دست قاهر قدرتمند الهى
… انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملکوتى است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطرهى ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگى مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بندهى واقعى خدا بکند. باید براى این کار آماده بود… انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن براى اینکه کار به خودى خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگى است. …انتظار فرج یعنى کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى که امام زمان (علیه الصلاة والسلام) براى آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى،عبودیت خدا؛ این معناى انتظار فرج است.
دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمهی شعبان۸۷/۵/۲۷
آغاز امامت منجی عالم بشریت بقیه الله الاعظم مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر همه منتظران عدالت انسانیت و کمال و معنویت مبارک باد.
فرم در حال بارگذاری ...
مناظرۀ امام حسن عسکری(علیه السلام) با یعقوب بن اسحاق
امام حسن عسکری(ع) با وجود خفقان و تدابیر امنیّتی شدیدِ حاکم بر زندگی اجتماعی و حتی زندگی شخصی ایشان، در راستای هدایتگری جامعه کوشا بود. نمونه از این هدایتگری مناظرۀ با واسطه و غیر حضوری آن حضرت با فیلسوفِ نامدار آن زمان، «یعقوب بن اسحاق كِنْدی» است.
یعقوب کندی معتقد بود که قرآن کتاب متناقضی است و برخی از آیات ان با برخی دیگر در تناقض است؛ برای همین مشغول تألیف کتابی با همین عنوان شده بود تا ایات متناقض قران را گرداوری کند. او همه وقت و همت خویش را در به کار گرفته بود تا این کتاب را به پایان برساند.
امام حسن عسکری(ع) به یکی از کسانی که به نزد اسحاق کندی رفت و آمد داشت فرمود: خوب است بعد از اینکه روابط خود را با او محکم کردی، از او بپرسی آیا احتمال ندارد این آیاتی که تو آنها را متناقض میدانی معنای دیگری غیر از آنچه تو فهمیدهای داشته باشد؟ و چه میدانی شاید معنای مراد متکلم آن معنای دیگر باشد.
یعقوب وقتی این جمله را شنید تأملی کرد و تأیید کرد که هم از نظر لغوی و هم عقلا این احتمال وارد است و نمیتواند آن را نفی کند. او همچنین حدس زد که این اشکال از خود این شخص نباشد لذا او را قسم داد که بگوید این اشکال را از کجا آورده است.
واسطه گفت: من این را از امام حسن عسکری(ع) یاد گرفتم.
مطرح کردن این پرسش برای یعقوب کافی بود و لذا آن مقدار که بعنوان تناقضهای قرآن نوشته بود را سوزاند. زیرا بر اساس قاعدۀ علمیِ «إذا جاء الإحتمالُ بطَل الإستدلالُ» تا زمانیکه این احتمال باشد که فلان جمله معنای دیگری داشته باشد که ما هنوز به آن معنا نرسیدهایم دیگر جایی برای اثبات و استدلال بر باطل بودن آن جمله نمیماند، و حکم منصفانه به متناقض بودن آن جمله منوط به اینست که ابتدا همه معانی احتمالی دیگر برای آن جمله منتفی شود.
مناقب آل أبي طالب، ابن شهرآشوب، ٥٨٨ق)ج ٤، ص ٤٢٤
فرم در حال بارگذاری ...
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت...
? از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
?خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد
?نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
?نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش
ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد
?زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
?هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
?یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت.
منبع: کتاب گلشن وصال
فرم در حال بارگذاری ...
رنج اسارت...
امام سجاد علیه السلام در ماجرای کربلا، مصیبت جانگداز امام حسین علیه السلام و اصحاب با وفای آن حضرت را دید و بعد از آن رنج اسارت حرم اهل بیت علیهم السلام را تحمل نمود. اما با افشاگری در طول اسارت و گریه در مدینه در طول عمر گهربار خویش، پیام امام حسین علیه السلام را جاودانه ساخت. سرانجام در محرم سال 95 ه.ق در سن حدود 56 سالگی مسموم شده و به شهادت رسید
فرم در حال بارگذاری ...
حقوق سگ بعنوان يک حيوان
اسلام دين تعادل و ميانه روي است. اين اعتدال و ميانه روي را به وضوح مي توان در دستورات اسلامي مشاهده کرد. هرچند در اسلام سگ حيواني نجس است، امّا اين سبب نشده تا حقوق او به عنوان يک حيوان، نقض شود. رعايت حقوق سگ به اين نيست که به آن دست بزني ، و او را مونس و هم بازي خود قراردهي! بلکه با رسيدگي به آب و غذايش و آزار نرساندن به او، حقوقش را رعايت کرده اي. همانطور که به رعايت حقوق ساير حيوانات و سيرکردن و رفع تشنگي آنها در روايات اسلامي تأکيد شده است.
پيشوايان و بزرگان مذهبي ما، با اينکه عقيده به نجاست سگ دارند، امّا ظلم به اين حيوان را روا ندانسته، حق و حقوقي براي آن قائل شده اند. با مطالعه در آثار دانشمندان اسلامي اين مساله به روشني قابل درک است.
در کتب فقهي آمده است: اگر شخصى، به مقدار وضو گرفتن آب داشته باشد، و بترسد که اگر با آن وضو بگيرد، دچار تشنگى شود، بر او واجب است که تيمم کند و آب را براي نوشيدن نگهدارد. صاحب جواهر(قدّس سرّه)، پس از نقل اين فتوا مى نويسد: «وکذا الحيوان اذا کان کذلک وان کان کلبا» (اگر از تشنگى حيوانى نيز بترسد، حکم همين است، گرچه آن حيوان، سگ باشد.)
شهيد ثانى در بحث اطعمه و اشربه کتاب مسالک، مى نويسد: «و لو کان للانسان کلب غير عقور جائع وشاة فعليه اطعام الشاة»؛ (اگر انسان، داراى سگ ـ بي آزارـ و گوسفندي گرسنه باشد، بر او واجب است تا گوسفند را آب و علف دهد.) يعني نجات گوسفند بر سگ اولويت دارد.
صاحب جواهر، در اين حکم به شهيد ثاني ايراد گرفته و مي گويد: « فيه منع، بل قد يقال باولوية الکلب لامکان ذبح الشاة بخلاف الکلب»؛ (حفظ جان سگ اولويّت دارد. زيرا مى توان گوسفند را سر بريد؛ ولى اين کار، در مورد سگ ممکن نيست.)
کلام اين دو فقيه، گوياى واجب بودن حفظ جان حيوان حتى سگ است، هرچند در اين مورد اختلاف بر سر اينست که حفظ حيات کداميک اولويت دارد.
اگر فقهاي اسلام در نظرات فقهي خود اينگونه حقوق حيوانات حتي سگ را در نظر مي گيرند، بخاطر اينست که سخنشان برگرفته از روايات معصومين(علیهم السلام) است .
فرم در حال بارگذاری ...