زندگی دینی پیش از ظهور
زیست منتظرانه، پیشینه ای دراز در تاریخ وافقی ناپیدا در آینده روزگار دارد. باور انتظار، نه تنها به پایان عصر حضور (260 ه -.ق.) که به دوران آغازین دین باز می گردد؛ چه، تاریخ اسلام، این سلوک را، در زندگی دینی آن روزگار، نشان می دهد.
در حقیقت، این باور، آن گاه بر اندیشه پرتو افکند که پیامبر اسلام (ص)، از ظهور دوباره دین و احیای سنت خویش، در آینده دور، سخن گفت و دینداران را بر تحقق کامل دین و عینیت یافتن آرمانهای نهایی اسلام، به وسیله یکی از فرزندانش، دوازدهمین امام شیعیان، آگاه کرد.
اینک، قرنها از تجربه این اندیشه دینی می گذرد. زندگی مردمان را در عصر پایدار و بلند انتظار، با تاریخی روشن از نمودها و جلوه های فکری و عملی، مشاهده می کنیم. برخی بر آمده از باور راستین انتظار و پاره ای آمیخته به پیرایه ها و وام گرفته از سنتهای کهن بشر.
گرفتاری و رنج
آثار گناه – گرفتاری و رنج
ومَا أَصَابَکم مِن مُصِیبَةٍ فَبِمَا کسَبَتْ أَیدِیکمْ وَیعْفُوا عَن کثِیرٍ
و هر مصیبتی به شما رسد پس به خاطر دستاورد شماست؛ و بسیاری (از خطاهای شما) را می بخشد.(سوره شوری، آیه 30)
نکته ها و اشاره ها
1.مصیبت ها و مشکلات زندگی انسان چند گونه اند: اول، مصیبت هایی که در اثر اعمال خود انسان گریبان گیر او می شوند و پیامد گناهان و خطاهای او و نوعی مجازات در مورد سهل انگاری ها و گناهان او هستند و موجب بیداری انسان و دفع غفلت ها می شوند.
دوم، مصیبت هایی که برای آزمایش انسان ها هستند که اگر انسان در برابر آنها استقامت و صبر و شکر کند، به تکامل روحی و شکوفایی استعدادها و مقامات معنوی نایل می شود؛ مثل مصیبت هایی که به پیامبران و اولیای الهی می رسد.
2.در حدیثی از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند:
بلا برای ستمکار تأدیب و برای مؤمن امتحان و برای پیامبران درجه و برای دوستان خدا کرامت است.
3.رابطه ی بین اعمال انسان با بروز مشکلات و مصیبت ها، رابطه ای قراردادی و اعتباری نیست، بلکه رابطه ای تکوینی و حقیقی است؛ یعنی کیفرها و مصیبت ها بازتاب طبیعی و تکوینی اعمال انسان اند.
از دست دیگران چه شکایت کند کسی سیلی به دست خویش زند بر قفای خویش
دزد از جفای شحنه چه فریاد می کند گو گردنت نمی زند الّا جفای خویش
چندین چراغ دارد و بیراهه می رود بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
(سعدی)
آموزه ها و پیام ها
1.هر چه می کشید از دست خود می کشید.
2.مشکلات شما پیامد کردار شماست (پس در اعمال خود تجدید نظر کنید).
3.اگر خدا بسیاری از کارهای بد شما را عفو نمی کرد، مشکلات شما بیش تر بود.
4.راه گریزی از قانون مکافات عمل نیست.
منبع: تفسیر قرآن مهر جلد هجدهم، صفحه 298
خدای گنهکاران
روزی حضرت موسی (علیه السلام) در کوه طور، هنگام مناجات عرض کرد:
ای پروردگار جهانیان!
جواب آمد: لبیک!
سپس عرض کرد: ای خدای اطاعت کنندگان!
جواب آمد: لبیک!
سپس عرض کرد: ای پروردگار گناه کاران! موسی (علیه السلام) شنید: لبیک، لبیک، لبیک!
حضرت موسی (علیه السلام) عرض کرد: خدایا! حکمتش چیست که تو را به بهترین اسامی صدا زدم، یک بار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گنهکاران، سه مرتبه جواب دادی؟
خداوند فرمود: ای موسی! عارفان، به معرفت خود و نیکوکاران به کار نیک خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ اما گنهکاران جز فصل من پناهی ندارند. اگر من هم آنها را از درگاه خود نا امید کنم، به درگاه چه کسی پناهنده شوند.
قصص التوابین، ص198
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۳. و علی آبائه الطاهرین؛ و صلوات بر پدران پاکش.
از عبارت «و علی آبائه» به دست میآید که در درود فرستادن بر امام مهدی نباید از آبا و اجداد او غافل شد. در حقیقت امام مهدی علیه السلام ادامه رسالت و ولایت است. در دیدگاه اسلام، سابقان ارزش و مقام والایی دارند: ( (وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئِک الْمُقَرَّبُونَ) ). [واقعه/10]
در ادبیات عرب ثابت شده است که تکرار حرف جر در حکم تکرار عامل است. با این توضیح، در این دعا دعاکننده رحمتهای الهی را یک بار برای امام مهدی علیه السلام میخواهد و دوباره با تکرار لفظ «علی» این رحمتهای الهی را برای آبا و اجداد امام زمان طلب میکند؛ زیرا مقام حیات و ممات ظاهری آنان متفاوت است و تنها امام مهدی، امام حی و حاضر است.
در صلوات بر پیامبر و اهل بیت علیهم السلام واژه صلوات مفرد است و لفظ «علی» تکرار نمی شود؛ یعنی گفته میشود: «اللهم صلّ علی محمد و آل محمد»؛ اما در این دعا هم جمع آمده و هم حرف جر، تکرار شده است و دعاکننده میتواند تمام رحمتهای الهی را یک بار برای امام حی و حاضر و یک بار دیگر بر امامان قبلی درخواست کند. با توجه به اینکه هر امامی وظیفه خاص و معینی را برعهده داشت و این تنوع وظایف، تنوع رحمت ها، برکتها و فیضها را میطلبد و دعاکننده با زمزمه کردن لفظ جمع صلوات، تمام آنها را برای امام مهدی و نیز سایر امامان علیهم السلام خواهان و خواستار است.
خلاصه آنکه به سبب اهمیت این ذکر شریف و آثار و برکات آن، این فراز در این دعا ذکر شده است.
۴. عن جمیع المومنین والمومنات؛ از طرف همه مردان و زنان باایمان.
در دعای عهد از طرف جمیع مؤمنان به امام سلام داده میشود؛ پس علاقه یک «علاقه جمعی و بین المللی» است؛ لذا منتظر یاد میگیرد که کارهای خیر باید با نگاه جهانی صورت بگیرد، نه شخصی و محلّی و نه فامیلی و قومی.
اگر به زیارت میرویم، باید بگوییم که این زیارت به نیابت از همه مؤمنین و مؤمنات است. اگر صدقه میدهیم، بگوییم: دفع بلا از همه مؤمنین و مؤمنات. نگوییم: خدایا! مؤمنینی را که در این مسجد نماز خواندند، بلکه مؤمنینی را که در مسجدهای دیگر نماز خوانده اند هم دعا کنیم. تعصب برای چه؟ مگر تو منتظر امام بین المللی نیستی؟
منتظر، تنگ نظر نیست و فکر کوچک ندارد. امام جهان باید مریدش هم جهانی فکر کند. کسی که منتظر اصلاح عمومی است، باید خودش هم عمومی فکر کند. خودم و بچهام و هیأتم و مسجدم در کار نباشد و برایش هیچ فرقی نکند: «عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات».
عاقل کیست؟
از حضرت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) تقاضا کردند: عاقل را برای ما توصیف کن، فرمود:
اَلْعاقِلُ هُوَالَّذِی یَضَعُ الشَّیءَ مَواضِعَهُ(1)
ترجمه
عاقل کسی است که هر چیز را به جای خود می نهد.
شرح کوتاه
در میان مفهوم و معنای عقل، سخن بسیار گفته اند; اما جمله کوتاه فوق بهترین تعبیری است که در این زمینه وارد شده است. عقل چیزی جز این نیست که هر چیز را به جای خود نهند، هر شخصی را در محل شایسته و مناسب خود در اجتماع قرار دهند، غم و شادی، دوستی و دشمنی، نرمش و خشونت، محبّت و شدت عمل، عبادت، کسب و کار و تفریح سالم و هر کار دیگر را در جای خود و به وقت خود انجام دهند.
1. نهج البلاغه، کلمات قصار.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی