زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
بخش دوم: درخواست وطلب[اسئلک]
در این فراز، شخص دعا کننده، برای بیان درخواستهای خود دوباره اسما و صفات پروردگار را یاد میکند. این تکرار صفات الهی در دو قسمت بعد از «اسئلک» به دلیل این است که دعا کننده، اسما وصفات الهی را متناسب با نیازش، ذکر کند و حتی تکرار آن، خالی از لطف نیست.
گاهی حضرت علی علیه السلام به سبب ایجاد حساسیّت در مردم، الفاظی را تکرار میکرد؛ چنان که به فرزندانش وصیّت میکند: «الله الله فی الایتام»، «الله الله فی جیرانکم»، «الله الله فی الصلاة»، «الله الله فی القرآن»… که در این عبارات، لفظ جلاله «الله» تکرار شده است.
تکرار نماز در هر شبانه روز، برای آن است که هر روز، گامی به خداوند نزدیک شویم. کسی که از پلههای نردبان بالا میرود، در ظاهر، پای او حرکتی تکراری انجام میدهد؛ ولی در واقع در هر حرکت، گامی به جلو و رو به بالا میگذارد. کسی که برای حفر چاه، کلنگ میزند، در ظاهر، کاری تکراری میکند؛ ولی در واقع با هر حرکت، عمق چاه، بیشتر میشود. انسان با هر بار نماز و ذکر و تلاوت آیه، گامی به خدا نزدیک میشود، تا آنجا که درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میخوانیم:
با یک بار انفاق و رشادت، ملکه سخاوت و شجاعت در انسان پدید نمی آید؛ همان گونه که رذائل و خبائث در صورت تکرار، در روح انسان ماندگار میشوند.
لذا در این بخش، ده مطلب آمده است: خدایا از تو درخواست میکنم (اَللّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُک)
۱. بِوَجهِک الْکریم؛ به حق روی بزرگوار و بخشنده ات.
خداوند متعال، جسم نیست، تا صورت وروی داشته باشد. منظور
از این کلمات، معنای ظاهری آنها نیست. در سوره بقرة، آیه ۱۱۵می خوانیم:
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ؛
مشرق و مغرب، از آن خداست؛ پس به هر سو روکنید، آنجا روی خداست. همانا خداوند [به همه جا] محیط و [به هر چیز] داناست.
در آخرین آیه سوره قصص نیز میخوانیم:
کلُّ شَیْ ءٍ هالِک إِلَّا وَجْهَهُ؛
هر موجودی هلاک میشود، جز ذات پروردگار.
بنا براین اولا: وجه الله همیشه وهمه جا هست؛ لذا باید فقط او را برآورندة حاجات
بدانیم و اگر اولیای خدا را واسطه قرار میدهیم بدانیم که آنها هم فیض الهی را به ما میرسانند.
ثانیاً: او کریم است؛ در قرآن یکی از صفات خداوند، کریم ذکر شده است. (مَا غَرَّک بِرَبِّک الْکرِیمِ). [انفطار/6] «کریم» یعنی بزرگوار و بخشنده.
البته میتوان گفت مصداق بارز و کامل وجه کریم در این عصر و زمان امام مهدی علیه السلام است؛ زیرا امام رضا علیه السلام فرمود:
«وجه اللّه» پیامبر خدا و حجّتهای او در زمین هستند که به وسیله آنان به خدا، دین و معرفت او توجّه میشود.
در دعای ندبه نیز درباره امام زمان علیه السلام میخوانیم:
«أین وجه الله الذی الیه یتوجه الاولیاء. »
دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی؛ [نجم/10]
چنان به خدا نزدیک شد که به قدر دو کمان یا نزدیک تر شد.
تکرار سفارش به تقوا در هر یک از خطبههای نماز جمعه در هر هفته، بیان گر نقش تکرار در تربیت دینی مردم است. اصولاً بقای زندگی وابسته به تنفس مکرر است و کمالات، با تکرار، حاصل میشود.
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۲. وَ بِنُورِ وَ جْهِک الْمُنیرِ: و به نور جمال روشنی بخشت.
امام حسین علیه السلام هم در دعای عرفات، خداوند متعال را این گونه خطاب کرده است:
فأسألک بنور وجهک الذی أشرقت له الارض و السماوات؛
خدایا! به حق نور وجهت که زمین و آسمانها را نورانی کرده است، از تو درخواست میکنم.
نور وجه با وجه که درجملة قبل بود، تفاوت دارد. خداوند هم نور است و هم نور دهنده و همة نورهای عالم، پرتویی از نور جمال او است. نور فقط خداست و او به هر کس بخواهد، نور میدهد و او را نورانی میسازد. هر فردی به هر اندازه که محبوب و مقرب درگاه الهی شود، منیر میشود؛ لذا در قرآن، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منیر خوانده شده است. در سورة احزاب آیه «۴۵ و۴۶» آمده است:
یَآ أَیُّهَا النَّبِی إِنَّآ أَرْسَلْنَاک شَاهِداً وَمُبَشّراً وَنَذِیراً*وَ دَاعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً؛
ای پیامبر! همانا ما تو را گواه [بر مردم] و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم. و [نیز] دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابان [قرار دادیم].
در این دو آیه، نقش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در جامعه بیان شده است. آن حضرت در جامعه، چراغ هدایتی است که نور آن، سبب رشد، حرکت و تشخیص است. (سراجاً منیرا). اکنون تنها مخلوقی که در مرتبه اعلی از خداوند متعال کسب نور کرده، به دیگران نور میبخشد، آخرین وارث پیامبر، یعنی امام مهدی علیه السلام است.
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۴. وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَ الاِنْجیلِ وَالزَّبُورِ؛ و ای نازل کننده تورات و انجیل و زبور.
کتابهای آسمانی را خداوند متعال نازل فرموده تا انسانها را هدایت فرماید و مراد از «صحف اولی» درسوره طه، آیه ۱۳۳ تورات و انجیل و زبور است.
تصدیق آسمانی بودن کتاب تورات وانجیل، به معنای ابقای آنها برای همیشه نیست؛ بلکه به معنای هم سویی و هماهنگی محتوای همه کتب آسمانی است: «مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ». [۱]
اصول همه ادیان، یکی است؛ ولی «شرایع» آنها متعدّد است. دین و شریعت، راهی است که ما را به حیات واقعی و انسانی میرساند؛ ولی در هر زمان، تنها یک شریعت پذیرفته است. امروزه
تنها دین مورد رضایت خداوند متعال، فقط اسلام است ( (إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ) ). [۲] اسلام که دین عدل و عدالت است و برای برپایی عدالت آمده، تمام دستورات اجرایی وروش تربیتی آن نیز براساس عدل است. با سیری در قرآن، روش عادلانه آن را در همه موضوعات مشاهده میکنیم و انصاف و عدالت و بی طرفی را در تمام برنامههای آن به وضوح میبینیم؛ زیرا با تمام امتیازاتی که قرآن دارد، کتابهای آسمانی قبل از خود را نادیده نمی گیرد و کتابهای تحریف نشده تورات و انجیل را که پیش از او بوده تأیید میکند و این، نمونه ای از انصاف است.
—————
[۱]: بقره: ۹۷.
[۲]: آل عمران: ۱۹.
صفحات: 1· 2
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۳. وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ؛ ای پروردگار دریای پُر ازشعله.
در قرآن، دریای شعله ور و جوشان و خروشان، آمده است. در آیه ۶ سوره تکویر میخوانیم: «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ».
منظور از این دریا، یا دریاهایی است که در آستانه قیامت برافروخته میشوند، و یا موادّ مذابّ و جوشان قعر زمین است که همچون دریایی از آتش، هرچندگاه یک بار از دهانه آتشفشانها فوران میکند.
خلاصه آنکه قرآن نازل، وقران صائد (دعا) توجّه انسان را از دیدنی ها، به نادیدنیها سوق میدهد و به مسائلی توجه میدهد که شاید باور کردنش در ابتدا سخت باشد؛ اما برای خداوند متعال این مسائل، آسان و ممکن است و او بر هر امری تواناست.
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۲. وَ رَبَّ الْکرْسِیِّ الرَّفیعِ؛ ای پروردگار کرسی بلندمرتبه.
کرسی کنایه از قدرت، سلطه، تدبیر، هدایت و اداره کامل جهان است. در زبان فارسی هم، بر تخت نشاندن یا بر تخت نشستن، یعنی بر اوضاع مسلّط شدن و قدرت و حکومت را به دست گرفتن است.
البتّه ممکن است «عرش»، کنایه از جهان ماورای ماده و «کرسی» کنایه از جهان مادّه باشد؛ چنانکه در آیةالکرسی میخوانیم: «وَسِعَ کرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ».
امام صادق علیه السلام کرسی را علم خداوند معرفی میفرماید:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَسِعَ کرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَالارْض» قَالَ: «عِلْمُهُ».
امام صادق علیه السلام در حدیث دیگری از قول پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:
کرسی، نام جهانی بس وسیع است، تا آنجا که آسمانها و زمین نسبت به آن، چون حلقه انگشتری است. مجموع، روایات درباره کرسی، مختلف است و همان طوری که امام صادق علیه السلام درحدیثی بیان فرموده، این مسئله، ازعلومی است که به جز خدا کسی آن را نمی داند.