وای بر غیبتکنندگان
از سوى خدا به موسى وحى شد:
هر غيبت كننده اى كه با توبه از دنيا برود، آخرين كسى است كه به بهشت وارد مى شود
هر غيبت كننده اى كه بر آن اصرار داشته باشد (غیبت کردن عادت او شده باشد) و با اين حال از دنيا برود و توبه نكند، اوّلين كسى است كه داخل دوزخ مى گردد.
و أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى علیه السلام:
مَنْ مَاتَ تَائِباً عَنِ الْغِيبَةِ فَهُوَ آخِرُ مَنْ يَدْخُلُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَيْهَا فَهُوَ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ النَّار
إرشاد القلوب إلى الصواب جلد1صفحه 116
جالب اینجاست که اگر غیبت کننده توبه کند و خدا هم او را ببخشد باز ننگ غیبت کردن کاملا از بین نمیرود و او از جمله کسانی است که آخرین نفر وارد بهشت میشوند،
پس به امید اینکه بهش میگیم رضایتش رو میگیریم!
یا غیبتش نیست صفتشه!
یا جلو روشم میگم!
یا میخواست نکنه!
یا…
غیبت نکنید که اینها همه بهانه است و خدا قبول نمیکند و اگر روزی توبه کنید باز صحرای قیامت معطلید تا جزو آخرین افراد وارد بهشت شوید.
پس با آبروی مومن بازی نکنید…
باغ خدا، دست خدا، چوب خدا
مردی در یک باغ درخت خرما را با شدت تکان میداد و بر زمین میریخت. صاحب باغ آمد و گفت ای مرد احمق! چرا این کار را میکنی؟
دزد گفت: چه اشکالی دارد؟ بنده خدا از باغ خدا خرمایی را بخورد و ببرد که خدا به او روزی کرده است.
چرا بر سفره گسترده نعمتهای خداوند حسادت میکنی؟
صاحب باغ به غلامش گفت: آهای غلام! آن طناب را بیاور تا جواب این مردک را بدهم.
آنگاه دزد را گرفتند و محکم بر درخت بستند و با چوب بر ساق پا و پشت او میزد.
دزد فریاد برآورد، از خدا شرم کن. چرا میزنی؟ مرا میکشی.
صاحب باغ گفت : این بنده خدا با چوب خدا در باغ خدا بر پشت خدا میزند. من ارادهای ندارم کار، کار خداست.
دزد که به جبر اعتقاد داشت گفت: من اعتقاد به جبر را ترک کردم تو راست میگویی ای مرد بزرگوار نزن. برجهان جبر حاکم نیست بلکه اختیار است اختیار است اختیار.
اگر پیش از ملاقات قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف بمیرم
عبدالحمید واسطی نقل میکند، به امام محمد باقر علیه السلام عرض کردم:
به خدا قسم دکانهای خود را به انتظار ظهور امام زمان(عج) رها کردیم، تا جایی که اکنون چیزی نمانده از فقر و بیچارگی، دست گدایی پیش مردم دراز کنیم!
امام باقر علیه السلام فرمود:
ای عبدالحمید! آیا گمان میکنی اگر کسی خود را وقف راه خدا کند، خداوند راه روزی را به روی او نمی گشاید؟
والله! خداوند در رحمت خود را به روی او خواهد گشود. رحمت خدا بر کسی که خود را در اختیار ما گذاشته و ما را و امر ما را زنده نگه میدارد.
عرض کردم:
اگر من پیش از آنکه به ملاقات قائم شما مشرف گردم، بمیرم، چگونه خواهم بود؟
فرمود: هر کدام از شما که میگوید:
اگر قائم آل محمد (عج) را ببینم به یاری او بر میخیزم، مانند کسی است که در رکاب او شمشیر بزند و کسی که در رکاب وی شهید گردد، مثل این است که دوبار شهید شده است.
در روایت دیگری نقل شده:
مثل کسی است که در رکاب او شمشیر زند؛ بلکه مثل کسی است که با وی شهید شود.
بحار، ج ۵۲، ص ۱۲۶
شعر مهدوی
جمعه ها با ساعتم بیگانه ام
با غریبی شما هم خانه ام
جمعه ها ثانیه ها دق می کنند
شکوه ها از صبح صادق می کنند
با زبان حال خود ندبه کنند
باغریبی شما گریه کنند
باز گویم من زبان حالشان
شکوه و هم گریه بسیار شان
باز هم آدینه آمد بی امام
باز هم این قصه مانده نا تمام
لحظه ها در جمعه ها غرق غمند
با دقایق همنشین ماتمند
عمر هر ساعت به روز جمعه ای
شد برابر با دو صد آدینه ای
ثانیه دور از شما آه وتب است
صبح جمعه بی شما شام شب است
شعر مهدوی
ای شوق بی کرانۀ شب های جمعه ام
تنهاترین بهانۀ شب های جمعه ام
از لطف آفتاب نگاهت هنوز هم
گرم است آشیانۀ شب های جمعه ام
هر هفته التماس تو را دارم از خدا
با نالۀ شبانۀ شب های جمعه ام
سنگینی گناه مرا می کشد به دوش
دریای عفو شانۀ شب های جمعه ام
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
نجوای عاشقانۀ شب های جمعه ام
در کربلا؟ مدینه؟ کجا گریه می کنی
آقای بی نشانۀ شب های جمعه ام
انگار بی مقدمه کرب و بلاییم
وقتی گدای خانۀ شب های جمعه ام
از سفرۀ حسین بلندم نکن که من
محتاج آب و دانۀ شب های جمعه ام