ادبيات امام سجاد عليه السلام
امام سجاد (ع) كوششهاي پدر بزرگوارش را براي بازگرداندن عزت و سرافرازي به جامعه اسلامي داد و اين كار را به شيوه اي پيش برد كه با وضعيت دوره اي كه در آن به سر ميبرد متناسب باشد. در پي جان فشاني و فداكاريهاي امام حسين (ع) و يارانش، موانع ترس و وحشت تا حد زيادي از ميان برداشته شد و جامعه اسلامي توانست گام ديگري در راه بازگرداندن عزت خود بردارد. امام سجاد (ع) تمام كوشش خود را براي ارتباط مردم با خدا به كار برد تا اين كه گامهاي ديگري در راه عزت و رهايي امت اسلامي برداشته شود. امام سجاد (ع) در راه تربيت و تهذيب نفوس پيروان شيوههاي گوناگوني را پيش گرفت كه عبارت بودند از: خريدن بردهها و آموزش دادن و آزاد كردن آنان، تربيت گروههاي شايسته و فرستادن آنها به اقطار مختلف، ايراد خطبه و طرح سخنان سودمند و سازنده، دعا و ابتهال با اسلوبي كه افراد در هنگام خواندن آن دعاها احساس كنند كه عزت، قدرت و توانگري فقط نزد خداست. امام (ع) با اين دعاها آن چنان انسانها را تربيت ميكرد كه بتوانند نفس خود را رام كنند به طوري كه حاكمان زمان را به هيچ بپندارند و آبرو و عزت خويش را به متاع ناپايدار دنيا نفروشند. دكتر بستاني معتقد است، ادبيات امام سجاد (ع) از نظر كمي بعد از ادبيات كلام امام علي (ع) قرار ميگيرد. و با توجه به جهت گيري ويژه آن حضرت نسبت به دعا و از نظر فراواني مطالب مطرح شده و تنوع آن حائز اهميت است. (۴، ص: ۱۵۳). اگر در عهد اموي ادبيات انحراف، شعر مجون و خمر و لهو و مديحه گويي حاكمان جور فراوان شد ولي ادبيات امام سجاد (ع) مانند بناي شامخي است كه در نقد اوضاع اجتماعي و سياسي از يك سو و ساختن شخصيت اسلامي در سطوح مختلف از سوي ديگر ايستادگي كرد. ادبيات امام سجاد (ع) به طور كلي به چهار دسته تقسيم ميشود: ۱- ادبيات سياسي ۲- ادبيات اجتماعي ۳- ادبيات اخلاقي ۴- ادبيات دعا.
امام حسین علیه السلام از زبان شهید مطهری
امام حسين عليه السلام در روز دهم محرم پس از آنكه نماز صبح را با اصحاب به جماعت خواند، برگشت و خطابه كوتاهي براي اصحاب و ياران ايراد كرد. در آن خطابه چنين گفت: اندكي صبر و استقامت، مرگ جز پلي نيست كه شما را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و كرامت و بهشتهاي وسيع عبور ميدهد.
اين سخنش بود، اما عملش را ببينيد. اين را حسين بن علي نگفته است، كساني كه وقايع نگار بوده اند گفته اند حتي هلال بن نافع كه وقايع نگار عمر سعد است، اين قضيه را گفته است ميگويد من از حسين بن علي تعجب ميكنم كه هر چه شهادتش نزديكتر و كار بر او سخت تر ميشد چهره اش بر افروخته تر ميگرديد، مثل آدمي كه به وصل نزديك ميشود.
زیارت وارث
حضرت علامه جوادی آملی
وقتی به ما فرمودند زیارت وارث بخوانید یعنی چه؟ این زیارت وارث به ما درس علمالوراثه میدهد، از حضرت آدم گرفته تا حضرت خاتم(علیهم السلام).
فرمود تو ارث بُردی. ارث لازم نیست كتاب و كتیبه باشد؛ فرق جوهری ارثِ معنا و ارث مادی این است؛ در ارثِ مال تا مورّث نمیرد چیزی به وارث نمیرسد، در ارث عقل و عدل و علم تا وارث نمیرد چیزی به او نمیدهند. اگر كسی خواست از حسینبنعلی(علیهما السلام) ارث ببرد تا خود انسان نمرده است ارث نمیبرد تا با مرگِ ارادی نمیرد، شهوت و غضب را خاموش نكند، خواستههای خودش را خاموش نكند، چیزی به او نمیدهند این علمالوراثه است.
اینكه میگویند زیارت وارث بخوانید یعنی شما هم مظهر این باشید شما هم از نوح و آدم و خاتم ارث ببرید. به ما هم گفتند علمالوراثه را در حسینیهها یاد بگیرید.
برخورداري انسان از دو « خود» كه دو درجه از نفس است
حضرت علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی:
يكجا خداي سبحان ميفرمايد: اينها خودشان را فراموش كردهاند، يكجا ميفرمايد: وقتي سخن از جنگ و جبهه است اينها كه ميمانند فقط به فكر خودشان هستند. معلوم ميشود انسان دو خود دارد يعني دو درجه از نفس است اين همان نفس است كه «في وحدتها كل مراتب» است آن مرتبه عاليه كه مرتبه حيات انساني است آن را فراموش كردهاند مرتبهٴ دانيه كه مرتبهٴ نباتي يا مرتبهٴ حيوانی است آن را فقط متذكرند.
در سورهٴ آل عمران وقتي سخن از اعزام به #جبهه و امثال ذلك است فرمود: *«طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ»* گروهي هستند كه به هيچ فكر نيستند فقط به فكر خودشان هستند *«يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ»* كه *«أهمّتهم أنفسهم»*.
آنكه فقط به فكر خوردن و پوشيدن و لباس در بر كردن است آن را اهل معنا ميگويند هنوز #حيوان نشده است، گياه خوبي است، درخت خوبي است خوب ميخورد خوب ميرويد و خوب ميخرامد و سرسبز ميشود؛ آن هنوز به حيات حيواني نرسيده است، چه رسد به حيات انساني، معلوم ميشود سرگرمي به نشئهٴ گياه و نشئهٴ حيوان، ارتباط را از آن نشئهٴ بالا ضعيف ميكند؛ وقتي ضعيف كرد، انسان حضور ندارد. گرد روي آن را گرفته است. لذا آن مرحلهٴ عاليه را فراموش ميكند آنگاه وقتي يك عدّهاي دارند به عنوان شهيد تشييع ميكنند اينها در كنار دل ميگويند خب اگر اينها به جبهه نميرفتند كشته نميشدند.
اينها كه حقيقت خود را فراموش كردهاند فقط به فكر خود حيواني هستند لذا قرآن ميفرمايد: *«إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ»*﴿سورهٔ فرقان، آيهٔ 44﴾
فتحصّل انسان اگر مرتبه عاليهاش را فراموش كرد فقط به فكر مرتبه دانيه است همينها كه قرآن اصرار دارد چه در سورهٴ « حشر» چه در سورهٴ « يٰس» ميفرمايد: اينها خودشان را فراموش كردند درباره همينها ميفرمايد: اينها فقط به فكر خودشان هستند بعد ميفرمايد: *«إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ»*
معلوم ميشود آن حقيقت انسان آن حقيقت الهي است؛ آن را اگر فراموش كرد، فقط به حيات حيوانيش ميپردازد لذا جز به حيات حيواني به چيزي نميانديشد آنگاه فرمود: *«أفلا تعقلون»*﴿سورهٔ بقره، آيهٔ 44﴾.
دروس تفسیر سوره بقره
تقبیح خودفراموشی
حضرت علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی:
أَتَأْمُرُونَ الْنَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُون؛َ ۴۴ بقره.
انسان بايد ديگران را به نيكی فرمان بدهد و تا به ياد خود نباشد و خود را تهذيب نكرده باشد توان فرمان ندارد. اين دارد سخنراني ميكند نه امر به معروف، آن امر به معروف كه بابي از ابواب بهشت است غير از سخنراني غير از درس گفتن است. در اين كريمه فرمود شما خود را فراموش نكنيد؛ چگونه خود را فراموش نكنيم؟ فرمود: اگر كسي به ديگران گفت و خودش عمل نكرد خود را فراموش كرده است.
خود فراموشی و منشأ آن:
اين خود فراموشي در قرآن، با خدا فراموشي همراه است. انسان اگر خود را فراموش كرد، خدا را فراموش ميكند. چه اين كه خدا فراموشي هم با خود فراموشي آميخته است؛ اگر خدا را فراموش كرد، خود را هم فراموش ميكند اينها تلازم دارند.
آيهٴ ۱۹ سورهٴ حشر اين است كه: *«وَلاَ تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ»* يعني نسيان خدا، زمينهٴ نسيان نفس ميشود.
در پايان سوره «يٰس»، آیه ی ۷۸ ميفرمايد: *«وَضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَنَسِيَ خَلْقَهُ»*؛ يعني چون خودش را فراموش كرده ما را هم فراموش كرده است. معاد يادش رفته است.
دروس تفسیرسوره بقره