راه تبلیغ دین، این است، نه اینکه...!
اگر نمازخوانها قشنگ نماز بخوانند، اگر نمازخوانها از نمازشان لذت کافی و بهرۀ وافی ببرند، طبیعتاً اکثر بینمازها هم به سمت نماز گرایش پیدا خواهند کرد. راه تبلیغ دین همین است. راه تبلیغ این نیست که عدهای بیایند مسلمان نیمبند و نیمپز شوند و ما هنوز این را درست نکرده و بدون اینکه به قدر کافی الگوی خوب داشته باشیم، سراغ بقیۀ اهل عالم برویم تا آنها را درست کنیم.
راه اینکه بینمازها، نمازخوان شوند این است که عدهای در نماز، تا آخرِ راه را بروند. لذا اگر ما بخواهیم برای نمازخوان کردن بینمازها تلاشی کنیم، راهش این است که ابتدا به نماز خودمان مقداری بیشتر عنایت و توجه داشته باشیم، و نماز خودمان را رشد دهیم.
یکی دو رمز و راز دربارۀ نماز وجود دارد که کمتر گفته شده؛ میخواهیم در مورد آنها به گفتگو بنشینیم و ببینیم چقدر راحت میتوان با نماز به مراتب بلند معنوی رسید، ولی متأسفانه ما خودمان را از بهرهبرداری از چنین عبادت پُراثری محروم کردهایم.
چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ / استاد پناهیان/ ص21
چهار توصیه مهم !
این چهار توصیه ی مهم را حتما بکار بندید
حضرت علی (علیه السلام ) به فرزندشان امام حسن (علیه السلام ) فرمودند :
چهار کلمه به تو می آموزم که تو را از درمان بی نیاز سازد .
- تا گرسنه نباشی غذا مخور ، و هنوز مایل به غذا باشی دست از آن بردار ، غذا را به جا و نیکو بخور (خوب بجو) و هنگامی که خواستی به بستر روی خود را به بیت الخلاء عرضه کن (به مستراح برو)
چگونه بخوریم تا سالم بمانیم ؟ - رضا حسینی
شهادت و پاکی
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود:
إذا مُتَّ عَلَی طَهارَة تَکُونُ شَهِیْداً(1)
هنگامی که پاک از دنیا بروی در زمره شهیدان خواهی بود.
شرح کوتاه
حدیث فوق قسمتی از دستورهایی است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به یکی از یاران خود به نام «انس» می دهد و به او می فرماید:
«اگر می توانی شب و روز با وضو باشی این چنین کن، زیرا گر در این حال از دنیا بروی شهید خواهی بود.»، گرچه معنای نخستین حدیث، همان با وضو بودن است، اما حدیث در ضمن اشاره به حقیقت مهم تری دارد و آن پاک زیستن و پاک از جهان رفتن است، آنها که دامانشان پاک، دل هایشان پاک، و زندگی و فکری پاک دارند و این چنین از جهان رخت بر می بندند قطعاً در صف شهیدان خواهند بود که شهادت منحصر به کشته شدن در میدان جنگ نیست، احادیث دیگری که در منابع اهل بیت(علیهم السلام)وارد شده نیز این حقیقت را تأکید می کند.
1. سفینة البحار، جلد 1، صفحه 720.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
استهزاء، بد گمانى، غيبت، تجسس، و القاب زشت ممنوع
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یکونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یکنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ (سوره حجرات، آیه 11
ای کسانی که ایمان آورده اید! مبادا گروهی(از شما) گروهی دیگر را مسخره کند، چه بسا که مسخره شدگان بهتر از مسخره کنندگان باشند و زنان نیز، زنان دیگر را مسخره نکنند، شاید که آنان بهتر از اینان باشند و در میان خودتان عیب جویی نکنید و یکدیگر را با لقب های بد نخوانید.
نکته ها
در این آیه به بعضی عوامل و ریشه های فتنه و درگیری که مسخره کردن، تحقیر کردن و بدنام بردن است اشاره می کند. آری، یکی از برکات عمل به دستورات اسلام، سالم سازی محیط و جلوگیری از درگیری های اجتماعی است.
شاید بتوان گفت که عنوان تمسخر و تحقیر که در این آیه مطرح شده، از باب نمونه است و هر سخن یا حرکتی که اخوّت و برادری اسلامی را خدشه دار کند، ممنوع است.
استهزا و مسخره کردن، در ظاهر یک گناه، ولی در باطن چند گناه است؛ گناهانی مانند: تحقیر، خوار کردن، کشف عیوب، اختلاف افکنی، غیبت، کینه، فتنه، تحریک، انتقام و طعنه به دیگران در آن نهفته است.
گاهی مسخره کردن برخاسته از ثروت است
گاهی ریشۀ استهزا، علم و مدرک تحصیلی است
گاهی ریشۀ مسخره، توانایی جسمی است.
گاهی انگیزۀ مسخره کردن دیگران، عناوین و القاب دهان پر کن اجتماعی است
گاهی به بهانه تفریح و سرگرمی، دیگران به تمسخر گرفته می شوند.
گاهی طمع به مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از دیگران می شود.
گاهی ریشۀ مسخره، جهل و نادانی است.
گاهی سرچشمه تمسخر، ریاکاری و بهانه گیری و شخصیت شکنی است.
پیامها
1-ایمان، با مسخره کردن بندگان خدا سازگار نیست.
2-مسخره، کلید فتنه، کینه و دشمنی است.
3-عیب جویی از مردم، در حقیقت عیب جویی از خود است.
4-نقل عیب دیگران، عامل کشف عیوب خود است.
5-بد صدا زدن، یک طرفه باقی نمی ماند، دیر یا زود مسئله به دو طرف کشیده می شود.
10-مسخره کردن و بدنام بردن، گناه است و توبه لازم دارد.
11-مسخره، تجاوز به حریم افراد است و اگر مسخره کننده توبه نکند، ظالم است.
منبع: تفسیر نور، ج 9، ص184-تفسير نمونه، ج22، ص 176
حکمتهایی از زبان لقمان حکیم
مَثَل امر کننده به نیکی و فراموش کننده خود
عرائس المجالس :لقمان به پسرش گفت : «ای پسرم ! در حالی که خود را فراموش کرده ای ، مردم را به نیکی امر نکن ؛ چون [در این صورت، ]مَثَل تو، همانند چراغ خواهد بود که خود را می سوزاند و برای مردم ، نور می افشانَد » .
حکمت نامه لقمان - محمد محمدی ری شهری