دعای سریع الاجابه(شهید حسن توکلی)
هوا هنوز گرگ و میش بود. پس از سپری کردن یک شب سخت عملیاتی، آتش شدید دشمن حکایت از یک پاتک سنگین داشت.
رزمنده عارف و دلاور حسن توکلی کنار من آمده تیربارش را به من داد گفت:با این سر عراقیها را گرم کن تا من نماز بخوانم.
شروع به تیر اندازی کردم و با گوشهی چشم مراقب احوال و خضوع و خشوع او بودم. برروی خاکریز تیمم کرد ودر حالت نشسته به نماز عشق پرداخت.
کمی تیر اندازی کردم و باز متوجه توکلی شدم. رکعت دوم بود دستهایش را بالا آورده بود قنوت میخواند.
از شدت گریه شانههایش را که به خود میلرزید بخوبی میدیدم. تیراندازی را قطع کردم ببینم چه دعایی میخواند شنیدم که میگفت: اللهم ارزقنی شهاده فی سبیلک
به حال خوشش افسوس خوردم دوباره به تیراندازی پرداختم.
باز نگاهی به توکلی کردم جلوی لباسش خونی بود و به آرامی جوی خون از زیر لباسش روی زمین جاری و او در حال خواندن تشهد و سلام بود.
مترصد شدم سلام بدهد و به کمکش بروم. در حالیکه میگفت:السلام علیکم و رحمه الله… و برکاته به حالت سجده بر زمین افتاد. پیکر آغشته به خون این شهید عاشق را کناری خواباندم در حالیکه از این دعای سریع الاجابه متحیر بودم.
ده ویران کننده ارتباط زناشویی
قسمت اول
من بعنوان یک زوج درمانگر هر روز زوج هایی رو مشاوره میدم که مشکلات اونها اغلب نه بخاطر خیانت، نه اعتیاد و نه اذیت و آزاره. اونها در واقع مرگی آرام و تدریجی رو کنار هم تجربه می کنن. عباراتی مثل، ما خیلی با هم فرق داریم و زندگی خوبی برای ما باقی نمونده ،با اینکه خیلی معصومانه به نظر می رسن، اما شدیداً کشنده هستن.
عوامل مختلفی میتونن سد راه زندگی زناشویی بشن که عمدتاً جزئی هستن و به چشم نمیان.برای اطمینان از موفقیت زندگیتون باید مراقب این عوامل باشین:
1- اولویتهای خانوادگی
مهمترین منبع استرسزا در روابط بیشتر زوجها، روابطیه که خارج از حدود زندگی شماست. باید بدونین که وقتی به همسرتون «بله» گفتین، یعنی اون رو به همه آدمهای توی زندگیتون مقدم کردین.
2- فقدان ارتباط کلامی
این یک حقیقت تلخه که زوجها به طور متوسط فقط چند دقیقه در روز با هم ارتباط کلامیِ باکیفیت دارن. شلوغی های زندگی خیلی راحت شما رو درگیر خودش میکنه و باعث میشه تا شما نتونین با همسرتون صحبت کنین. اما زندگی بدون ارتباط کلامی زندگی زناشویی موفقی نیست. سعی کنین برای حرف زدن با همدیگه وقت بگذارین.
3-استرس
اینکه استرس خودمون رو سر همسرمون خالی کنیم، ساده ترین راه ممکنه. خیلی از ما عادت داریم تا وقتی پای خودمون رو به منطقه آرامش یعنی خونه نگذاشتیم، همه چیز رو در خودمون نگه داریم و بلافاصله بعد از اینکه وارد خونه شدیم، منفجر میشیم. انگار زور ما فقط به کسایی میرسه که هیچ پناهی جز ما ندارن. زوجهای سالم باید از استرس-هاشون برای نزدیکتر شدن به هم و تکیه کردن به همدیگه استفاده کنن. چطور؟ با گفتگو!
4-تکنولوژی
اخیراً مراجعه ی مردی داشتم که تصمیم به طلاق گرفته بود، فقط اینکه میخواست از تلفنهمراهش طلاق بگیره. این یک واقعیته، خیلی از ما همیشه و در همه حال این عامل خطرناکِ برهمزننده روابط رو همیشه با خودمون حمل میکنیم و خیلی مواقع دستکم میگیریم. خیلی از ما وقت خودمون رو توی دنیای مجازی بی سر و ته تلف میکنیم، حتی حاضریم نور چشمان خودمون رو فدای دیدن هر محتوای بیهوده ای کنیم، بدون اینکه وقتی رو برای صمیمیتر کردن رابطه با همسرمون بگذاریم. پس اینترنت همراهتون رو خاموش کنین، تلویزیون رو خاموش کنین و سعی کنید با همسرتون به هر بهونه “سالمی” گفتگو کنین.
5- خودخواهی
ازدواج یک درس دائمی و بزرگ از خودخواه نبودن ماست و ما یا اجازه میدیم که این تجربه ما رو بهتر کنه و یا تلختر میشیم. اینکه کسی رو بر خودمون مقدم کنیم، کار سختیه؛ چون ذات ما طوریه که خودمون رو به همه چیز و همه کس مقدم بدونیم. ما برای دوست داشتن، باید خلاف جهت طبیعت شنا کنیم. تجربه نشون داده که نتیجه این تلاش، پیشگیری از هرگونه تعارض با همسر و تضمین آرامش در زندگیه.
هربار که به خودمون جواب مثبت میدیم، به همسرمون جواب منفی میدیم؛ چرا که ازدواج، تقابل مرد درمقابل زن نیست، بلکه تقابل ما در مقابل من است.
منبع: مرکز مشاوره دانشگاه تهران
در خانواده های موفق چه می گذرد؟
اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسئولیت می کنند.
افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمی کنند و اعتماد را یکی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق می دانند.
تا جایی که امکان دارد با هم هستند و در مهمانی ها یا کارهای مربوط به خانواده تنها نمی روند. همدلی، همکاری، همفکری، هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می دانند.
با هم اتحاد دارند و در مسائل مختلف، با گفتگو و مشورت به تفاهم می رسند و سعی می کنند اگر سوء تفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون این که کسی بفهمد حل می کنند.
به سلیقه ها و عقاید یکدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل می کنند.
خواسته های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز می کنند.
به حریم یکدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی روند.
نگران سلامت روحی و جسمی یکدیگر بوده و از هم مراقبت می کنند. اگر چنانچه مشکلی به وجود آید، نهایت سعی خود را در حل مشکل بکار می برند.
فضای مجازی؛شکاف نسلی و ارزشی
متاسفانه در چند هفته گذشته شاهد مرگ دلخراش دو دختر نوجوان توسط والدینشان بوده ایم که بازتابهای گسترده ای در محافل گوناگون علمی و خبری داشت و از این گونه اخبار و رویدادهای دلخراش و دیگر مظاهر آسیب های اجتماعی متاسفانه بسیار شنیده ایم که می تواند هشدارها و سیگنالهای خطرناکی از مشکلات و مسائل پیچیده اجتماعی آینده و شکاف عمیق بین نسلی حکایت داشته باشد .
در جوامع گذشته اجتماعی نمودن و نهادینه کردن ارزشها و هنجارها(آموزش،مذهب،قوانین،شغل…) بیشتر توسط نهاد خانواده صورت می پذیرفت،ولی با مدرن شدن جوامع و تقسیم کار، نهادهای تخصصی بوجود آمدندکه هر کدام به نوبه خود به نیازهای خاص جامعه و افراد پاسخ می دادند:نظام آموزش و پرورش،نظام حقوقی،نظام سیاسی، نظام فرهنگی،نظام رفاه اجتماعی، نظام امنیتی…
تخصصی شدن این نظام ها سبب تحولات شگرفی در کیفیت زندگی بشری به وجود آورد که پیشرفت و توسعه علمی و در کنار آن رفاه بیشتر را برای بسیاری از مردم جهان به ارمغان آورد.
ولی در سالهای اخیر با ظهور و گسترش فن آوریهای نوین، شبکه های مجازی و پدیده جهانی شدن در یک دهه اخیر کارکردهای بسیاری از این نظام ها تحت تاثیر این فضا دچار چالش و تغییر شد.
بطوری که سیطره برخی از این نظام ها از جمله نظامهای آموزشی، پرورشی ،اخلاقی ، بخصوص پرورش عاطفی و اخلاقی خانواده ها در درونی کردن و انتقال ارزشها ، هنجارها و نهایتا در اجتماعی کردن افراد بسیار کمرنگ و بی رمقتر از گذشته شده است.
و در این میان شبکه های مجازی به صورت خزنده و بطئی با کارکردهای ویژه و جذاب خود از جمله سرعت انتشار اطلاعات بالا،دسترسی آسان ،تنوع موضوعی،گستره فعالیت ، آزادی بی قید، ارتباطات متقابل ،عام و خاص بودن مفرط جامعه هدف، سبب شده به صورت غیر رسمی و غالبا بی هدف نقش مهمی در جهت دهی افکار و سلوک رفتاری افراد بخصوص نسل جدید داشته باشد.
و مهم تر آنکه این طرز و سبک زندگی درونی شده و بعنوان یک روش و سیاق زندگی توسط آنان بکار بسته می شود و بسیاری از جوانانی که توسط نظامهای رسمی و خانواده ها بدرستی اجتماعی نشده اند التزامی به قیود سنتی، ارزشی و مذهبی نداشته که سبب شکاف نسلی و عصیان این افراد در مقابل ارزشهای و هنجارهای شده است.
البته در همه ذات موجودات بشر نو شدن و نوزایی عامل تغییر نسبت به کهنه گی و فرسودگی و نیرو محرک و عامل تغییر و نشاط و لازمه سیکل طبیعی موجود زنده و مناسبت های زندگی اجتماعی بشری است ولی زمانی که سرعت و حجم و نوع تغییرات شدید باشد می تواند بعنوان یک مسئله غیر طبیعی یا مسئله اجتماعی قلمداد گردد.
در این میدان و فضا و تحت فشارها و الزامهای فضای مجازی درجامعه مدرن انگارهای ذهنی نسلهای نوجوان که در مرحله حساس و پر تلاطم سنی هستند آکنده از استقلال،انزوا،تنوع و بی قیدی، عصیان می شود
این در حالیست که انگاره های ذهنی نسلهای سنتی و نیمه مدرن بر حفظ ارزشها و هنجارهای معمول و نسبی جامعه استوار بوده است و تمایل زیادی به تغییر بنیادی و متهورانه ندارد. این تغییر و پارادکس و در نهایت تقابل نسلی سبب چالشهای در خانواده سنتی ایرانی شده است.
همچنین در این فضا از گروه های مرجع و الگوهای نوین این نسلها نباید غافل شد. الگو پذیریی نوجوانان از سلبریتها و تتلوهای مجازی که گاها وصل به سیاستگذاران فرهنگ غربی و شرکتهای سرمایه داری و تبلیغی هستند بی تاثیر در رواج این سبک و سیاق زیستی و بی قیدی اجتماعی، عصیان در مقابل سنتهای معمول و پوچ انگاری جامعه و از خودبیگانگی این نسل نیست .
نوجوانان و جوانان به دلیل اینکه در مراحل حساس سنی و فکری هستند عملکرد و تصمیم گیری صحیح در این مرحله، مسیرهای آینده آنان را پی ریزی و ترسیم می کند لذا انتخاب الگو و بکارگیری سبک زندگی که با ارزشها و هنجارهای پذیرفته و عرفی جامعه سنخیت دارد بسیار مهم و تاثر گذار خواهد بود.
نوجوانان و جوانان که با حجم عظیمی از داده های متنوع فضای مجازی روبرو هستند متاثر تر و آسیب پذیرترند ،
همچنین پیچیدگی های ذاتی حوزه فرهنگ و اخلاق و عدم برنامه های ریزی دقیق برای مقابله با تبعات منفی و شدید فضای مجازی،کار را بسی پیچیده و حساستر کرده است و اگر چالشهای فضای مجازی توسط خانوادها ، نهادهای فرهنگی و اجتماعی و مردم به درستی هدایت و مدیریت نشود دورنمای روشنی فرا روی جامعه قرار نخواهد بود.
محمد لکزایی- دانش آموخته مسایل اجتماعی ایران
چالش دولت ها و ملت ها
چالش دولت ها وملت ها ؛ پاي درس كرونا
كوويد 19 تلنگري جدي شد براي هزار راه نرفته جهان سرمايه داري در غرب و توسعه نيافته ها در شرق.درس هاي زيادي بايد به كرونا پس مي داديم تا گلويمان را اينقدر نفشارد.دولت ها و ملت ها با هم پاي درس كرونا نشستند ويكي از بزرگ ترين چالش هاي قرن را در پيش روي خود دارند.
يكم : چالش دولت ها
جدي ترين چالش كرونا در پاي درس دولت ها، يك سئوال سخت است.چرا در حوزه هاي سلامت و درمان به قدر كافي هزينه نشد ه است و دهها برابر آن براي جنگ وساخت سلاح هايتان هزينه شده است؟ فكر مي كنيد چقدر هزينه هاي مادي و انساني صرف شده است تا اكنون تنها با يك جنگ سايبري ويا يك پهباد و با كنترل هزاران كيلومتر دورتر، يك سرزميني با تمام آدم هايش و يا يك نقطه حساس و استراتژيك با همه تجهيزاتش ناگهان با خاك يكسان مي شود؟ ملت ها نيزدر بسياري از جوامع، اين جنگ شگفت انگيز دولت ها را با چشم مستقيم مي بينند و خود قرباني قدرت خواهي هاي آنها مي شوند.
اين پيشرفت شگفت انگيزتان براي اين برهه از تاريخ، مبارك قدرت تان ؛ ولي اكنون موسم قدرت نمايي با آن سلاح ها نيست.در حالي كه ملت ها در جنگ با كرونا بيشتر از يك جنگ واقعي نظامي ، يكي پس از ديگري تلف مي شوند،كدامين ابزارهاي جنگي فوق مدرن تان براي نجات ملت هايتان، اكنون به درتان مي آيد؟پرسش وچالش جدي كرونا با دولت ها اينست كه اگر خود را در جنگ هاي نظامي و سايبري اينقدرمجهز كرده ايد اكنون در جنگ با يك مولكول ويروس، چقدر نظام سلامت ودرمان خود را آماده مي بينيد؟
دوم:چالش ملت ها
اما جنگ با كرونا براي ملت ها نيز چالش مهم ديگري ايجاد كرده است كه به باور نويسنده كم تر از چالش دولت ها نيست.كرونا “فرهنگ” ملت ها را به چالش برده است."فرهنگ قرنطینه گي” یکی از جالب ترین پدیده های عصركروناست."فرهنگ رعايت كردن فاصله اجتماعي” و “خود مراقبتي” و .. پيامدهاي كرونا براي ملت ها بوده است.ما مي دانيم “فرهنگ” مقوله اي نيست كه الزاما با دولت ها پديد آيد .فرهنگ در جامعه تولید شده و نیز در طول زمان بازتولید میشود.به گفته “بورديو” فرهنگ با بازتوليد كردن خود،به حفظ ساختار سلطه نيزكمك مي كند و آرام آرام بر جامعه مسلط مي شود.فرهنگ مسلط يافته يك ملت، به سادگي در زمان بحران ها ؛مانند بحران فعلي كرونا ، كم رنگ نمي شود و رازآلودگي خود را حفظ مي كند.از طرفي بلوغ فرهنگ ملت ها نيزالزاما به كاركرد دولت ها وابسته نيست.
درست است كه بدون حمايت دولت ها،ملت ها نمي توانند خود را با برخي فرهنگ ها مانند فرهنگ ” قرنطينه گي” عصر كرونا هماهنگ كنند و در گرسنگي و تامين نيازهاي اوليه درمانده مي شوند ؛اما فرهنگ دورهمي ،جشن وماتم گرفتن هاي برخي ملت هاي شرقي در اين شرايط كرونايي ويا غارت اموال عمومي و خالي كردن فروشگاه هاي مواد غذايي و غير غذايي در جوامع غربي و آمريكا را مي توان گفت تقريبا هيچ ارتباطي به عملكرد دولت ها ندارد.
چالش مهم براي ملت ها اينست كه با كدام فرهنگ مي خواهند به كاهش مرگ وميرها و شيوع ويروس كرونا در كشورها كمك كنند.ملت ها چقدر در مقابل مرگ انسان هايي كه به خاطر بي توجهي آنها به بهداشت فردي و خودمراقبتي درجامعه، جان خود را از دست داده اند؛ خود را مسئول مي دانند؟
اكنون همه ما نظاره گر جنازه هاي كرونايي هستيم و امروز كه اين يادداشت را مي نويسم بيش از نيم ميليون نفر در جهان بر اثر مبتلا به اين ويروس جان خود را از دست داده اند. وقتي جهان به “پساكرونا” رسيد فرهنگ ملت ها با پژوهش هاي آماري دقيق محك خواهد خورد.آيا ما ملت هاي چموش جبر زمانه خود هستيم و فروكاستن فرد فرد ما به ماشين هاي سود وزيان امري درست است؛ يا اينكه ما با فرهنگ وانديشه خود در چالش با كوويد 19 پيروز خواهيم شد.
سجاد بهزادي؛ دانش آموخته دكتري جامعه شناسی سياسي