حدیث مهدوی
امام علي بن ابيطالب ميفرمايد:
«فَانْظُرُوا أَهْلَ بَيتِ نَبِيكُمْ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فَانْصُرُوهُمْ، فَلَيفَرِّجَنَّ اللَّهُ [الْفِتْنَةَ] بِرَجُلٍ مِنَّا أَهْلَ الْبَيتِ. بِأَبِي ابْنُ خِيرَةِ الامَاءِ»
«شما همواره به اهل بيت پيامبرتان نگاه كنيد؛ اگر آنان ساكت شدند و در خانه نشستند، شما نيز سكوت كرده، به زمين بچسبيد و اگر از شما ياري طلبيدند، به ياري آنان بشتابيد. خداي متعال به دست مردي از ما اهل بيت، ناگهان فرج عنايت خواهد كرد. پدرم فداي او باد كه فرزند بهترين كنيزان است».
علامه مجلسي، بحار الانوار، ج۳۴، ص۱۱۸و ج۴۱، ص۳۵۳و ج۵۱، ص۱۲۱.
حضرت فاطمه سلام الله علیها:«الگوی تمام عیار یار و مدافع امام زمانش بود.»
دختر پيامبر صلي اللَّه عليه و آله مصمم براي شهادت در تڪلیفے الهے،دردفاع از امام زمانش و براے برپایے امامت و زنده ڪردن غدیر خم در برابر مهاجمان محڪم ايستاده بود،دربخانه را آتش زدند و درب نيم سوخته را بر اندام او ڪوبيدند در بين در و ديوار و با ضربتهاي وحشتناڪ محسن او را شهيد ڪردند و حضرت تا وقتے بيهوش نشده بود و به زمين نيافتاده بود دفاع را ادامه مے داد, هر بار ڪه آن بزرگ بانوي جهانيان،امام را به سوي خود ميڪشيد دهها نفر از روبهان سياه دل بر زمين ميريختند و آبروي سردمداران سقيفه يڪ جا لگد مال ميشد،ڪه چطور يڪ زن در برابر هزاران مهاجم،چون شير بايستد و امام خود را از دست آن همه از مهاجمان بي پروا نجات دهد.
و تا شنيد ڪه امام زمان او را به زور به سوي مسجد ميڪشانند با همه ے دردهاي شديدي ڪه يڪ زن،پس از سقط جنين دارد،آن هم سقط جنيني ڪه با ضربت و فشار باشد ڪه قابل تحمل نيست،چادر بر سر ڪرد و تڪيه به حضرت مجتبي داد و با سرعت خود را به امام رساند و در ميان ديدگان حيرت زده ے دوست و دشمن،بي تفاوت و منافق دامن امام را گرفت و مانع بردن امام به مسجد شد.
الا لعنت الله علے قوم الظالمین
و تو ای شیعه! اينك در احوال خود بينديش و ببين تا اين لحظه تو براى إمام زمانت چه خدمتے ڪرده ای؟
چرا فاطمه «سلامالله علیها» وصیت کرد شبانه او را دفن کنند؟
تاریخ، كارش همیشه لوث است. افرادی جنایتی را مرتكب میشوند و بعد خودشان در قیافه یک دلسوز ظاهر میشوند برای اینكه تاریخ را لوث كنند، عین كاری كه مأمون كرد: امام رضا را شهید میكند، بعد خودش بیش از همه مشت به سرش میزند و فریاد میكند و مرثیهسرایی مینماید، و لهذا تاریخ را در ابهام باقی گذاشته كه عدهای نمیتوانند باور كنند كه مأمون بوده است كه امام رضا را شهید كرده است. این لوث تاریخ است.
زهرا برای اینكه تاریخ لوث نشود، فرمود مرا شب دفن كن. لااقل این علامت استفهام در تاریخ بماند: پیغمبر یک دختر كه بیشتر نداشت؛ چرا باید این یک دختر شبانه دفن بشود و چرا باید قبرش مجهول بماند؟! این بزرگترین سیاستی است كه زهرای مرضیه اعمال كرد كه این در را به روی تاریخ باز بگذارد كه بعد از هزار سال هم كه شده بیایند و بگویند:
وَ لِاَیِّ الْاُمورِ تُدْفَنُ لَیْلاً
بِضْعَةُ الْمُصْطَفی وَ یُعْفی ثَراها
تاریخ بگوید: سبحان اللّه! چرا دختر پیغمبر را در شب دفن كنند؟! مگر تشییع جنازه یک امر مستحبی نیست، آنهم مستحب مؤكَّد، و آنهم تشییع جنازه دختر پیغمبر؟! چرا باید افرادی معدود به او نماز بخوانند؟! و چرا اصلاً محل قبرش مجهول بماند و كسی نداند زهرا را در كجا دفن كردهاند؟!
سیری درسیره نبوی ،صفحه ۲۲۵.
زیارت قبر مخفی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
مرحوم آیتالله سیّد محمود مرعشى نجفى، پدر آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشى نجفی (ره) بسیار علاقهمند بود که محل قبر شریف حضرت فاطمه زهرا (س) را به دست آورد.
ختم مجرّبى انتخاب کرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت کرد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت امام صادق (ع) مشرّف شد.
امام به ایشان فرمودند: «عَلَیْکَ بِکَرِیمَهِ اَهْل الْبَیت» یعنى به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن.
ایشان به گمان اینکه منظور امام، حضرت فاطمه زهرا (س) است، عرض کرد: قربانت گردم، من این ختم قرآن را براى دانستن محل دقیق قبر شریف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زیارتش مشرّف شوم.
امام فرمود: منظور من، قبر شریف حضرت معصومه (س) در قم است.
سپس افزود: به دلیل مصالحى خداوند مىخواهد محل قبر شریف حضرت فاطمه زهرا (س) پنهان بماند؛ از این رو قبر حضرت معصومه را تجلّىگاه قبر شریف حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه سلامالله علیها داده است.
مرحوم آیتالله مرعشى نجفى هنگامى که از خواب برخاست، تصمیم گرفت به قصد زیارت حضرت معصومه (س) رهسپار ایران شود و بىدرنگ همراه خانوادهاش نجف اشرف را به قصد زیارت کریمه اهلبیت (س) ترک کرد.
خداگرایی فاطمه سلام الله علیها
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روزی از دخترش پرسید:
فاطمه علیهاالسلام! چه درخواست و حاجتی داری؟ هم اکنون فرشتهی وحی در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده است! تا هر چه بخواهی تحقق پذیرد.
فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد:
قالت: شغلنی عن مسئلته لذة خدمته، لا حاجة لی غیر النظر الی وجهه الکریم.
(لذتی که از خدمت حضرت حق میبرم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم) .
فرهنگ سخنان فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) - محمد دشتی