمّ وظایف انسان که در رأس وظایف اوست ، مخالفت با خواسته های غیر مشروع نفس است . در آثار اسلامی از این مخالفت تعبیر به جهاد اکبر تعبیر شده است .
عاشقان حق و ارادتمندان یار و سالکان طریق عشق ، تا زنده بودند از شرّ نفس در وحشت بودند ، تا جایی که بزرگمردی مانند رسول اسلام در دعاهای خود به پیشگاه محبوب عرضه میداشت :
أَعُوذُ بِاللهِ مِنْ شُروُرِ أَنْفُسِنا .
راستی در صورت آلوده بودن نفس به رذایل ، و اسیر بودن به دست انواع گناهان آیا می توان دعوی محبّت حضرت او را اعلام داشت ؟! و آیا می توان خرد را بنده و مؤمن به او معرّفی کرد ؟!
فیض بزرگوار چه نیکو سروده :
ای که سر می کشی زخدمت دوست
چون کنی دعوی محبّت دوست
منفعل نیستی از این دعوی
شرم ناید تو را زطلعت دوست
نبری امر دوست را فرمان
دم زنی آنگاه از مودّت دوست
دعوی دوستی کنی آنگاه
نشوی تابع ارادت دوست
دوستی را کجا سزاواری
نیستی چون سزای خدمت دوست
دوست از دوستیت بیزار است
که نه ای جز سزای لعنت دوست
بر درش بین هزار فرمانبر
سر نهاده برای طاعت دوست
عاشقان بین نهاده جان برکف
از برای نثار حضرت دوست
ما عبدناک گو ببین بی حد
صف زده بر در عبادت دوست
جمع کروبیان قدس نگر
بر درش می زنند نوبت دوست
عرفان اسلامی - حسین انصاریان
محمد صل الله علیه وآله اینگونه بود
روزی شتری را دید که زانوهایش بسته شده و هنوز بار سنگینی برروی آن است . گفت به صاحب شتر بگویید خود را برای مواخذه خداوند در روز قیامت آماده کند
کافری را که در جنگ اسیر شده بود، آزاد کرد زیرا اعتقاد داشت که او مرد خوش اخلاقی است که همواره با عفت رفتار می کند
گفت اگر در حال کاشتن نهالی بودید و علائم روز قیامت فرا رسید، به کار خود ادامه دهید و نهال را بکارید
بارها گفت که بر مردم آسان بگیرید زیرا مبعوث نشده ام تا آن ها را به زحمت بیاندازم
گفت مبادا قبل از ذبح گوسفند، در جلوی چشمان گوسفند چاقو را تیز کنید. بدانید که حیوان هم می فهمد ،حق ندارید در دل حیوان غصه بیاندازید
گفت زنی زناکار به بهشت رفت و تنها کار خوبش این بود که به گربه ای غذا می داد
روزی مردی را دید که ژولیده است. گفت آیا در خانه ات روغن نبود تا با آن موهای خود را مرتب کنی؟
می گفت ریش های خود را کوتاه نگه دارید زیرا به تمرکز و حافظه تان می افزاید
در زمانی که قدری با کفار صلح شده بود. به قصد خریدن زمینی در منطقه خوش آب و هوای طائف، عازم انجا شد. چند روز بعد برگشت و گفت که قبلا همه زمین ها را مردم خریده اند… نخواست بعنوان حاکم به زور چیزی را تصاحب کند
در زمانی که دختران سنگسار می شدند،دختران خود را برروی زانو می نشاند و در جلوی دیگران آن ها می بوسید تا محبت را بیاموزند. از او پرسیدند فرزند پسر بهتر است یا دختر؟ گفت هر دو خوبند اما دختر ریحانه است، برگ گل است.
وقتی پسرش ابراهیم در سن خردسالی فوت کرد، بسیار گریست. گفتند چرا اینقدر بی تابی می کنی؟ گفت گریه از رحم است. کسی که رحم ندارد، خدا هم به او رحم نمی کند
هنگام دفن پسرش ابراهیم، کسوف شد. همه مردم این را بدلیل مصیبتی دانستند که به پیامبر وارد شده، حتی کفار هم کم کم داشتند ایمان می آوردند اما او از این موقعیت استفاده نکرد. به بالای منبر رفت و گفت: خورشید نه برای من و نه برای هیچ کس دیگر نمی گیرد و نخواهد گرفت. خورشید گرفتگی نشانه قدرت خداوند است. مریدباز نبود.
روزی در حال عبور از حاشیه شهر به گروهی یهودی برخورد که در حال ساز زدن و خواندن بودند، او را به بزم خود دعوت کردند و او پذیرفت. شخصی از اصحاب او را دید و به یهودیان حمله کرد که چرا با این کار به پیامبر خدا اهانت می کنید. پیامبر بر آشفت و به صحابی گفت که آن ها قصد محبت داشته اند و باید از آن ها عذر بخواهد
گل را می بویید و می گفت که این بوی بهشت است و باید به گل ها و درخت ها احترام بگذارید
به او گفتند این که در قرآن آمده است که مسیحیان و یهودیان، کشیشان و احبار (علمای دین یهود) را به جای خدا می پرستند، به چه معنا است؟ گفت همین که حرف های علمای دین خود را به عنوان حرف خدا می پذیرند و تحقیق نمی کنند، یعنی پرستش.
نگاهی نو به زندگی و شخصیت پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه وآله
ثوب وضو، خواندن نماز
امام باقر (علیه السلام ) روایت می کند که : روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) نماز صبح را با یارانش خواند و بعد از نماز، با آنان نشست و گفتگو نمود تا اینکه خورشید طلوع کرد و مردم یکی بعد از دیگری رفتند تا اینکه دو نفر ماند؛ یکی انصاری و دیگری ثقفی .
حضرت به آن دو مرد فرمود : من فهمیدم که شما سؤالی دارید که می خواهید آن را بپرسید . اگر خواستید می توانم قبل از اینکه شما بپرسید من از آن خبر دهم و اگر می خواهید خودتان بپرسید .
گفتند : بلکه سما خبر دهید ای رسول خدا ! زیرا این برای نابینا روشن تر و از شک دور کننده تر ماست و ایمان را محکم تر می کند .
پس حضرت فرمود : اما تو ای برادر انصاری ! از قبیله ای هستی که اهل ایثار هستند و تو روستایی هستی و این ثقفی چادر نشین است . آیا در پرستش عم ایثار می کنی ؟
گفت : بلی .
فرمود : اما تو ای برادر ثقفی !آمده ای که از وضو و نماز و اینکه در آنها چه ثوابی برای تو می باشد، بپرسی .
گفت : بلی .
فرمود : پس بدان وقتی که دستت را به آب زدی و بسم الله گفتی ، آن گناهانی رخ که دستانت انجام داده اند، می ریزد . و هنگامی که صورت و دستانت را شستی ، گناهان از راست و چپ تو می ریزند . و هنگامی که سروپاهایت را مسح کردی ، آن گناهانی که با پاهایت به سوی آنها رفتی ، می ریزد این ثوابی است در وضو که برای تو می باشد . و هنگامی که به نماز برخاستی و حضور پیدا کردی و سوره خمد و یا یکی از سوره های دیگر را به خست توانت ، خواندی ، رکوع کردی و رکوعت را تمام نمودی و به سجده رفتی و تشهد خواندی و سلام نماز را دادی ، خداوند تمام گناهانی را که بین دو نماز انجام دادی می بخشد . و این هم ثواب تو در نمازت . اما تو ای برادر انصاری ! آمده ای که از حج و عمره و ثواب آنها بپرسی .
گفت : بلی .
فرمود : پس بدان وقتی که به راه حج متوجه شدی و مرکبت را سوار گشتی و بسم الله گفتی ، همین که مرکبت به راه افتاد و قدم هایش را برداشت و به زمین گذاشت ، خداوند متعال به تعدادآنها حسنه می نویسد و گناه تو را محو می کند و زمانی که محرم شدی و لبیک گفتی ، خداوند برای هر یک لبیک گفتن ، ده حسنه می نویسد و ده گناه را محو می کند . و وقتی که هفت باز بیت خدا را طواف نمودی این نزد خدا عهد و پیمان و ذکری برای توست و خداوند بعد از آن حیا می کند که تو را عذاب نماید و هنگامی که نزد مقام ابراهیم دو رکعت نماز خواندی ، خداوند برای تو به واسطه آن دو رکعت ، دو هزار رکعت نماز مقبول می نویسد .
و زمانی که هفت باز سعی بین صفا و مروه نمودی ، ثواب و اجر این عمل نزد خداوند مانند اجر کسی است که پیاده از شهر خود به حج برود و مانند ثواب کسی است که هفتاد بنده مؤمن را آزاد کرده باشد . و وقتی تا غروب آفتاب در عرفات ماندی ، اگر گناهی به اندازه ریگ بیابان و کف دریا داشته باشی ، خداوند آنها را برای تو می آمرزد . و هنگامی که قربانی خود را ذبح کردی یا شترت را نحر نمودی ، خداوند برای تو به هر قطره خون آنها، حسنه ای می نویسد که معادل است با ثواب آنچه که در باقی مانده عمرت انجام می دهی . و زمانی که هفت بار طواف زیارت به جای آوردی و دو مقام ابراهیم ، دو رکعت نماز خواندی ، فرشته ای بزرگوار بر شانه تو می زند و می گوید : خداوند گناهان گذشته را برای تو آمرزد، تاروز دیگر اعمال تازه ات را آغاز کن .
آن دو مرد گفتند : برای همین آمده بودیم .
فضائل و سیره چهارده معصوم ( علیهم السلام ) در آثار استاد حسن زاده آملی - عباس عزیزی
خلقت آدم
پیامبر (صلی الله علیه وآله ) مردی را دید که بر صورت شخصی دیگر سیلی نواخت ، حضرت بدو فرمود : بر صورتش سیلی مزن ؛ زیرا خداوند، آدم را بر صورت او خلق فرموده که مقصود این است که او را بر صورت این وجه خلق فرموده است .
فضائل و سیره چهارده معصوم ( علیهم السلام ) در آثار استاد حسن زاده آملی - عباس عزیزی