پناه فرهنگی ما؟
یکی از مفاهیم کلیدی در موضوع مناسبات انسانی، موضوع «پناه» در قرآن است. اینکه از چه چیزی و به چه چیزی باید پناه برد و اینکه کی و چگونه باید پناه جست، از جمله پرسشهای مهم ذیل این موضوع است. لوط پیامبر خطاب به قوم خود گفت: لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَىٰ رُكْنٍ شَدِيدٍ (كاش براى مقابله با شما قدرتى داشتم يا به تكيهگاهى استوار «پناه» مىجستم.). قرآن در باره پناه جستن اصحاب کهف نیز میگوید: وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا (و چون از آنها و از آنچه كه جز خدا مىپرستند كناره گرفتيد، پس به غار «پناه» جوييد، تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براى شما در كارتان گشايشى فراهم سازد.). زن عمران و مادر حضرت مریم هم بعد از وضع حملش خطاب به خدا کرد و گفت: فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ («پروردگارا، من دختر زادهام -و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود- و پسر چون دختر نيست، و من نامش را مريم نهادم، و او و فرزندانش را از شيطان راندهشده، به تو پناه مىدهم). پسر نوح در جستجوی پناهی غیر از خدا، خطاب به پدرش نوح پیامبر گفت: سَآوِي إِلَىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ («به زودى به كوهى «پناه» مىجويم كه مرا از آب در امان نگاه مىدارد.»)
علاوه بر آیهها و مفرداتی که از ریشۀ «اوی» برای موضوع «پناه» مطرح شده، کلمات دیگری نیز در قرآن مانند «استعاذه»، «اعوذ»، «معاذ الله»، «ملتحدا»، «ملجأ»، و «موئل» در بارۀ همین مضمون (برای حرز گرفتن و خود را در حیازت قراردادن در برابر شرور و بدیها) بکار رفته است.
نکته قابل تأملی که در این یادداشت برآن تأکید میکنم این است که آدمی نه تنها در زندگی فردی خود، بلکه در زندگی اجتماعی خود اهل «پناهجستن» است (و شاید این امر فطری باشد) و این پناه گرفتن ضرورتا نه از سر ترس بلکه از سر عقل و حزم اندیشی است. اساسا پناه جستن نه صرفا برای صیانت از خود و دیگران (رویکرد سلبی) بلکه برای کسب توش و توان بیشتر و زاد و ذخیره لازم برای مواجهه با شرایط سخت و دشوار است. به بیان دیگر، پناه جستن، پناه بردن، پناه گرفتن، و پناه دادن در زیست اجتماعی، نه به معنای کنده شدن از جامعه، بلکه به معنای داشتن اتکای فرهنگی و اجتماعی، استمداد از «پناهخانههای فرهنگی» و «پناهخانههای اخلاقی و معنوی» در راستای مواجهه با مسئلههای فرهنگی است.
اکنون به فرض آنکه ما هنوز میتوانیم در جستجوی پناه باشیم و هنوز در وضعیت بیپناهی مطلق سقوط نکردهایم، سئوال این است که پناه ما در بلبشوی فرهنگی جهان امروز و دنیای اسلام و ایران اکنون کجاست؟ آیا در نگاه به درون ایران معاصر، میتوان گفت روحانیان ما یا روشنفکران ما پناه فرهنگی ما هستند؟ آیا مساجد، حوزهها، دانشگاهها و آموزش و پرورش میتوانند نقش کارآمدی در پناه بودگی فرهنگی داشته باشند؟ آیا سازمانهای فرهنگی، شورای انقلاب فرهنگی، و یا مدیران فرهنگی ما امروزه میتوانند پناهی باشند در برابر آشوبهای فرهنگی در ایران؟ آیا خانوادههای ما، محلههای ما، و یا خود مردم ما میتوانند نقش پناه فرهنگی برای امروز ما را ایفا کنند؟ در نگاه به بیرون از ایران و فضای تمدنی جهان اسلام نیز باید پرسید که امروزه ملجأ فرهنگی و هویتی ما در جهان اسلام کجاست؟ آیا عربستان میتواند پناه فرهنگی جهان امروز اسلام باشد؟ ایران چطور؟ کشورهای دیگر مثل عراق، ترکیه، مالزی و قطر چه پناهی در فرهنگ جوامع اسلامی ایجاد خواهند کرد؟ کدام یک از این مدعیان توسعه و تمدن، ملجأ فرهنگی انسان مسلمان معاصر خواهد بود؟
ادامه دارد….
زن، عرفان و پوشش
۱. از نظر عرفانی، تفاوتی بین زن و مرد در رسیدن به کمالات عرفانی، نیست؛ بلکه به تصریح برخی از بزرگان عرفان، به علت شدت انفعال و تأثّر، زنان، بهتر می توانند مسیر سیر و سلوک و عرفان را طی کنند و کامل شوند.
۲. جمال الهی و اسماء جمالی حق تعالی، در زنان، بیشتر تجلی کرده است و زن، مظهر اسم «الجمیل» حق تعالی است.
۳. اسماء رحمت و رأفت حضرت حق، در مادران بیشتر تجلی کرده است.
۴. مردها بيشتر با اسم «الظاهر» (پيداي) خداوند در ارتباطند در حالی که زن ها با اسم «الباطن» (پنهان) او مرتبطند؛ به تعبير ديگر، اسم «الظاهر» در مردها بيشتر تجلي كرده و اسم «الباطن» در زن ها بيشتر جلوه كرده است؛ مي توان چنين گفت اسم شريف «الباطن» در زن ها بيشتر غلبه دارد.
۵. چون اسم «الباطن» خداوند، مستور و پوشيده است و هر کسی نمی تواند با آن مرتبط شود مگر بعد از کسب شایستگی، حقيقت وجودي زن نيز بايد از اغيار و نامحرمان پوشيده باشد و چون بدن دنيوي زن، جلوه اي از حقيقت وجودي اوست، آن هم بايد مستور باشد تا ارتباطش را با حقيقت وجودي خود حفظ كند؛ لذا در آموزه هاي دين و قرآن كريم، ستر و پوشش (حجاب) تدوين و تشريع شده و به آن سفارش و تاكيد شده است. از این رو، ستر و پوشش مناسب از اغیار و نامحرمان، زن را با حقيقتش پيوند داده، او را الهی نگه می دارد.
تو گویی زبان حال ستر و پوشش (حجاب) این است که به دختران و زنان مي گويد: شما مطابق اسم «الجمیل» و «الباطن» حق تعالی، ایجاد شده اید، پس مواظب حقيقت خود باشيد؛ شما گوهر و مرواريدي هستيد كه هر كسي لياقت و شايستگي ديدنتان را ندارد، هر نااهلي نبايد از شما بهره مند گردد، تنها كسي مي تواند شما را ببيند و با شما ارتباط گیرد كه شايستگي (محرميت) يافته باشد.
۶. موقعي که زن از حجاب، در آمد و در جمع، پوشش مناسبی نداشت، وجهه حقي خود را کم رنگ کرده، وجهه خَلقي اش تقویت می شود. به همین جهت، از حقيقت خود (حق تعالی و اسم الباطن) فاصله می گیرد؛ وقتی چنين شد، امكان تكامل روحي، رشد معنوی و سیر عرفانی را از دست می دهد.
۷. از توضیحات فوق سرّ اين نكته نیز روشن مي شود كه اگر حضرت اميرالمومنين علي علیه السلام نبود، احدی لياقت و شايستگي همسري حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را نداشت؛ چرا که آن بانوی با عظمت، مادر انسانیت و مظهر کامل همه اسماء الله به ویژه، اسماء «الجمیل، الرحیم، الرئوف و الباطن» حق تعالی بود.
دکتر وحید واحدجوان (عضو هیأت علمی و مدیرگروه تخصصی اخلاق دانشگاه تهران)
مراتب درک ضیافت الهی
ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الهی است. طبعاً هرکس وقتی به مهمانخانه بزرگی می رود، آن بزرگ به اندازه کرمش از میهمانان پذیرایی می کند. اما سخن در این است که هر میهمانی جایگاه خاص خودش را دارد و عقل حکم میکند اگر مهمان در مراتبی است که تحمل ضیافت های عالی و غذاهای عالی را ندارد میزبان هرچند که کریم است ولی به تناسب ذائقه مهمان از او پذیرایی کند.
مهمان های پروردگار در ماه مبارک رمضان، در یک نگاه کلان، در روایات اهل بیت و در دعاهای ماه رمضان به چهار گروه تقسیم می شوند: گروه اول کسانی هستند که می باید حدود فقهی و حدود شرعی ماه رمضان و ضیافت الهی را حفظ کنند؛ یعنی آنچه که مفطرات روزه است از خوردن و آشامیدن و سایر امور پرهیز کنند. اینها مهمانند و بهره می برند و خداوند در روایاتی که درباب رمضان است، می فرماید: الصوم لی و أنا اجزی به» آنها را خداوند خود پذیرایی میکند اما پذیرایی درخور آن مرحله. اما اگر همین مرتبه ازصوم همراه باشد با عصیان پروردگار، طبعا آن حلاوت و روح و معنویتی که روزه دار می باید از ضیافت الهی ببرد نخواهد برد. کما اینکه در کلمات اولیای الهی هست که «رُبَّ صائم حظه من صیامه الجوع و العطش»؛ چه بسیار روزه دارانی که روزه هستند اما به واسطه سایر امور بهره آنها از روزه جز گرسنگی و تشنگی چیزی دیگری نیست. اما گروه دوم؛ اینها کسانی هستند که نه تنها در هنگام روزه از گناهان بیّن و روشن اجتناب می کنند، بلکه حتی از حدود گناه هم اعتراض میکنند. حدود گناه یعنی آنچه که آنها را در معرض زشتی ها و خواطر شیطانی و خواطر نفسانی قرار می دهد، به عبارت دیگر روزه آنها نه در عالم دنیا، بلکه روزه آنها آنها را حتی در عالم مثال خودشان و خیال خودشان بالا می برد، خیال خودشان را از فکر درباره عصیان الهی کنترل میکنند. گروه سوم مرتبه عالی تری هستند؛ آنها کسانی هستند که نه تنها در عالم خیال، حتی عقل خودشان را هم و آن اعتقادات خودشان را هم ازعصیان الهی و زشتی ها پاک می کنند. خداوند در سوره مبارکه فاطر هنگامی که سخن از اعمال عبادی و امور پاک و پاکیزه در درگاه پروردگار سخن می فرماید، می فرماید: همه اعمال شما اعم از روزه و نماز و زکات و حج و سایر عبادات، همه ظرف تقوای شماست؛ «ً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ»، آنچه به سوی پروردگار عرضه میشود، مرتبه اخلاص و اعتقادات پاکیزه و در یک کلام، کلام طیبی است که خداوند فرمود:«إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ». بنابراین روزه گروه سوم پاکیزه قرار دادن اعتقاداتشان و به تعبیر پروردگار، آن کلام طیب است، آن اخلاصشان، صفایشان است. چنانکه امیرمومنان علی علیه السلام فرمود: روزه جسد و بدن، اعراض از منهیات پروردگار است؛ در خوردن و آشامیدن و سایر مفطرات روزه و روزه نفس، پرهیز از خواطر شیطانی، همانطور که عرض کردم روزه در عالم مثال. ولی روزه گروه سوم، روزه قلب است یعنی پاک کردن قلب از آنچه که خداوند نمی پسندد. اما روزه گروه چهارم، أخص خواص؛ روزه گروه چهارم عبارت است از امساک غیر حق و تمرکز در سراسر ماه به رضای الهی و پروردگار. اینکه انسان خودش را در تمام ماه در محضر حق و در توجه پروردگار بیند. این اولین و آخرین نگاه است به ضیافت الهی و به عبارت دیگر خود را اندازه زدن در مرتبه ضیافت خانه محبوب کل. به این ترتیب همه سخن در مقام و مرتبه مهمان در ضیافت خانه الهی رقم میخورد؛ کسانی که نگاهشان به این ضیافت خانه یا امساک از حدود فقهی و ظاهری روزه است و یا نگاهشان در امساک از منهیات در عالم خیال و گروه سوم پاک کردن قلب در درگاه پروردگار و گروه چهارم فقط و فقط توجه به پروردگار و خالی کردن دل از غیر حق.
جایگاه دعای مجیر
دعای مجیر در ایام البیض ماه مبارک رمضان
این دعا در بین دعاها از جایگاه بلندی برخوردار است و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده و دعایی است که جبرئیل برای آن حضرت هنگامی که در مقام ابراهیم مشغول نماز بودند آورد و کفعمی در بلدالامین و مصباح این دعا را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده، از جمله اینکه:
هر که این دعا را در ایام البیض روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده میشود، هرچند به عدد دانههای باران و برگهای درختان و ریگهای بیابان باشد و خواندن آن برای شفای بیمار و ادای دین و بینیازی و توانگری و رفع غم و اندوه سودمند است.
و دعا این است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سُبْحانَكَ يَا اللّٰهُ، تَعالَيْتَ يَا رَحْمٰنُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ. سُبْحانَكَ يَارَحِيمُ، تَعالَيْتَ يَا كَرِيمُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِير. سُبْحانَكَ يَا مَلِكُ، تَعالَيْتَ يَامالِكُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ. سُبْحانَكَ يَا قُدُّوسُ، تَعالَيْتَ يَا سَلامُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ. سُبْحانَكَ يَامُؤْمِنُ، تَعالَيْتَ يَامُهَيْمِنُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ. سُبْحانَكَ يَاعَزِيزُ، تَعالَيْتَ يَاجَبَّارُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ. سُبْحانَكَ يَامُتَكَبِّرُ، تَعالَيْتَ يَامُتَجَبِّرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ…
رعایت آیین شوهرداری
نگاهی به اموزه های تربیتی در زندگی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
۴- رعايت آيين شوهردارى
يكى از برنامه هاى تربيتى اسلام، آموزش آيين شوهردارى به بانوان مى باشد. اگر به آمار اختلافات خانوادگى و طلاق و ناهنجارى هاى خانوادهها توجه شود، بخش قابل توجهى از اين مشكلات به رفتارهاى بانوان و زنان و دختران جوان بر مى گردد و اين همه، به خاطر ناآگاهى و عدم توجه به حقوق شوهران، رعايت نكردن آداب معاشرت، عدم آگاهى از اصول شوهردارى در اسلام است. حضرت خديجه عليها السلام در ترويج آيين شوهردارى اسلامى و رعايت حقوق همسر، نهايت تلاش را به عمل مى آورد. حضرت خديجه عليها السلام با شيوه هاى مختلفى فضاى خانواده را آرام نگاه داشته و امنيت روحى و روانى را براى شوهر و فرزندان برقرار و زمينه را براى رشد فضائل اخلاقى فراهم مى آورد. در اينجا به برخى از روش هاى تكريم شوهر و همسردارى حضرت خديجه اشاره مى كنيم:
الف) ابراز محبت:
حضرت خديجه در فرصت هاى مناسب به همسر گرامى خويش ابراز علاقه و محبت مى كرد. او در قالب اشعارى زيبا درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، مكنونات قلبى خويش را چنين ابراز مى دارد:
فلو اننى امشيت فى كل نعمة
ودامت لى الدنيا وملك الاكاسرة
فما سويت عندى جناح بعوضة
اذا لم يكن عينى لعينك ناظرة
«اگر تمام نعمت هاى دنيا و سلطنت هاى پادشاهان را داشته باشم و ملك آنها هميشه از آن من باشد، به نظر من به اندازه بال پشه اى ارزش ندارد زمانى كه چشم من به چشم تو نيفتد».
ب) طرح غيرمستقيم خواسته ها
بدون شك هر زنى از شوهر خويش انتظارات و توقعاتى دارد. اين در خواست هاى معقول زن، اگر در محيطى محبت آميز و همراه با حفظ حريم هاى اخلاقى باشد، امرى پسنديده تر و جذاب خواهد بود. اگر اين خواستهها به صورت غيرمستقيم انجام گيرد، در تحكيم روابط خانوادگى و افزايش محبت تاثيرى فوق العاده خواهد داشت. حضرت خديجه عليها السلام خدمات زيادى را در خانه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله انجام داده و صدمات فراوانى متحمل شده بود، از اين رو به صورت طبيعى مى توانست انتظارات و توقعاتى را نيز از آن حضرت داشته باشد، اما او هيچ گاه خواسته هاى شخصى خويش را به صورت مستقيم بيان نمى كرد بلكه سعى مى كرد آنها را به عنوان يك پيشنهاد و يا خواهش غير مهم و در كمال ادب و احترام مطرح نمايد.
حضرت خديجه در آستانه وفات خويش هنگامى كه وصيت هاى خود را بيان مى كرد، آنها را در قالب يك گفت و گوى صميمانه و محبت آميز مطرح نمود. وى خطاب به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عرض كرد: «يا رسول الله! چند وصيت دارم، البته من در حق تو كوتاهى كردم، مرا عفو كن. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هرگز از تو تقصيرى مشاهده نكردم. تو نهايت درجه تلاش خود را به كار گرفتى و در خانه من زحمات و مشكلات زيادى را متحمل شدى و تمام دارايى خود را در راه خدا مصرف كردى. حضرت خديجه عليها السلام عرض كرد: يا رسول الله! مى خواهم خواسته اى را توسط دخترم فاطمه به شما برسانم و شرم دارم آن را مستقيما بازگو نمايم.
پيامبر از منزل خديجه بيرون رفت. آن گاه خديجه دخترش فاطمه را صدا كرد و به او گفت: عزيزم! به پدر بزرگوارت بگو كه مادرم مى گويد: من از قبر هراسناكم، دوست دارم مرا در لباسى كه هنگام نزول وحى به تن داشتى كفن كرده و در قبر بگذارى. فاطمه عليها السلام به نزد پدر آمده و پيام مادرش را رساند. پيامبر صلى الله عليه و آله آن لباس را براى خديجه فرستاد. هنگامى كه فاطمه عليها السلام آن را آورد، نشاط زايدالوصفى وجود خديجه را فرا گرفت. آنگاه حضرت خديجه با دلى آرام چشم از جهان فرو بست. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مشغول تجهيز و غسل و حنوط وى شد، هنگامى كه خواست خديجه را كفن كند، حضرت جبرئيل امين نازل شد و گفت: يا رسول الله! خداوند سلام مى رساند و مى فرمايد: كفن خديجه به عهده ماست و آن يك كفن بهشتى خواهد بود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اول با پيراهن خود و از روى آن با كفن بهشتى خديجه را كفن كرد.
ج) دلجويى و دلدارى همسر
خانواده كانون آرامش و راحتى بخش هر انسانى است. مردى كه در بيرون خانه با هزاران مشكل و گرفتارى رو به روست و گاهى در راه رسيدن به هدف و كسب روزى حلال سخنان ناروا شنيده و لطمات روحى و جسمى زيادى را متحمل مى شود، انتظار دارد كه كسى از وى دلجويى كرده و حرف دلش را شنيده و با كلمات شفابخش و برخوردهاى آسايش آفرين مرهم گذار دردهاى انباشته در دل او باشد.
حضرت خديجه چنين همسرى براى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود. مشركان با سخنان توهين آميز و اعمال وقيحانه اى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را ناراحت مى كردند و از اين ناحيه مشكلات فراوانى پيش روى پيامبر اكرم بود، اما همه اين گرفتارىها به وسيله خديجه عليها السلام جبران مى شد. او شخص پيامبر و مشكلات آن حضرت را آگاهانه درك مى كرد و بدين جهت در پيشرفت اهداف آن حضرت تلاش مى نمود و سخنانش را تصديق مى كرد و او را از تمام غمها و غصهها مى رهانيد.
علامه سيد شرف الدين در اين مورد مى نويسد: «او مدت ۲۵ سال با پيامبر صلى الله عليه و آله زندگى كرد بدون آنكه زن ديگرى در زندگى او شريك شود و اگر در حيات باقى مى ماند، پيامبر باز هم شريك ديگرى انتخاب نمى كرد. او در تمام طول زندگى زناشويى شريك درد و رنج پيامبر صلى الله عليه و آله بود، زيرا با مال خود به او نيرو مى بخشيد و با گفتار و كردار از او دفاع مى نمود و به او در مقابل عذاب و درد كافران كه در راه رسالت و اداى آن نصيبش مى كردند تسلى مى داد. او به همراه على عليه السلام هنگام نزول نخستين وحى آسمانى به پيامبر صلى الله عليه و آله، در غار حرا بود».
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مورد همسر گرامى خويش مى فرمايد: «خديجه زنى بود كه چون همه از من روى مى گردانيدند او به من روى مى كرد و چون همه از من مى گريختند، به من محبت و مهربانى مى كرد و چون همه دعوت مرا تكذيب مى كردند به من ايمان مى آورد و مرا تصديق مى كرد.
در مشكلات زندگى مرا يارى مى داد و با مال خود كمك مى كرد و غم از دلم مى زدود».
خديجه آنچنان در روح و جان همسر بزرگوارش تاثير گذاشته بود كه مدتها بعد از رحلت حضرت خديجه عليها السلام، هرگاه حضرت رسول صلى الله عليه و آله گوسفندى را ذبح مى كرد، مى فرمود سهمى هم به دوستان خديجه بفرستيد، زيرا من وست خديجه را هم دوست مى دارم.
۵- برترين معيارهاى انتخاب همسر
هر جوانى در زندگى خويش نياز به ازدواج دارد و ازدواج در اسلام، يك امر مقدس و عبادت محسوب مى شود. دختر و پسرى كه مى خواهند به سوى امر مقدس ازدواج قدم بردارند، اولين گام را از خود دوستى به سوى غيردوستى بر مى دارند، آنان با امضاى پيمان مقدس زناشويى از دايره خودخواهى بيرون رفته و با وارد شدن به مرحله جديدى از زندگى، بخشى از كمبودهاى خود را جبران مى كنند كه از جمله آنها مى توان به بقاى نسل، رسيدن به آرامش و سكون، تكميل و تكامل، تامين نياز جنسى، سلامت و امنيت اجتماعى و تامين نيازهاى روحى و روانى اشاره كرد. اما در اين ميان مهم ترين دغدغه هاى هر دختر و پسر جوان كه در آستانه ازدواج قرار مى گيرد، برترين معيارها و ملاك هاى ازدواج در انتخاب همسر آينده اش مى باشد. حضرت خديجه عليها السلام به عنوان الگوى دختران و زنان مسلمان در مورد انتخاب حضرت محمد صلى الله عليه و آله به عنوان همسر آينده خويش ملاكها و اصولى را مطرح مى كند كه از گفت و گوى وى با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله معلوم مى شود. خديجه هنگام پيشنهاد ازدواج با رسول خدا صلى الله عليه و آله به وى گفت: به خاطر خويشاونديت با من، بزرگواريت، امانتدارى تو در ميان مردم، اخلاق نيك و راست گوئيت، مايلم با تو ازدواج كنم.
ارزش اين انتخاب خديجه آنگاه نمايان مى شود كه بدانيم او در آن هنگام، موقعيتى عالى و ممتاز در جامعه خود داشت و تمام امكانات و زمينهها براى ازدواج وى با هر يك از جوانان نامدار و ثروتمند قريش فراهم بود.
منبع: نگاهی به آموزه های تربیتی در زندگی حضرت خدیجه سلام الله علیها، عبدالکریم پاک نیا