شعر میلاد آقا امام رضا(علیه السلام)
شکر خدا که باز طبیب آفریده اند
یک نام آشنای غریب آفریده اند
صدها هزار نوکر دربستْ محضرش
ما را تمام ابن شبیب آفریده اند
تنها فقط به خاطر فردوس مشهد است
آری اگر که حکمت سیب آفریده اند
خورشید زیر سایه گنبد بزرگ شد
گنبد نگو که نور مهیب آفریده اند
دیدم فرشته ای به در خلد می نوشت
پیش حریم شه عددی نیست این بهشت
تو آمدی و شعر ولایت قصیده شد
تو آمدی و باز به ما جان دمیده شد
از لطف بی نهایت تو شاه مقتدر
دست أجانب از سر ایران بریده شد
من از توام به شادیِ تو شاد میشوم
از باقی گلت گل من آفریده شد
گویم هزار بار گلی بر جمال عشق
کز فیض احترام شما قد خمیده شد
قلبم بدون عشق شما میشود فلج
عشقی اگر که هست فقط ثامن الحجج
فرخنده میلاد امام ریوف برهمگان تهنیت
ای آفتاب جود و سخا أيها الرئوف
آیينه ی اميد و رجا أيها الرئوف
تو ملجأ توسل هر دلشکسته ای
امشب بگير دست مرا أيها الرئوف
ولادت امام رضا علیه السلام بر عاشقان حضرت، تهنیت باد.
مخالفت با بدحجابی، نه با بدحجاب
آن که میخواهد با فرهنگ و تفکری نادرست مبارزه کند و به جای آن، تفکری صحیح را حاکم کند که در اصطلاح، به آن امر به معروف و نهی از منکر میگویند، باید به این نکته توجه داشته باشد که نوک پیکان حمله خود را روی عمل منکر یا تفکر منکر قرار دهد، نه روی فردی که به آن مبتلا شده است. در روایتی از امام معصوم (علیه السلام) میخوانیم:
اِنَّ اللهَ یُحِبُّ العَبْدَ وَیُبْغِضُ عَمَلَهُ.
همانا خداوند، بنده [گناهکارش] را دوست دارد، ولی با عمل و کار [بدش] دشمن است.
این روایت، به این اصل تربیتی اشاره دارد که باید با عمل منکر، مبارزه و دشمنی کرد، نه با فردی که به آن مبتلا شده است. حتی گاهی باید با فرد
گنهکار، با دوستی و محبت رفتار کرد تا او را از عمل بدش جدا ساخت؛ درست مانند فرد بیماری که پزشک با بیماری او مبارزه میکند، ولی با خود او با ملاطفت برخورد میکند.
درباره مبارزه با بدحجابی نیز همینگونه است. اگر بخواهیم به خانمی که حجاب و آموزههای اسلامی را رعایت نمیکند یا به مردی که به پوشش همسر و دخترش توجهی ندارد، امر به معروف و نهی از منکر کنیم، باید از روشهای محبتآمیز استفاده کنیم. با بداخلاقی و ترشرویی، نه تنها کاری از پیش نمیرود، بلکه بدتر میشود. بسیار دیده شده است که افراد با ایمان، وقتی با زنی که وضع پوششی مناسبی ندارد، برخورد میکنند، از کوره در میروند و عصبانی میشوند و حرفهای ناشایستی به او میزنند. آنها در رویارویی با اینگونه زنان، یا شروع به ناسزاگویی و داد و فریاد میکنند یا با تندی به او میگویند که کارش اشتباه است و باید خود را تغییر دهد. درحالیکه نخستین قدم در مبارزه با بدحجابی، این است که حساب فرد را از عملش جدا کنیم و برخورد ما با فرد، از برخورد با عملش متفاوت باشد. در حقیقت، باید به فرد بفهمانیم که آنقدر بزرگوار است که این رفتار یا پوشش نامناسب، هرگز مناسبشأن و بزرگواری او نیست. همچنین اگر تذکر دوستانه ما را نپذیرفت، هرگز او را سرزنش نکنیم، بلکه او را مانند شخص بیماری بدانیم که از خوردن داروی تلخ خودداری میکند. یک پرستار یا پزشک مهربان، نخست میکوشد بیمارش را قانع کند تا از دارو بخورد. ولی اگر قانع نشد، یا از مقدار دارو کم میکند یا ماده شیرینی به داروی تلخ اضافه میکند. در مبارزه با منکری مانند بدحجابی نیز باید همین روش را به کار برد.
گفتنی است اغلب، برخوردها و شیوهتذکر دادن آمران به معروف به خانمهای بدحجاب، در گذشته خشن و تند بوده است و این افراد، ذهنیت خوبی به تذکر دیگران ندارند. ازاینرو گاه حساسیت آنها به تذکر دیگر افراد دوچندان میشود و در مقابل آن موضعگیری تندی دارند.
بنابراین، هنگام برخورد اصلاحگرانه با افراد بدحجاب، باید به دو نکته توجه داشت: نخست اینکه به شخصیت فرد احترام بگذاریم و هرگز با او با کینه و دشمنی سخن نگوییم. بلکه فقط عمل او، یعنی بدحجابی را نقد کنیم. در حقیقت، عملش را بهگونهای به او نشان دهیم و زشتی آن رابرایش توضیح دهیم که خودش از آن متنفر شود. دوم اینکه احتمال برخورد نامناسب و توهینآمیز را از طرف مقابل داشته باشیم؛ زیرا همانگونهکه گفتیم، او مانند فرد بیماری است که به این عادت بد مبتلا شده است و به احتمال زیاد، در مقابل داروی تجویز شده ما مقاومت خواهد کرد.
این نکته را نیز نباید فراموش کرد که اغلب، تذکر برای همه افراد حتی خود ما تلخ است و فرد باید چنان خودساخته باشد که تذکر دیگران را بپذیرد. هر چه ما در تذکر و برخورد اولیه خود، نرمتر، حساب شدهتر و محترمانهتر عمل کنیم، مقاومت طرف مقابل کمتر و پذیرش او بیشتر خواهد بود.
شاید بتوان با چند مثال، مطلب را روشنتر بیان کرد. جملهها وکلمههایی که برای تذکر دادن به افرادی که پوشش مناسب ندارند، انتخاب میکنیم، میتواند مانند این جملهها باشد: «به من اجازه میدهید، مطلبی را به شما بگویم؟» اگر جوابشان مثبت بود، در ادامه میگویید: «اگر حجابتان را کاملتر کنید، بهتر است؛ زیرا نگاههای توهینآمیز بعضی به شما کمتر خواهد شد» .
یا بگویید: «اگر حرفی به شما بگویم، ناراحت نمیشوید؟» اگر گفتند نه، همان جمله گذشته یا چیزی شبیه آن را بگویید. اگر در این دو جمله دقت کنید، میبینید که با اجازه گرفتن از طرف مقابل، به او تذکر دادهاید. همچنین تذکر شما همراه با احترام و ادب بوده است. بنابراین اگر طرف مقابل نیز تذکر شما را نپذیرد، برخوردی توهینآمیز با شما نخواهد کرد.
جمله دیگری که میتوان در تذکر به حجاب به کار برد این است که بگویید: «مرا ببخشید، مطلبی در ذهن بنده است که میترسم اگر نگویم، برای بیتوجهیام، خداوند مرا مؤاخذه و مجازات کند. اجازه دارم آن را بگویم؟» اگر طرف مقابل اجازه داد، ادامه دهید: «شما حجابتان کامل نیست. از دیدگاه اسلام بر زنان واجب است تمام زیباییهایشان را در مقابل نامحرم بپوشانند» . یا بگویید: «یکی از وظایف مهم زنان مسلمان، رعایت حجاب کامل است. اسلام بر زنان واجب کرده که در مقابل نامحرم، حتی یک تار مویشان نیز آشکار نباشد و از هیچ نوع آرایشی استفاده نکنند» . این نکته را نیز به یاد داشته باشید که اگر زنی همراه شوهرش بود، حتماً این جملهها را به شوهرش بگویید و در حضور او هرگز به خانم تذکر ندهید.
راه های تقویت فرهنگ حجاب - عباس رجبی
مرا به امام رضا - علیه السلام - ببخش!
یکی از علمای اهل خراسان که شجاعت و ابهتی بسیار داشت، می خواست با دختر یکی از تجار ایرانی ازدواج کند، با رفت و آمد زیاد و نوشتن نامه، از مرحوم آقا سید محمد کاظم یزدی تقاضای کمک کرد. پس از اصرار زیاد آن آقا، مرحوم سید که صلاح نمی دانست به او چیزی بدهد برای او نوشت: مرا به امام رضا - علیه السلام - ببخش! آن آقا گفته بود: خوب است که ما را معتقد به امام رضا - علیه السلام - دانسته اید!
در محضر آیت الله بهجت - محمد حسین رخشاد
سخاوت در سیره اخلاقی امام رضا علیه السلام
از اصول اخلاقی که در زندگی همهی امامان فراوان دیده شده است جود و سخاوت است. سخاوت در مقابل بخل قرار دارد، یعنی انسان از امکانات مادی و معنوی که در اختیارش وجود دارد فقط خودش استفاده نکند بلکه با بخشش به دیگران قسمتی از مشکلات آنها را حل کند و دیگران را از نعمتهایی که خداوند به او داده، چه نعمت مادی و چه نعمتهای معنوی مانند علم برخوردار کند.
سخاوت از «سخاء» گرفته شده است و «سخا النار و یسخوها»، یعنی این که اگر خاکستر آتش را از آتش پاک کنیم، بهتر میسوزد و روشنایی اش بیشتر میشود، بنابراین تعریف سخاوت که از همین ریشه است موجب روشنایی و گرم کردن کانون خانوادههای بینوایان میشود.
شاید بهترین تعریف درباره سخاوت بیان امام رضا علیه السلام باشد که فرمودند:
السَّخِیُّ یَأْکُلُ مِنْ طَعَامِ النَّاسِ لِیَأْکُلُوا مِنْ طَعَامِهِ وَ الْبَخِیلُ لَا یَأْکُلُ مِنْ طَعَامِ النَّاسِ لِئَلَّا یَأْکُلُوا مِنْ طَعَامِه
انسان سخاوتمند از غذای دیگران میخورد تا از غذای او بخورند، ولی انسان بخیل از غذای دیگران نمیخورد تا از غذای او نخورند.»
در بررسی سیره امام رضا علیه السلام ویژگی بذل و بخشش بسیار به چشم میخورد. ایشان بسیار صدقه پنهانی میدادند و اموال خویش را بین نیازمندان تقسیم مینمودند. روایت شده که ایشان یک سال تمام ثروتخود را در روز عرفه بین نیازمندان تقسیم کردند. فردی به ایشان گفت: این گونه بخشش، ضرر است. حضرت فرمودند: این گونه بخشش ضرر و زیان نیست بلکه غنیمت است، هرگز چیزی را که به وسیله آن طلب اجر و کرامت میکنید، غرامت و ضرر به شما نیاور.
گزارش شده هر وقت سفره غذا را برای امام پهن میکردند کاسهای نزدیک ایشان قرار میدادند، ایشان از هر نوع غذا مقداری را بر میداشتند و در آن کاسه میریختند و دستور میدادند آن را بین فقرا تقسیم کنند. بعداً میفرمودند:
“فلا اقتحم العقبه ؛ باز هم به عقبه تکلیف تن در نداد. “
و میفرمودند: خداوند میداند که همه مردم قدرت این را ندارند که بنده آزاد کنند برای آنها راه دیگری قرار داده، و آن غذا دادن به فقرا است.
شیوه امام علیه السلام در بخشش طوری بود که حتی کسی که مورد جود امام رضا علیه السلام قرار میگرفت، ذرهای احساس شرمندگی نکند. نقل شده که ایشان در مجلسی با یاران خود مشغول صحبت کردن بودند، جمعیت زیادی در آن مجلس حضور داشتند که ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به حضرت سلام کرد و گفت: من مردی از دوستان پدران و نیاکان شما هستم. از حج بر میگشتم که خرجی خود را گم کردم، اگر شما به من کمک نمائید تا به وطنم برسم پولی که شما به من میدهی، از طرف تان صدقه خواهم داد. حضرت فرمودند: بنشین. بعد از مدتی که جمعیت پراکنده شدند و جز عدهی کمی باقی نماندند امام به اتاقشان میروند و بعد از مدت کمیبازگشتند و دستشان را از بالای در بیرون آوردند و پرسیدند آن مرد کجاست؟ مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ایشان فرمودند: این دویست اشرفی را بگیر و خرج کن، لزومی ندارد که از طرف من صدقه بدهی از نزد من خارج شو تا ترا نبینم و تو نیز مرا نبینی. بعد از رفتن آن مرد، فردی که در آنجا حضور داشت به امام رضا علیه السلام عرض کرد: شما نسبت به این شخص احسان و بخشش نمودید. علت این که فرمودید تا شما او را نبینید و او شما را نبیند چیست؟ ایشان فرمودند: از ترس این که مبادا شرمندگی در صورت او ببینم آیا از رسول خدا صلی الله علیه و آله) شنیدهاید که فرمودند: حسنه مخفیانه با هزار حج برابر است. این عمل امام (علیه السلام) ما را متوجه مطلبی میکند و آن این که اگر انسان وقتی چیزی به بینوایی یا سائلی میدهد بخشش نیست بلکه شکر نعمتی است که خداوند به او داده است. انسان تا موقعی که حقوق واجبش را نپرداخته در خطر بزرگی قرار دارد بخشش امام به خاطر دوستی کردن با دیگران نیست بلکه به خاطر شکر کردن نعمتهای خداوند است که به ایشان داده است.
همچنین نقل شده است شخصی به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام گفت: به قدر جوانمردی خودتان به من عطا و بخشش کنید. ایشان فرمودند: این اندازه برای من مقدور نخواهد شد. او گفت: پس به اندازه مروت من عطا کن. حضرت فرمودند: این مقدار ممکن میشود پس از این جریان به غلام خودشان دستور دادند تا مبلغ اشرفی به او بدهند.
علاوه بر نیازمندان، سخاوت امام رضا علیه السلام شامل حال شاعران و دوستداران تواضع امام رضا چنان زیاد بود که زمانی که برای آن حضرت غذا میآوردند.
ایشان غلامان و خادمان و حتی دربان و نگهبان را بر سر سفره مینشاندند و با آنها غذا میخوردند. همچنین نقل شده زمانی که آن حضرت تنها میشدند همه خادمان و غلامان خودشان را از کوچک و بزرگ جمع میکردند و با آنان سخن میگفتند و با آنها انس میگرفتند به طوری که غلامان آن حضرت هیچ ترسی از ارباب و مولای خود نداشتند.
تواضع امام به اندازهای بود که بعضی مواقع مردم ایشان را نمیشناختند و از افراد معمولی تمیز نمیدادند. نقل شده است که روزی ایشان وارد حمامی میشوند مردی آن جا بود که ایشان را نمیشناخت به امام میگوید بیا مرا مشت و مال بده. حضرت شروع به مالیدن دست و پای او کردند زمانی که ایشان را شناخت عذر خواهی کرد ولی امام او را دلداری دادند.
ادب و تواضع امام رضا علیه السلام نسبت به دیگران به اندازهای بود که اگر فردی بر امام وارد میشد ایشان به خاطر احترام گذاشتن به آن فرد از جایشان برمیخاستند و او را در مناسبت ترین مکانها جا میدادند.