چالش دولت ها و ملت ها
چالش دولت ها وملت ها ؛ پاي درس كرونا
كوويد 19 تلنگري جدي شد براي هزار راه نرفته جهان سرمايه داري در غرب و توسعه نيافته ها در شرق.درس هاي زيادي بايد به كرونا پس مي داديم تا گلويمان را اينقدر نفشارد.دولت ها و ملت ها با هم پاي درس كرونا نشستند ويكي از بزرگ ترين چالش هاي قرن را در پيش روي خود دارند.
يكم : چالش دولت ها
جدي ترين چالش كرونا در پاي درس دولت ها، يك سئوال سخت است.چرا در حوزه هاي سلامت و درمان به قدر كافي هزينه نشد ه است و دهها برابر آن براي جنگ وساخت سلاح هايتان هزينه شده است؟ فكر مي كنيد چقدر هزينه هاي مادي و انساني صرف شده است تا اكنون تنها با يك جنگ سايبري ويا يك پهباد و با كنترل هزاران كيلومتر دورتر، يك سرزميني با تمام آدم هايش و يا يك نقطه حساس و استراتژيك با همه تجهيزاتش ناگهان با خاك يكسان مي شود؟ ملت ها نيزدر بسياري از جوامع، اين جنگ شگفت انگيز دولت ها را با چشم مستقيم مي بينند و خود قرباني قدرت خواهي هاي آنها مي شوند.
اين پيشرفت شگفت انگيزتان براي اين برهه از تاريخ، مبارك قدرت تان ؛ ولي اكنون موسم قدرت نمايي با آن سلاح ها نيست.در حالي كه ملت ها در جنگ با كرونا بيشتر از يك جنگ واقعي نظامي ، يكي پس از ديگري تلف مي شوند،كدامين ابزارهاي جنگي فوق مدرن تان براي نجات ملت هايتان، اكنون به درتان مي آيد؟پرسش وچالش جدي كرونا با دولت ها اينست كه اگر خود را در جنگ هاي نظامي و سايبري اينقدرمجهز كرده ايد اكنون در جنگ با يك مولكول ويروس، چقدر نظام سلامت ودرمان خود را آماده مي بينيد؟
دوم:چالش ملت ها
اما جنگ با كرونا براي ملت ها نيز چالش مهم ديگري ايجاد كرده است كه به باور نويسنده كم تر از چالش دولت ها نيست.كرونا “فرهنگ” ملت ها را به چالش برده است."فرهنگ قرنطینه گي” یکی از جالب ترین پدیده های عصركروناست."فرهنگ رعايت كردن فاصله اجتماعي” و “خود مراقبتي” و .. پيامدهاي كرونا براي ملت ها بوده است.ما مي دانيم “فرهنگ” مقوله اي نيست كه الزاما با دولت ها پديد آيد .فرهنگ در جامعه تولید شده و نیز در طول زمان بازتولید میشود.به گفته “بورديو” فرهنگ با بازتوليد كردن خود،به حفظ ساختار سلطه نيزكمك مي كند و آرام آرام بر جامعه مسلط مي شود.فرهنگ مسلط يافته يك ملت، به سادگي در زمان بحران ها ؛مانند بحران فعلي كرونا ، كم رنگ نمي شود و رازآلودگي خود را حفظ مي كند.از طرفي بلوغ فرهنگ ملت ها نيزالزاما به كاركرد دولت ها وابسته نيست.
درست است كه بدون حمايت دولت ها،ملت ها نمي توانند خود را با برخي فرهنگ ها مانند فرهنگ ” قرنطينه گي” عصر كرونا هماهنگ كنند و در گرسنگي و تامين نيازهاي اوليه درمانده مي شوند ؛اما فرهنگ دورهمي ،جشن وماتم گرفتن هاي برخي ملت هاي شرقي در اين شرايط كرونايي ويا غارت اموال عمومي و خالي كردن فروشگاه هاي مواد غذايي و غير غذايي در جوامع غربي و آمريكا را مي توان گفت تقريبا هيچ ارتباطي به عملكرد دولت ها ندارد.
چالش مهم براي ملت ها اينست كه با كدام فرهنگ مي خواهند به كاهش مرگ وميرها و شيوع ويروس كرونا در كشورها كمك كنند.ملت ها چقدر در مقابل مرگ انسان هايي كه به خاطر بي توجهي آنها به بهداشت فردي و خودمراقبتي درجامعه، جان خود را از دست داده اند؛ خود را مسئول مي دانند؟
اكنون همه ما نظاره گر جنازه هاي كرونايي هستيم و امروز كه اين يادداشت را مي نويسم بيش از نيم ميليون نفر در جهان بر اثر مبتلا به اين ويروس جان خود را از دست داده اند. وقتي جهان به “پساكرونا” رسيد فرهنگ ملت ها با پژوهش هاي آماري دقيق محك خواهد خورد.آيا ما ملت هاي چموش جبر زمانه خود هستيم و فروكاستن فرد فرد ما به ماشين هاي سود وزيان امري درست است؛ يا اينكه ما با فرهنگ وانديشه خود در چالش با كوويد 19 پيروز خواهيم شد.
سجاد بهزادي؛ دانش آموخته دكتري جامعه شناسی سياسي
بکوشید تا اسلام را بالا نگه دارید...
آیتاللهالعظمی جوادی آملی:
روسری بر سر چوب کردن مقابله با قرآن است. آنکه روسری خود را بر سر چوب کرده است نمیداند دارد با آیه ولْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ. مقابله می کند، اگر ما #امربهمعروفونهیازمنکر کنیم قطعا بیحجابی از بین خواهد رفت، و همه علما نیز گفته اند که نهی از منکر چهار مرحله دارد، دو مرحله وظیفه مردم است و دو مرحله وظیفه حکومت.
مرحله اول انزجار قلبی است. مرحله دوم قول یا فعل ظاهری است، یعنی فرد بی حجاب با همین چشم غره و نگاه بی تفاوت ما مواجه شود، اگر چنین فردی با بی اعتنایی و نگاه تحقیر آمیز ما مواجه شود خود را جمع می کند. مراحل بعدی امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه حکومت است که اگر مردم دو مرحله اول را انجام دهند اصلا کار به دو مرحله دیگر و ورود حکومت به موضوع نمی رسد. بدانیم که دشمن همواره در کمین است، ما الان در میدان مین هستیم و به برکت قرآن و اهل بیت (ع) محفوظیم، وظیفه همه ما نسبت به اسلام این است که طبق این حدیث پیامبر رفتار کنیم که «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» ؛ این جمله به داعیه انشاء القا شده است، یعنی بکوشید تا اسلام را بالا نگه دارید….
تکنیکهای افزایش تمرکز در حین مطالعه
ایجاد رغبت : با ارائه اطلاعات کافی درباره مطلبی که فرد مطالعه میکند و کاربرد آن میتواند در وی ایجاد انگیزه کند و او را به سوی تمرکز سوق دهد.
تعیین زمان مطالعه : زمان مطالعه با توجه به کارهای ضروری و غیرضروری تعیین میشود و بهتر است فرد در فواصل بین مطالعه به استراحت نیز بپردازد.
تعیین مکان مطالعه : مکان مطالعه بهتر است از قبل تعیین شود تا حالتی را در فرد ایجاد کند که بداند آن مکان فقط مختص به مطالعه بوده و بهتر است آنجا بههم ریخته و آشفته نباشد و از نورکافی برخوردار باشد.
تکرار جمله تاکیدی: لازم است فرد بارها به خود متذکر شود که الان زمان مطالعه است و قرار نیست به مطلب دیگری فکر کند. جملههای اینچنینی میتواند بارها از سوی فرد تکرار شود.
خواندن اجمالی : فرد ابتدا به صورت اجمالی مطلب را میخواند و با این کار درک اولیه از مطلب پیدا میکند و سپس شروع به خواندن جزئیات میکند.
سریع خواندن : ذهن انسان این توانایی را دارد که در یک زمان به چند مطلب مختلف فکر کند. بنابراین برای افزایش تمرکز لازم است سریعخوانی صورت بگیرد تا ذهن فرصت پرداختن به چند مساله را نداشته باشد.
تقسیم انرژی : بهتر است مطالب سخت و دشوار در زمانی خوانده شود که فرد در اوج انرژی است.
خط کشیدن زیر مطالب مهم : این روش ذهن فرد را درگیر تمرکز بیشتر و دقت کردن و پیدا کردن مطالب مهم و از حواسپرتی جلوگیری میکند.
استفاده از راهنما و ابزار : بهعنوان مثال استفاده از مداد یا انگشت هنگام مطالعه میتواند تمرکز را افزایش دهد و به نوعی ذهن به سوی نگاه کردن و توجه کردن به مطلب موردنظر هدایت میشود.
یادداشتبرداری و نکتهبرداری : این روش کمک میکند مطالب مهم تر و عناوین کلیتر از سوی فرد دوبارهنویسی شود و برای مرور، دسترسی بهتری به نکات داشته باشد.
کنترل افکار مزاحم : بسیاری از افکار، مانع تمرکز ما میشود. توصیه میشود فرد، افکار مزاحم تکرار شونده خود را یادداشت کند. سپس برای این افکار و پرداختن به آنها زمان در نظر بگیرد. یعنی در طول روز زمان مشخصی را در نظر داشته باشند که به این افکار نیز بپردازند و این روش باعث میشود کنترل افکار در اختیارش قرار گیرد.
یک ذهن خیلی شلوغ نمی تواند عملکرد خیلی بالایی داشته باشد
احتمالا شما هم با افرادی برخورد داشتید که فوق العاده افراد خلاق و باهوشی هستند, اما در زندگی شان هنوز دستاورد چشمگیری ندارند و یا اینکه با گذشت سالها هنوز موفق نشده اند کار مورد علاقه خود را پیدا کنند.
زمانی که با چنین افرادی صحبت می کنید, می گویند که ایده خیلی خوبی به ذهنشان رسیده و درمورد آن توضیح می دهند, پس از چند روز که مجددا آن را می بینید, درباره ایده جالب دیگری که کاملا متفاوت از ایده قبلی است صحبت می کنند.
چنین افراد خود را ملزم نمی کنند که بر یک موضوع تمرکز کنند و دائما از این شاخه به آن شاخه می روند و تعداد زیادی پروژه های ناتمام دارند.
تمرکز فکری نقش بسیار زیادی بر نتایج و دستاوردهایی که در زندگی کسب می کنیم, دارند.
اگر هنگام انجام هر کاری عادت کنیم که ذهن خود را فقط بر آن موضوع متمرکز کنیم, عملکرد بسیار بالایی خواهیم داشت. زمانی که فعالیتی را شروع می کنید, نباید به ذهن خود اجازه دهید تا درمورد موضوعات دیگر فکر کند.
رویاپردازی در هنگام انجام فعالیت های مهم را کنار بگذارید و سعی کنید به خود یادآوری کنید که تمرکز ذهن نباید منحرف شود و فقط باید به فعالیت کنونی تمرکز کند.
معمولا زمانی که مشغول به کاری می شوید ذهنتان دائما به فکر کارهای دیگر می افتد, بهترین کار در این حالت این است که آن کارها را در جایی یادداشت کنید و به فعالیت اصلی خود بپردازید.
کتاب:شکستن مرزهای عملکرد
(چگونه در یک روز کارهایی انجام دهیم که دیگران در یک هفته قادر به انجام آن نیستند؟)
نویسنده: ژان بقوسیان
ترجمه: سیمین بندرومی
انتشارات: سپید
ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده»
مرحوم حبیبالله چایچیان(حسان) دربارهی ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم.
دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟
ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا(ع) را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را میگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.)
با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمیدانم در ایام تولد حضرت رضا(ع) بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود،
گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمیچسبد» گفتم: دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد.
هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت میکردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجهام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید.
وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است…
شعر کامل به شرح زیر است:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبکخیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
"السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا”