مناجات سیاسی امام رضا
امام رضا علیه السّلام در طول قنوت خویش با این لابه از خدای خود تمنّای حاجت میکرد:
پرواز به سوی توست، تو مالک وجود و آرزو هستی، آرزو برای توست. او به چه چیز مغرور است؟ خدایا تو نجوای جانان را میشنوی، تپش قلبها را مشاهده میکنی، و اسرار پنهان را میدانی بدون تظاهر و ستم. و تو ای خداوند کریم، همه چیز را میتوانی ببینی، ولی به خاطر ملایمت تو، آنها از خود جسارت نشان دادند و نافرمانی کردند و تکبّر و سرسختی نمودند (و تو توانا و بینایی)، و دوستان شما چه رنجی متحمل شدهاند گذشته از محو آثار راستی، محو نشانههای آن، افزایش و ادامه کردار بد مردمانشان نسبت به آنها، نمایان شدن دروغ عمومی، بیعدالتی و موافقت متقابل با آن با توجه به رفتارها و تخلفات. این بیعدالتیها رسمی شد و به مانند دیگر اجبارها، اجباری و قانونی شد. خداوندا، بشتاب به سوی او. آن را که تو کمک کنی، موفق است و آن را که تو حمایت کنی، از سرزنش هیچ کس نمیترسد، و ظالم را سخت تنبیه کن و به او رحم و محبتمکن. بار خدایا، به آنان حمله کن و نسبت به آنها سریع باش و به آنان مهلت مده. خداوندا، اول صبح، وسط روز و هر صبح و شام، وقت خواب، قبل و بعد از ظهر، هنگام تفریح، آنان را عذاب کن،علیه آنان توطئه کن، هنگامی که آنان توطئه میکنند و هنگامی که سالم هستند، آنها را غافلگیر کن. خداوندا، آنها را متفرق گردان و یاری کنندگان آنان را نیز پراکنده کن؛ کمک کنندگان آنها را کاهش بده و سربازان آنان را با شکست روبهرو فرما؛ وسعتشان را محدود کن؛ عزتشان را ریشه کن فرما، تصمیمشان را تضعیف کن. خدایا، طرفداران آنها را به ما عطا کن، ما را مالک سرزمین آنان ساز و نعمتشان را تغییر ده، توجه ما به آنان و تجاوز آنها را علیه ما به صلح جایگزین کن و همیشه بر آنها نظارت فرما.
ای خداوند من، پس عذاب خود را بر آنان مضایقه مکن و دریغ مدار که اگر در میان مردم اتفاق افتد، صبح مصیبت هشدار آن خواهد بود.
این تضرّع و خضوع و خشوع، حاکی از عتاب امام رضا علیه السّلام نسبت به ظلم و ستم حکّام ستمگر زمانش میباشد که در جهان اسلام در سختی و مصائب، مسلمانان را مجبور به انجام کارهایی میکردند که مورد تنفر آنها بود، و این یکی از مناجاتها و تضرّعات سیاسی است که شرایط آن زمان را بیان میکند.
پژوهشی دقیق در زندگانی امام رضا علیه السلام - باقر شریف قرشی
احياي امر اهل بيت
الامامُ الرِّضا عليه السلام : «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْيا أمْرَنا،»[قال الرّاوي فقُلْتُ لَهُ: «فَكَيْفَ يُحْيِي أمْرَكُمْ؟» قالَ: «يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و يُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعُونا.»(1)
امام رضا عليه السلام فرمودند: «رحمت خدا بر آن بنده اي كه امر ما را زنده كند» [راوي مي گويدعرض كردم: «چگونه امر شما را زنده كند؟» فرمود: «علوم ما را فرا گيرد و آن ها را به مردم تعليم دهد؛ زيرا اگر مردم محاسن سخنان ما را بدانند بي گمان از ما پيروي مي كنند.»
نكته ها و پيام هاي حديث:
1 ـ امام عليه السلام براي كساني كه احياي امر اهل بيت كنند دعا فرموده است.
2 - رحمت خداوند شامل شخصي مي شود كه امر معصومين عليهم السلام را تبليغ و زنده كند؛ (رحم الله عبدا احيا امرنا.)
3 ـ فراگيري معارف اهل بيت و تبليغ آن احياي امر ائمه معصومين عليهم السلام است؛ (يتعَلّم عُلومَنا و يعلمَها… .)
4 ـ بهترين راه تسخير قلوب مردم و كشاندن آن هابه سوي اهل بيت عليهم السلام ـ اعم از مسلمان و غيرمسلمان ـ تبليغ و گسترش سخنان گهربار معصومين عليهم السلام است؛ (لو عَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعُونا.)
5 ـ علوم اهل بيت عليهم السلام چون به مبدأ وحي مرتبط است، زمينه ي پذيرش آن در هر انساني كه از فطرت الهي منحرف نشده باشد، وجود دارد؛ لاَتَّبَعُونا.
6 ـ واقعيت موجود؛ يعني، عدم پذيرش اسلام و مرام و مسلك اهل بيت عليهم السلام از سوي اكثر مردم دنيا، نشانگر نقص در تبليغ آئين اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از سوي مبلّغان اسلامي است ـ البته ناگفته نماند كه بخش بزرگي از اين نقيصه، ناشي از موانع متعددي است كه دشمنان بر سر راه تبليغ و گسترش دين مبين اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام ايجاد كرده اند.
پي نوشت ها:
1 ـ ميزان الحكمة، ج 8، ح 13797.
شرح حکمت 16
حکمت16
و درود خدا بر او ، فرمود : كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشى به مرگ مى انجامد.
سوره فجر/27/28
اى نفس مطمئنه ﴿27﴾ خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد ﴿28﴾
توضیج :
هرگز مفهوم این سخن آن نیست که انسان دست از تدبیر و دقت و برسی لازم درکارها بردارد و همه چیز را به گمان خودبه دست تقدیربسپارد بلکه شعار « و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده چیزی نیست.سوره نجم/39» رانباید هرگز فراموش کند و به تعبیر دیگرانسان نباید از اراده وتقدیرات الهی و این که همه چیز به دست اوست غافل شود و نیز نباید دست ازتلاش و کوشش بردارد
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دامت برکاته)
راه فرشتهشدن برای همگان فراهم است،اگربه ماگفتندسالروزمیلادحضرت فاطمه معصومه تامیلادوجودمبارك امام هشتم(سلام الله علیهما)دهه كرامت است؛یعنی دراین دهه میتوان فرشته شد، چون كرامت درشناسنامه ملائکه است.
فلسفه مصيبتها
فلسفه مصيبتها و گرفتاريهائى كه به انسان مى رسد چيست؟
در سوره شورى آيه ۳۰ مى خوانيم: «و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم» هر مصيبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است كه انجام داده ايد با توجه به آيه شريفه اين سؤال مطرح مى شود كه مصيبتهائى كه ما با آن دست به گريبانيم از كجاست؟
در اين آيه نكاتى است كه بايد به آن توجه داشت:
نكته ۱
۱ .اين آيه به خوبى نشان مى دهد مصائبى كه دامنگير انسان مى شود يكنوع مجازات الهى و هشدار است (هرچند استثنائاتى دارد كه بعد به آن اشاره خواهد شد) و به اين ترتيب يكى از فلسفه هاى حوادث دردناك و مشكلات زندگى روشن مى شود.
جالب اينكه در حديثى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى خوانيم: كه از پيامبر گرامى خدا (صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود:
«اين آيه (و ما اصابكم من مصيبة… ) بهترين آيه در قرآن مجيد است، اى على! هر خراشى كه از چوبى برتن انسان وارد مى شود، و هر لغزش قدمى، بر اثر گناهى است كه از او سرزده، و آنچه خداوند در دنيا عفو مى كند گرامى تر از آن است كه (درقيامت) در آن تجديد نظر فرمايد، و آنچه را كه در اين دنيا عقوبت فرموده عادل تر از آن است كه در آخرت بار ديگر كيفر دهد»!
و به اين ترتيب اينگونه مصائب علاوه براينكه بار انسان را سبك مى كند او را نسبت به آينده كنترل خواهد نمود.
شبيه اين حديث در
«دّرالمنثور» و تفسير «روح المعانى» با تفاوتهائى آمده است و حديث در اين زمينه فراوان است.
نكته ۲
۲. گرچه ظاهر آيه عام است و همه مصائب را دربرمى گيرد، ولى مطابق معمول در عمومات استثناهائى وجود دارد، مانند مصائب و مشكلاتى كه دامنگير انبيا و ائمه معصومين (عليهم السلام) مى شد كه براى ترفيع مقام يا آزمايش آنها بود.
و همچنين مصائبى كه گريبان غير معصومين را مى گيرد و جنبه آزمون دارد.
ويا مصائبى كه بر اثر ندانم كاريها و عدم دقت و مشورت و سهل انگارى در امور حاصل مى شود كه اثر تكوينى اعمال خود انسان است.
و به تعبير ديگر جمع ميان آيات مختلف قرآن و روايات ايجاب مى كند كه عموم اين آيه در مواردى تخصيص پيداكند، و اين مطلب تازه اى نيست كه مايه گفتگوى بعضى از مفسران شده است.
كوتاه سخن اينكه مصائب و گرفتاريهاى سخت، فلسفه هاى مختلفى دارد، كه در بحثهاى توحيدى، و مباحث عدل الهى، به آن اشاره شده است.
شكوفائى استعدادها تحت فشار مصائب، هشدار نسبت به آينده، آزمون الهى، بيدارى از غرور و غفلت، و كفاره گناه و…
اما از آنجا كه بيشتر افراد آن جنبه كيفرى و كفاره اى دارد آيه فوق آن را به صورت عموم مطرح ساخته است.
و لذا در حديثى مى خوانيم: هنگامى كه امام على بن الحسين (عليه السلام) وارد بريزيد شد، يزيد نگاهى به او كرد و گفت: يا على! ما اصابكم من مصيبة
فبما كسبت ايديكم! (اشاره به اينكه حوادث كربلا نتيجه اعمال خود شما بود).
ولى امام على بن الحسين (عليه السلام) فوراً در پاسخ فرمود:
چنين نيست، اين آيه در مورد ما نازل نشده، آنچه درباره ما نازل شده آيه ديگرى است كه مى گويد: هر مصيبتى در زمين يا در جسم و جان شما روى دهد پيش از آفرينش شما در كتاب (لوح محفوظ) بوده، و آگاهى بر اين امر بر خداوند آسان است،
اين براى آن است كه شما به خاطر آنچه از دست مى دهيد غمگين نشويد، و به خاطر آنچه در دست داريد زياد خوشحال نباشيد (هدف از اين مصائب عدم دلبستگى شما به مواهب زود گذر دنيا است و يكنوع تربيت و آزمون براى شما است).
سپس امام افزود: «ما كسانى هستيم كه هرگز به خاطر آنچه از دست داده ايم غمگين نخواهيم شد، و به خاطر آنچه در دست داريم خوشحال نيستيم (همه را زود گذر مى دانيم و چشم به لطف و عنايت خدا بسته ايم).
نكته ۳
۳. گاه مصائب، جنبه دست جمعى دارد، و محصول گناهان جمعى است، همانگونه كه در آيه ۴۱ سوره روم مى خوانيم: «ظهر الفساد فى البر والبحر بما كسبت ايدى الناس ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلهم يرجعون»: «فساد در خشكى و دريا به خاطر اعمال مردم آشكار شد، تا نتيجه بعضى از اعمالى را كه انجام داده اند به آنها بچشاند شايد بازگردند».
روشن است كه اين درباره جوامع انسانى است، كه به خاطر اعمالشان گرفتار نابسامانيها مى شوند.
و در آيه ۱۱ سوره رعد آمده است: ان الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم: «خداوند سرنوشت هيچ جمعيتى را تغيير نمى دهد مگر اينكه خويشتن را تغيير دهند».
و امثال اين آيات كه گواهى مى دهد در ميان اعمال انسان و نظام تكوينى زندگى او ارتباط و پيوند نزديكى وجود دارد، كه اگر بر اصول فطرت و قوانين آفرينش گام بردارند بركات الهى شامل حال آنها مى شود، و هر گاه فاسد شوند زندگى آنها به فساد مى گرايد.
و گاه ممكن است اين قضيه در مورد فرد فرد انسانها صادق شود و هركس در مقابل گناهى كه مرتكب مى شود به مصيبتى در جسم و جان يا اموال و متعلقاتش گرفتار گردد، همانطور كه در آيه فوق آمده است.
در اين زمينه روايات زيادى در منابع اسلامى وارد شده كه به گوشه از آن براى تكميل اين بحث اشاره مى كنيم:
۱. در يكى از خطبه هاى نهج البلاغه آمده است: ما كان قوم قط فى غض نعمة من عيش، فزال عنهم، الابذنوب اجترحوها، لان الله ليس بظلام للعبيد، ولو ان الناس حين تنزل بهم النقم، و تزول عنهم النعم، فزعوا الى ربهم بصدق من نياتهم، ووله من قلوبهم، لرد عليهم كل شارد، و اصلح لهم كل فاسد:
«هيچ ملتى از آغوش ناز و نعمت زندگى گرفته نشد، مگر به واسطه گناهانى كه انجام دادند، زيرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمى دارد، هرگاه مردم در موقع نزول بلاها و سلب نعمتها با صدق نيت به پيشگاه خدا تضرع كنند، و بادلهاى پراشتياق و آكنده از مهر خدا از او درخواست جبران نمايند، مسلماً آنچه از دستشان رفته به آنها باز مى گرداند و هرگونه مفسده اى را براى آنها اصلاح مى كند» .
۲ .در «جامع الاخبار» حديث ديگرى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: ان البلاء للظالم ادب، و للمؤمن امتحان، و للانبياء درجة و للاولياء كرامة.
«بلاها براى ظالم تأديب است، و براى مؤمنان امتحان، و براى پيامبران درجه، و براى اولياء كرامت و مقام است» .
اين حديث شاهد گويائى است براى آنچه در مورد استثناهاى آيه بيان كرديم.
۳ .در حديث ديگرى در كافى از امام صادق (عليه السلام) آمده است كه فرمود: ان العبد اذا كثرت ذنوبه، ولم يكن عنده من العمل ما يكفرها، ابتلاه بالحزن ليكفرها: «هنگامى كه انسان از گناهانش افزون شود و اعمالى كه آنرا جبران كند نداشته باشد خداوند او را گرفتار اندوه مى كند تا گناهانش را تلافى كند»
۴ .در كتاب كافى بابى براى اين موضوع منعقد شده، و ۱۲ حديث در همين زمينه در آن آمده است.
تازه همه اينها غير از گناهانى است كه خداوند طبق صريح آيه فوق مشمول عفو و رحمتش قرار مى دهد كه آن نيز به نوبه خود بسيار است.