دعا برای همسر و فرزندان
و الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرَّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً
و کسانی اند که می گویند: پروردگارا! به ما از ناحیه همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم عطا کن و ما را پیشوای پرهیزگاران قرار ده. (سوره فرقان، آیه 74 )
پیام ها
1- تعبّد و بصیرت، از اوصاف عباد الرّحمن است. إِذا ذُکرُوا. .. لَمْ یخِرُّوا عَلَیها صُمًّا وَ عُمْیاناً بندگان رحمن، آگاهانه به سراغ دین می روند.
2- انسان در برابر همسر و فرزند و نسل خود متعهّد است و باید برای عاقبت نیکوی آنها تلاش و دعا کند. رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا…
3- در تربیت علاوه بر علم و تلاش باید از خدا نیز کمک خواست. رَبَّنا هَبْ لَنا. ..
4- فرزند صالح، نور چشم است. «قُرَّةَ أَعْینٍ»
5- تشکیل خانواده و داشتن همسر و فرزند و دعا برای بدست آوردن آنها، مورد توجّه اسلام است. رَبَّنا هَبْ لَنا. ..
6- در دست گرفتن مدیریت جامعه، آرزوی عبادالرحمن است، زیرا عهده دار شدن امامت و رهبری متّقین، ارزش است. «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً»
7- در دعا به حداقل اکتفا نکنید، بلند همّت باشید. «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً» (خدایا ما را در رسیدن به کمال، رهبر متّقین قرار ده، نه آنکه تنها از متّقین باشیم)
8- بندگان خدا، وحدت هدف و وحدت کلمه دارند. «إِماماً» و نفرمود:«ائمة».
(ممکن است کلمه «امام» به جای «ائمة»، رمز آن باشد که در جامعه اسلامی رهبر باید یک نفر باشد)
منبع:قرائتی محسن؛ تفسیر نور، ج 6، ص: 288
از این بپرس
آيت الله ناصري
روایت شده که روزی ابابصیر در محضر امام محمد باقر علیه السلام بود.
حضرت در مسجد النبی صلی الله علیه و آله صحبت میکردند.
حضرت فرمودند: «جمعیت مرا نمیبینند».
ابابصیر گفت: «شما که اینجا ایستادهاید چطور شما را نمیبینند؟»
حضرت فرمودند: «حالا سؤال کن؟»
وی از آنها سؤال کرد: امام محمد باقر علیه السلام را ندیدید؟» همه گفتند: «نه».
در همان زمان یکی از اصحاب حضرت به نام ابوهارون المکفوف که چشمهایش نابینا بود رسید. حضرت فرمود: «از این بپرس».
ابابصیر از آن صحابی نابینای روشنضمیر پرسید: «امام محمد باقر علیه السلام را ندیدی؟»
گفت: «اینجا ایستادهاند، مگر نمیبینی؟» ابابصیر میگوید: «به او گفتم: از کجا فهمیدی؟» ابو هارون گفت: «#چطور_ندانم_در_حالی_که_او_نور_ساطع_است.»
صراط المستقیم، ج 2، ص 183.
رسالت مهدی
چیرگی اسلام بر همه ی ادیان
آیت الله شهید سید محمدباقر صدر در کتاب «آخرین اختر فروزان» چنین می گوید:قرآن کریم می فرماید که رسالت غائی پیامبر اکرم اسلام، پیروزی بخشیدن این دین مقدّس، بر ادیان دیگر عالم است; و در نهایت، روزی این آرمان قدسی تحقق خواهد یافت: هو الّذیاَرسل رسولَه بالهُدی ودین الحقّ لیُظهره علی الدّین کلّه ولو کره المشرکون ; او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم فرستاد، با دین درست و بر حق، تا او را بر همه ی دین ها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نیاید.
استاد [آیت الله] جعفرسبحانی نیزدرکتابش«خلاصه زندگانی رهبران اسلام»به همین معناازاین آیه ی قرآن اشاره دارد .رهبری به امر الهی[مرحوم] علامه ی طباطبایی نقش امام مهدی را در اثرش به نام«شیعه در اسلام» بهتر تبیین کرده است: «کسی که رهبری امتی را به امر خدا به عهده دارد چنان که در مرحله ی اعمال ظاهری، رهبر و راهنماست در مرحله ی حیات معنوی نیز رهبر، و حقائق أعمال با رهبری او سیر می کند.» وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لنا صبروا (السجدة: 32 / 24) یعنی: «ما بعضی از آن ها را امام قرار دادیم تا مردم را به وسیله ی امر ما هدایت کنند; زیرا آنان صبر کردند».از این گونه آیات استفاده می شود که امام، علاوه بر ارشاد و هدایت ظاهری، دارای نوعی هدایت و جذبه ی معنوی است که از سنخ عالم امر و تجرّد می باشد، و به وسیله ی حقیقت و نورانیّت و باطن دانش، در قلوب شایسته ی مردم تأثیر و تصرّف می نماید و آن ها را به سوی مرتبه ی کمال و غایت ایجاد، جذب می کند.
شهید مطهری، در کتابش «ولاءها و ولایت ها» چنین اظهار می دارد:«حضرت معظم له (علامه طباطبایی) درباره ثبوت ولایت و حامل آن «امام» و این که جهان انسانی همواره از انسانی که حامل ولایت باشد (انسان کامل) خالی نیست می فرمایند:در ثبوت و تحقق صراط ولایت که در وی انسان، مراتب کمال باطنی خود را طی کرده و در موقف قرب الهی جایگزین می شود، تردیدی نیست، زیرا ظواهر دینی بدون یک واقعیت باطنی تصوّر ندارد و دستگاه آفرینش که برای انسان ظواهر دینی (مقررات عملی و اخلاقی و اجتماعی) را تهیه نموده و وی را به سوی او دعوت کرده است ضرورتاً این واقعیت باطنی را که نسبت به ظواهر دینی به منزله ی روح است آماده خواهد ساخت و دلیلی که دلالت بر ثبوت و دوام نبوت (شرایع و احکام) در عالم انسانی کرده و سازمان مقررات دینی را به پا نگه می دارد، دلالت بر ثبوت و دوام و فعلیت سازمان ولایت می کند و چگونه متصوّر است که مرتبه ای از مراتب توحید و یا حکمی از احکام دین امر (فرمان) زنده ای بالفعل داشته باشد در حالی که واقعیّت باطنی که در بر دارد در وجود نباشد و یا رابطه عالم انسانی با آن مرتبه مقطوع بوده باشد. کسی که حامل درجات قرب و امیر قافله اهل ولایت بوده و رابطه ی انسانیّت را با این واقعیّت حفظ می کند در لسان قرآن، «امام» نامیده می شود. سبحانه برای پیشروی صراط ولایت اختیار شده و زمام هدایت معنوی را در دست گرفته. ولایت که به قلوب بندگان می تابد، اشعه و خطوط نوری هستند از کانون نوری که پیش اوست، و موهبت های متفرقه، جوی هایی هستند متصل به دریای بیکرانی که نزد وی می باشد». تقدیر جامعه ی انسانی: انقلاب مقدّس و پیروزی عدالت قرآن کریم و احادیث نبوی و ائمه ی معصومین به وضوح سرانجام جامعه ی بشری را بیان می فرمایند. عالمان نیز اثبات کرده اند که سرانجام انسان در راستای «انقلاب مقدّس» است.آیه های قرآنیدر ادامه تعدادی از آیه های قرآن کریم در ارتباط با موضوع فوق نقل می شود. این اندیشه در کتاب «آخرین اختر فروزان» اثر شهید آیت الله سید محمدباقر صدر ابراز شده است که به عنوان مرجعی دردسترس استفاده می شود.«آیه ی اول»: قرآن بشارت می دهد که سرانجام، حکومت بر زمین از آن متقین و بندگان صالح خدا خواهد بود:انّ الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین ; زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می دهد، و سرانجام نیک از آن پرهیزکاران است.«آیه ی دوم»: زمین که سرشار از فساد، تباهی،جهالت و مانند جنازه ای بیروح میگردد با انوار درخشان عدالت تجدید حیات خواهد کرد:وعد الله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنَّهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الّذی ارتضی لهم ولیبدّلنّهم من بعد خوفهم اَمناً یعبُدوننی لایشرکون بی شیئاً و من کفَر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون ; خدا به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند، هم چنان که مردمی را که پیش از آن ها بودند جانشین دیگران کرد. و دینشان را ـ که خود برایشان پسندیده است ـ استوار سازد و وحشتشان را به ایمنی بدل کند. مرا می پرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمی کنند، و آن ها که از این پس ناسپاسی کنند، نافرمانند.«آیه ی سوم»: خدای متعال در آیه ای دیگر نیز، همین مطالب را مطرح فرموده است:یُریدون لیُطْفئوا نورَالله بأفواهِهم و الله متم نورِه و لوکره الکافرون ; می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند، ولی خدا کامل کننده ی نور خویش است، اگرچه کافران را ناخوش آید.با مطالعه ی این مطالب و ده ها مطلب مشابه دیگر، در می یابیم که تنها هنگامی پیام اسلام به صورت کامل تحقق می یابد که این آرمان ها و آرزوهای مقدّس عینیّت یافته باشد. تمام غایت های دروغین و موهوم رخت بربندد و آن گاه تنها اسلام، دین حقیقی و بی بدیل، آیین همه ی مردمان در شرق و غرب عالم گردد، بی عدالتی، ظلم و نابرابری نابود شود و در مقابل، عدالت و برابری، ناموس آفرینش عالم، سراسر جهان را فرا گیرد، حاکمیت خلفای الهی در جای جای عالم برقرار شود و نور هدایت الهی تابیدن گیرد و زمین از آن صالحان گردد. .
معنی واژه مهدی
«جاسم م. حسین» معنی کلمه ی «مهدی» را در اثرش: «غیبت امام دوازدهم» تبیین می کند. لغت «مهدی» که به معنی «شخص هدایت شده توسط خدا» است مجهول از فعل «هدی» به معنی «هدایت کردن» می باشد. «هادی» آن واژه ای که دوبار در قرآن استعمال شده است، صفت فاعلی از همین بُن، و به معنی «راهنما» است:اولین آیه می فرماید:… انّ الله لَهادِ الّذین آمنوا الی صراط مستقیم ; خدا کسانی را که ایمان آورده اند به راه راست هدایت می کند .و دومین آیه:…کفی بربّک هادیاً و نصیراً ; پروردگار تو برای راهنمایی و یاری تو کافی است.در کاربرد قرآنی، هشت صورت از همین بُن، «اهتدی»: «هدایت را برای خویش پذیرفت»، دقیقاً به عنوان معنی مطاوعی استعمال شده است که وجه وصفی آن «مُهتدی» است.انسانی که از سوی خدا هدایت شده است، هدایت یافته ی صرف نیست بلکه خود نیز به صورتی دل آگاهانه یا عقلی، پذیرای هدایت الهی است. در این صورت وی می تواند معرفت خدا را تحصیل کند تا خدا وی را از طریق پیروی احکامش در زمین به هدایت، رهنمون گردد. بر این اساس، شریعت الهی را نمی توان جز از طریق این منبع معرفت، دریافت. از این رو در سراسر دوران تاریخ، خدا معارف و شریعت را به گروهی از افراد که هدایت شدگان الهی بودند وحی کرد تا بشر را به صراط مستقیم هدایت نماید. این افراد را «پیامبران» می نامند که از [چنان] صفات نافذی برخوردار بودند که فرمان های الهی را به موقع به اجرا می گذاشتند و نیز مردم را بی [هیچ] خطایی هدایت می کردند. لذا آنان، در قرآن «هداة» (جمع هادی) خوانده شده اند، زیرا ایشان پیشتر مشمول هدایت الهی گردیده اند. واژه ی «مهدی» (هدایت شده) همان معنای «مهتدی» را دارد.
مبانی باورداشت امام مهدی (مهدویت)
اعتقاد به امام مهدی (عج) یا مهدویت، یعنی حکومتش و سایر مطالب مرتبط، بر موضوع جانشینی «امام علی امیرالمؤمنین» (علیه السلام) مبتنی است. دانشمندان صاحب نظر در بحث مهدویّت، بر این باورند که اعتقاد به امامت و تعیّن امامت امام دوازدهم در حضرت مهدی (عج) مبتنی بر متون دینی و نیز حقایق تاریخی است. قرآن، احادیث پیامبر و امامان معصوم و حقایق تاریخی، نظریه ی مهدویت را بر مبنایی استوار پی می نهند. جهت پرداختن به وجوه گوناگون این نظریه، در ابتدا به ابعاد نظریه در متون دینی و حقایق تاریخی، به اختصار اشاره می شود.