دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر میدهند
اما دوتکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم ،فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد
آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ،به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.
اما آب… راه خود را به سمت دریا می یابد.
در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را، در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد.
منتظران در دل نرمی شبیه به امامشان هستند
همانند صاحب و مولایشان
“امام آب گوارایی است از بهر تشنگان،راهنمایی است که ره جویان راه هدایت را به مقصد می رساند،او نجات بخش انسانها از مهلکه های نابودی است….
امام ابری است پرباران و بارانی است پربرکت،خورشیدی است درخشان،آسمانی است سایه افکن،زمینی است گسترده،
چشمه ای است جوشان و برکه ای است با آب گوارا و باغ است و بستان.”
جلد سوم کافی ،ص۱۱۶، ترجمه محمد باقر کمره ای
و در استواری بازهم مانند مولایشان
یاران حضرت قلب هایی بس مهربان دارند اما در دین استوار که مصداق این آیه شریفه هستند
إنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ
ﺑﻰ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ؛ ﺳﭙﺲ [ ﺩﺭ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ] ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ، ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ [ ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ]ﻣﺘﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﻛﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ ، ﺑﺸﺎﺭﺕ ﺑﺎﺩ . فصلت (30)
یاران امام نیز باید شبیه امامشان باشند؛ مانند آب آرام و صبور، در راه حق استقامت ورزند و دیگران را با خود همراه کنند.
چهل حدیث انتظار
قالَ الكاظِمُ عليه السلام:
طُوبى لِشيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكينَ بِحُبِّنا فى غَيْبَةِ قائِمنا اَلثّابِتينَ عَلى مُوالاتِنا وَالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِنا اُولئِكَ مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ قَدْ رَضُوا بِنا اَئِمَّةً وَ رَضينا بِهِمْ شيعَةً وَ طُوبى لَهُمْ، هُمْ وَاللّه ِ مَعَنا فى دَرَجَتِنا يَوْمَ الْقِيامِةِ.
امام كاظم عليه السلام فرمود:
خوش به حال شيعيان ما كه در زمان غيبت قائم ما به دوستى ما چنگ مى زنند و در دوستى ما و برائت از دشمنان ما استوارند آنها از ما و ما از آنها هستيم، آنها به پيشوائى ما راضى شدند و ما هم به شيعه بودن آنها راضى وخشنوديم و خوشا به حال آنها، به خدا قسـم آنها در روز قيامت با ما و مرتبه ما هستند.
بحارالأنوار، ج 51، ص 151
حضرت عیسی وهیزم شکن
حضرت عیسی بن مریم علیه السلام با جمعی در جایی نشسته بود، مردی هیزم شکن از آن راه با خوشحالی و خوردن نان میگذشت.
حضرت عیسی علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: شما تعجب ندارید از این که این مرد بیش از یک ساعت زنده نیست
ولی آخر همان روز آن مرد را دیدند که با بسته ای هیزم می آید تعجب کردند و از حضرت علت نمردن او را پرسیدند.
او بعد از احوالپرسی از مرد هیزم شکن، فرمود: هیزمت را باز کن، وقتی که باز کرد مار سیاهی را در لای هیزم او دید، حضرت علیه السلام فرمود: این مار باید این مرد را بکشد ولی تو چه کردی که از این خطر عظیم نجات یافتی؟
گفت: نان می خوردم فقیری از مقابل من گذشت، قدری به او دادم و او درباره من دعا کرد
حضرت علیه السلام فرمود: در اثر همان دستگیری از مستمند خداوند این بلای ناگهانی را از تو برداشت و پنجاه سال دیگر زنده خواهی بود.
تفسیر نمونه، ج 3، ص 223
حکایات و داستان های تربیتی
مسؤوليت پدران
روزي عدهاي از كودكان در كوچه مشغول بازي بودند. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حين عبور، چشمش به آنها افتاد و خواست نقش بسيار بزرگ پدران و مسؤليت سنگين آنها را در رشد كودك به همراهانشان گوشزد كند. فرمود: «واي بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان. »
اطرافيان پيامبر با شنيدن اين جمله به فكر فرو رفتند. لحظهاي فكر كردند شايد منظور پيامبر، فرزندان مشركان است كه در تربيت فرزندانشان كوتاهي ميكنند.
عرض كردند: «يا رسول الله، آيا منظورتان مشركين است؟ »
- نه بلكه پدران مسلماني را ميگويم كه چيزي از فرايض ديني را به فرزندان خود نميآموزند و اگر فرزندانشان پارهاي از مسائل ديني را فراگيرند، پدران آنها، ايشان را از اداي اين وظيفه باز ميدارند.
اطرافيان پيامبر با شنيدن اين سخن، تعجب كردند كه آيا اين چنين پدران بي مسئوليتي نيز هستند.
پيامبر كه تعجب آنها را در چهرهشان خوانده بود ادامه داد: «تنها به اين قانع هستند كه فرزندانشان از مال دنيا چيزي را به دست آورند…»
آنگاه فرمود:«من از اين قبيل پدران بيزار وآنان نيز از من بيزارند.»[1]
بيان: در عصر حاضر، دليل دوربودن وناآگاهي قشر عظيمي از كودكان ونوجوانان از مسائل مذهبي، بي توجهي والدينشان به اين مسأله مهم است.
———————
[1] . مستدرك الوسائل،ج2، ص625
دینداران واقعی کمند
امام حسین(علیه السلام) فرمود:
اَلنّاسُ عَبِیْدُ الدُّنْیا وَالدِّینُ لَعِقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ ما دَرَّت بِهِ مَعایِشُهُمْ فَإِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ!(1)
بسیاری از مردم بنده دنیا هستند و دین تنها بر زبان آنهاست، مادامی که زندگی آنان در پرتو دین و روبراه است از آن حمایت می کنند; ولی آن روز که با حوادث سختی آزموده شوند، دینداران اندکند.
شرح کوتاه
دین و مذهب - آن هم مذهبی همچون اسلام - حافظ حقوق مردم جامعه و حامی منافع واقعی و عادلانه آنهاست، ولی گاهی دین مزاحم منافع شخصی و خصوصی افراد است; این جاست که «دینداران از مدعیان دین»، شناخته می شوند، بسیاری از مردمکه به هر چیز از دریچه سود شخصی خود می نگرد تا آن جا با دین همراهند که حافظ حقوق شخصی آنها باشد، اما بر سر دو راهی ها که دین از منافع خصوصی آنها جدا می شود، بکلی آن را رها می کنند و مصداق «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» می شوند; اما دینداران واقعی آنها هستند که در هر حال به آن وفا دارند و دین وایمان خطوط اصلی زندگی آنها را ترسیم می کند نه منافع شخصی.
1. بحارالانوار، جلد 10، صفحه 198.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی