غزلی زیبا از حافظ
روزی ناصر الدین شاه ، تمام ادیبان را جمع کرد و از معنای این بیت حافظ سوال کرد:
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
که اگر این بلبل خوش بوده است، پس چرا نالههای زار داشته ؟؟
اما از پاسخ هیچ یک از ادیبان راضی نشد. بنابراین نامهای برای شاعر بزرگ معاصر خود ، «وصال شیرازی» نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد.
نامه زمانی به دست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات ، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا میکند و در می یابد که:
عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن و حسین علیهم السلام مطابقت دارد ؛
لذا پاسخ پادشاه را به زبان شعر به این صورت بیان میکند که:
خسروا در حالتی کین بنده را غم یار داشت
یادم آمد کز سؤالی ، آن جناب اظهار داشت
در خطوط شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن
بلبلی برگِ گلی خوشرنک در منقار داشت
فکر بسیاری نمودم، لیک معلومم نشد
چونکه شعرش در بُطون ،اسرار بس بسیار داشت
نیمه شب غواص گشتم در حروف ابجدی
تا ببینم این گُهر ، آیا چه دُرّ ، در بار داشت
بلبلی ، برگِ گلی ، شد سيصدوپنجاه و شش
با علی و با حسین و با حسن معیار داشت
برگ گل سبز است و دارد آن نشانی از حسن
چونکه در وقت شهادت ، سبزی رخسار داشت
رنگ گل سرخ است این باشد نشانش از حسین
چونکه در وقت شهادت چهره ای گلنار داشت
بلبلی باشد علی کز حسرت زین برگ و گل
دائما آه و فغان و نالهی بسیار داشت
تسلیم در برار خدا موجب نجات و رستگاری
و مَنْ یسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی اَللّٰهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اِسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ اَلْوُثْقیٰ وَ إِلَی اَللّٰهِ عٰاقِبَةُ اَلْأُمُورِ (سوره لقمان، آیه 22)
و هر کس تسلیم خدا شود و با تمام وجود به پرستش او روی آورد قطعاً به محکم ترین دستاویز چنگ زده است و فرجام کارش نجات و رستگاری است، چرا که فرجام کارها به سوی خداوند و در اختیار اوست.
پیام های آیه
1- تسلیم خدا شدن، یک امر اختیاری است و اکراه و اجباری وجود ندارد. «مَنْ یسْلِمْ وَجْهَهُ»
2- تسلیم خدا بودن، باید با عمل همراه باشد. یسْلِمْ . . . وَ هُوَ مُحْسِنٌ
3- نیکوکار بودن، به تنهایی کافی نیست، اخلاص در عمل هم لازم است. یسْلِمْ وَجْهَهُ . . . وَ هُوَ مُحْسِنٌ
4- معنویات را با تمثیل و تشبیه به محسوسات و مادیات بیان کنیم. (عملِ خالصانه، به ریسمانی محکم تشبیه شده است). «عروة الوثقی»
5- با توجّه به معاد و تفّکر دربارۀآینده، راه خود را انتخاب کنیم. «وَ إِلَی اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ»
6- آفرینش، همه به یک سوی و یک هدف روانه است. «وَ إِلَی اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ»
تفسیر نور / ج 7 ص 274-275
عید پیروزی
مقدمه:
روز مباركي كه مردم در آن شادي مي كنند و به يكديگر تبريك مي گويند، روز جشن اهل اسلام، بازگشت هر ساله روزي كه شادي و سرور همراه دارد و… [1]
آنچه آمد تعريف هايي از عيد است كه توسط لغت شناسان مختلف ارائه شده است و البته وجه مشترك تمام آن ها «شادي، جشن و سرور» است. ما مي توانيم 5 مؤلفة اصلي براي عيد در نظر بگيريم:
1- محتوايي كه موجب سرور است2- موقع عيد 3- شيوة بروز شادي 4- نوع هديه و عيدي 5- فرايند رفتاري عيد.
در اين صورت بايد بگوييم فرهنگ ديني ما با ديگر مكاتب تنها در فرايند رفتاري عيد (سرور و شادي) هماهنگ است امّا در چهار مؤلفة ديگر متفاوت است. مقدمة اين مقاله را به شرح اين تفاوت ها اختصاص مي دهيم.
امام علي عليه السلام در مورد محتوايي كه موجب سرور و عيد گرفتن مي شود، مي فرمايد: «كل يوم لايعصي الله فيه فهو يوم عيد؛[2] هر روزي كه در آن عصيان خدا نشود، روز عيد است.»
براساس اين رويكرد، اسلام درصدد اصلاح ارتباط بنده با خداي خويش است و آن روزي جاي سرور و شادي دارد كه بشر در مسير الهي قرار گرفته باشد، گناه نكند و خدا را به خشم نياورد و چه زيباست سخن روح الله كه ترجمان حديث علوي است: «عيد واقعي آن است كه انسان رضاي خدا را به دست بياورد، درون خود را اصلاح كند».[3]
2- طبيعي است كه با اين رويكرد به محتوا، زمان و موقعيت عيد و شادي نيز متأثر از محتوا خواهد شد. از اين روي درباره پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نوشته اند: «قدمت المدينه و لأهل المدينة يومان يلعبون فيهما في الجاهلية، فقال ما هذا اليومان؟ قالوا: كنا نلعب فيهما في الجاهلية، فقال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : و انّ الله قد ابدلكم بهما خيرا منهما، يوم الفطر و يوم النحر[4]؛ روزي كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم به مدينه آمد، مردم مدينه دو روز را عيد مي گرفتند و به تفريح و بازي مي پرداختند. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پرسيد: اين روز چيست؟ پاسخ دادند: از دوران جاهليت در اين دو روز بازي مي كنيم. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: خداي سبحان بهتر از اين دو روز را براي شما آورده و آن عيد فطر و قربان است».
3- در احاديث و سيرة معصومان «شيوة ابراز سرور» در عيد نيز متأثر از دو عامل محتوا و موقعيت قرار داده شده است و چون ميزان سلامت ارتباط و افزايش حركت بنده به سوي خداوند و كمالات، معيار عيد بودن است، از جهت شكل بروز هم شيوه هايي توصيه مي شود كه با آن هدف كلي سازگار باشند. براين اساس نه تنها غنا[5] و حركات بي محتوا در اين ابزار شادماني جايگاهي نخواهند داشت بلكه مسلمان موظف است شيوه هايي سازگار با دين خود را برگزيند. اينكه به گوشه اي از احاديثي كه شيوة بروز شادي را نشان مي دهند، اشاره مي كنيم:
قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم «زينوا اعيادكم بالتكبير؛[6] عيدهاي خود را با تكبير زينت دهيد».
قال زين العابدين عليه السلام: «يتزين كل منكم يوم العيد الي غسل و الي كحل و ليدع ما بلغ ما استطاع و لايكونن احدكم احسن هيأةً و ارذلكم عملاً؛[7] همة شما بايد در روز عيد زينت و غسل و آرايش كنيد و از دعاي وارد شدة آن روز به قدر توان بخوانيد و مبادا كاري كنيد كه چهرة ظاهري شما زيبا و عمل شما زشت باشد.
قال الباقر عليه السلام: في قوله تعالي (خذوا زينتكم عند كل مسجد): «اي خذوا ثيابكم التي تتزينون بها للصلاة في الجمعات و الاعياد»[8]
امام باقر عليه السلام دربارة سخن خداي تعالي «از زينت هايتان نزد هر مسجدي استفاده كنيد» فرمود: «لباس هايي را كه به آن ها خود را زينت مي كنيد در روزهاي عيد و جمعه براي نماز بپوشيد.»
قال علي عليه السلام: «غسل الاعياد طهور لمن اراد طلب الحوائج بين يدي الله عزوجل و اتباع السّنة؛[9]
غسل عيدها، سبب پاكي كساني است كه براي درخواست نياز به درگاه خدا روي مي آورند و هم پيروي از روش [پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم] است».
قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «من احيا ليلة العيد لم يمت قلبه يوم يموت القلوب؛[10] كسي كه شب عيد را زنده نگاه دارد، روزي كه قلب ها مي ميرند، قلبش نمي ميرد».
4- نوع هديه و عيدي: هديه هايي كه در اسلام براي اعياد در نظر گرفته مي شود، مي تواند متفاوت با نوع هديه هايي باشد كه بين مردم رايج است و البته اين به معناي نفي ارزش آن عيدي ها نيست بلكه نشان دهندة هماهنگي بين محتواي عيد و نوع هديه آن در دين است. امام باقر عليه السلام به اين تفاوت و تناسب پاداش ها اين گونه اشاره مي كند: « جوائز الله ليست بجوائز هؤلاء الملوك؛[11] جوايز خدا از نوع جوايز اين پادشاهان نيست».
اعياد اسلامي كدامند
هرچند طبق احاديث معصومان عليه السلام هر روزي كه ارتباط خالق و مخلوق در مسير صحيح قرار بگيرد و انحرافي از جاده تكامل توسط مخلوق روي ندهد، عيد است. در عين حال زمانهايي نيز به دليل ويژگي آن ها و اعمال ويژهاي كه در آنها انجام مي شود عيد ناميده شده اند. از جملة آن ها ست اين احاديث
قال المعصوم عليه السلام :«الاعياد اربعه: الفطر و الاضحي و الغدير و يوم الجمعه؛[12]
عيدها چهار تا است: فطر وقربان و غدير و روز جمعه»
ليالي الاعياد ليله عيد الفطر و يومها»[13]
شبهاي عيد،؛ شب عيد فطر و روز آن است.»
قال الصادق عليه السلام:«اذا كان يوم القيامه زفت اربعه ايام الي الله عز و جل كما تزف العروس الي خدرها: يوم الفطر و يوم الاضحي و يوم الجمعه و يوم غدير خم[14]
وقتي روز قيامت شود، چهار روز خود را براي خداوند زينت مي كنند مانند عروس براي همسرش: روز فطر و روز قربان و روز جمعه و روز غدير خم.»
عيدفطر و اهميت آن
علاوه بر رواياتي كه از روز فطر در كنار سه روز ديگر به عنوان روز عيد نام بردهاند، رواياتي نيز به تنهايي در مورد عيد فطر وارد شده است. در نماز عيد فطر مي خوانيم:« اسئلك بحث هذا اليوم، الذي جعلته للمسلمين عيدا؛[15] تو را مي خوانم به حق اي روز كه براي مسلمانان عيد قرار دادي.»
در اهميت اين روز همين نكته كافي است كه نوشتهاند:« امّا خيرته من الايام يوم الفطر؛[16]برگزيدة رسول خدا از روزها، روز فطر است.» و امام علي عليه السلام مي فرمود:« الا و ان هذا اليوم يوم جعله الله لكم عيدا و جعلكم به اهلا فاذكروا الله يذكركم و ادعوا يستجب لكم؛[17] هان امروز روزي است كه خداوند آن را براي شما عيد قرار داده و شما را نيز شايستة آن ساخت، پس به ياد خدا باشيد تا او نيز شما را ياد كند و او را بخوانيد تا خواستهتان را به اجابت برساند.»
چرا عيد؟
كاوشي كوتاه در روايات، ما را به انسان اين فلسفه و دلايل متعددي كه موجب شد، روز فطر، عيد ناميده شود،راهنمايي مي كند.
برخي از اين دلايل عبارتند از:
1- اجتماع براي ستايش
والاترين ارزش اين عيد به خاطر سپاسگذاري روزه داران از خداي متعال است. بندگان مخلص خدا كه هر نوع عبادتي را فقط در سايه توجه خدا به بندهاش مي دانند، در اين روزبه ستايش و تمجيد از نعمتهاي خدا مي پردازند و البته با شكوهترين جلوة آن نيز اجتماعاتي است كه در قالب نماز عيد و … به وجود مي آيد و مسلمانان به صورت جمعي به ستايش و تمجيد مي پردازند. فضل بن شاذان مي گويد: شنيدم كه امام رضا عليه السلام مي فرمايد:« انما جعل يوم الفطر العيد ليكون للمسلمين مجتمعاً يجتمعون فيه و يبرزون لله عز و جل فيمجدونه علي ما من عليهم فيكون يوم عيد و اجتماع و يوم فطر و يوم زكاه و يوم رغبه و يوم تضرع لانه اول يوم من السنه يحل فيه الاكل و الشرب و لان اول شهور السنه عند اهل الحق شهر رمضان فاحب الله عز و جل ان يكون لهم في ذلك مجمع يحمدونه وفيه و يقدسونه؛[18]
روز فطر، عيد قرار داده شد تا براي مسلمانان محل گردهمايي باشد كه در آن جمع شوند و به خاطر خداي عز وجل به صحنه آيند و خدا را در برابر نعمتهايش به شكوه و بزرگي ياد كنند تا هم روز عيد باشد و هم روز اجتماع، هم روز بالندگي باشد و هم روز زكات دادن، هم روز رغبت (و توجه به نعم الهي باشد) و هم روز تضرع. چون روز فطر، روز اول سال است كه خوردن و نوشيدن در آن حلال مي شود و چون اول ماههاي سال نزد اهل حق، ماه رمضان است. لذا خداوند دوست دارد كه اجتماعي در اين روز براي مسلمانان باشد كه خدا را در آن ستايش و تقديس كنند.»
2- دستمزد عبادت
ماهي كه روزه دارآن را پشت سر گذاشته، آكنده از شكوفههاي بندگي و عبادت و تحمل گرسنگي و تشنگي و … در راه اعلام اين بندگي است. اين كوششها باعث مي شود انسان مسلمان به پروردگارش نزديك شود،و هر لحظه رنگ خدايي به خود بگيرد.در چنين موقعيتي است كه خداوند او را شايسته دريافت دستمزد مي يابد.
حسن بن راشد به امام صادق عليه السلام گفت: مردم مي گويند: آمرزش براي كسي كه ماه رمضان را روزه گرفته است، در شب قدر نازل مي شود، امام صادق عليه السلام فرمود:« يا حسن! ان القاريجار، انما يعطي اجرته عند فراغه ذلك ليله العيد؛[19] اي حسن! به كارگر بعد از پايان كار دستمزد ميدهند واين در شب عيد فطر است.»
3- جشن پيروزي
بندة پرهيزكار و مسلمان روزهدار به دليل موفقيت در امتحان بزرگ الهي بعني روزه گرفتن با وجود تمام تمايلات نفساني و وسوسههاي مختلف، روز عيد فطر را جشن مي گيرد، آري بندة مؤمن خدا تمام تلاش خود را براي پيروزي در اين امتحان بزرگ به كار مي برد و دست آخر نيز به خود حضرت حق متوسل مي شود و تقاضاي قبولي اعمالش را مي نمايد.[20]امام علي عليه السلام مي فرمود: «انما هو عيد لمن قبل الله صيامه و شكر قيامه؛[21] اين روز عيد كسي است كه خداوند روزة او را قبول كند و پاداش به پاداشتن (نماز و شب زندهداري) او را بدهد.»
امام باقر عليه السلام به جابر فرمود:« رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمود: هر گاه روز اول ما شوال (عيد فطر) فرا مي رسد، يك منادي از سوي خدا ندا مي دهد؛ ايها المؤمنون اغدوا الي جوائزكم. اي مؤمنان به سوي جايزههايتان بشتابيد.» در ادامه حضرت باقر عليه السلام رو به جابر كرد و به تفاوت اين پاداش با پاداشهاي دنيا داران اشاره كرد و فرمود:« يا جابر! جوائز الله ليست بجوائز هؤلاء الملوك… هو يوم الجوايز؛[22] اي جابر! جوايز خدا، از نوع جوايز اين پادشاهان نيست… آن روز روز جايزه هاست.»
رسول خدا دربارة نوع اين جايزه مي فرمود:« ان الله بني الجنه من ياقوت احمر و سكت بالذهب، ستورها السندس و الاستبرق،اشجارها الزمرد، ثمارها الحلل، اعدها الله لهذه الامه يوم الفطر؛[23] خداوند بهشت را از ياقوت سرخ بنا نهاد و مواد آن را از طلا و پردههايش را از ديبا و درختانش زمرد و ميوههايش را از جواهرات زيبا ساخت و آن را عيدي اين امت در عيد فطر قرار داد.»
طبيعي است در ميداني اين چنين كه صحبت از جايزه و برنده است، بازندگاني نيز وجود دارند. مردماني كه طاقت و صبر لازم براي خروج سرافرازانه از آزمايش الهي را نداشتند و آن گاه كه روز اعلام نتايج فرا مي رسد، به طور طبيعي و با خنده و بازي روز را طي مي كنند.
امام حسن عليه السلام از مردمي كه در چنين موقعيت حساس و اكنده از دلهرة پذيرش يا رد اعمال، به بي خيالي و خنده و تفريح اوقات مي گذرانند، شگفت زده مي شود و مي فرمايد:
«ان الله عز و جل خلق شهر رمضان مضماراً لخلقه يسبقون فيه بطاعته الي رضوانه فسبق فيه قوم ففازوا و تخلف آخرون فخابوا فالعجب كل العجب من الضاحك اللاعب في اليوم الذي يثاب فيه المحسنون و يخيب فيه المقصرون؛[24] خداي بزرگ ماه مبارك رمضان را ميدان مسابقه قرار داد تا بندگانش در اين ميدان از طريق فرمانبرداري و اطاعت حق،رضوان الهي را به دست آورند و البته در اين مسابقه عدهاي سبقت مي گيرند و رستگار مي شوند و عدهاي تخلف كرده و محروم مي شوند و كمال تعجب است از خنده كنندة بازيگر در چنين روزي كه نيكوكاران پاداش داده مي شوند و تقصير كنندگان در آن روز محروم مي شوند.»
4- روز بخشش و غفران
عبادت و ابراز بندگي خالصانه در ماه رمضان، موجبات استحقاق بخشش بندة مؤمن را فراهم مي آورد. امام علي عليه السلام در يكي از خطبههاي عيد فطر فرمودند:« عبادالله ان ادني ما للصائمين و الصائمات ان يتاديهم ملك في آخر يوم من شهر رمضان ابشروا عبد الله فقد غفرلكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون؛[25] اي بندگان خدا! كمترين چيزي كه به زنان و مردان روزهدار داده مي شود، اين است كه فرشتهاي در آخرين روز ماه رمضان به آنان ندا مي دهد: هان! بشارتتان باد اي بندگان خدا كه گناهان گذشته تان آمرزيده شد.پس متوجه باشيد در آنچه بعد از اين ماه انجام مي دهيد.»
ودر همين رابطه است سخن علي عليه السلام كه فرمود:« انما هذا عيد من غفر له،[26] اين روز عيد كسي است كه مورد بخشش قرار گرفته است.»
آمادگي ورود به روز عيد(شب عيد)
هر چند انجام يك ماه عبادت و روزه داري مي تواند خود مقدمهاي مفصل براي ورود به روز عيد باشد، با اين حال، اعمال ديگري نيز به عنوان مكمل عبادتها و روزهداريهاي يك ماهه در نظر گرفته شده است كه با انجام آنها فرد روزهدار با آمادگي كامل وارد روز پاداش و مسابقه و غفران و دستمزد مي شود. زمان اين اعمال و عبادات نيز شب عيد يعني نزديكترين لحظات به عيد قرار داده شده است. بنابر اين مي توان گفت اهميت ويژهاي كه اين شب دارد، به دليل مقدمه بودن و نقش آماده كردن آن براي عيد مي باشد. از اين روي شاهد هستيم كه اميرمؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد:« شايسته مي دانم آدمي درسال، چهار شب دست از هر كاري بكشد و خود را به عبادت آماده سازد: شب عيد فطر، شب عيد اضحي، شب نيمةشعبان و شب اول رجب.»[27]
آري در شب عيد فطر بايد به جبران كاستيهاي عبادت در طول ماه رمضان پرداخت و با عباداتي خالصانه زمينة موفقيت در روز عيد را مساعدتر كرد.مرحوم حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي در اين باره مي نويسد: بايد دانست كه روز عيد، روزي است كه آثار اعمال ماه آشكار مي شود و ثواب و جزاي آنها داده مي شود. پس شايسته آن است كه شب عيد را نيك پاس دارد و عباداتي در خور به جاي آورد و كوتاهي هايش را در عبادت و طاعت همة ماه جبران نمايد و به اين گونه خويش را شايسته و در خور عيدي گرفتن سازد وبا چنين شايستگي به عيد در آيد.»[28]
به دليل اهميتي كه اعمال شب عيد فطر در كسب آمادگي براي شايستگي عيدي گرفتن در روز فطر دارد، به چند سيره و سخن از معصومان عليه السلام در اين مورد توجه مي كنيم:
امام صادق عليه السلام فرمود:« اذا غربت الشمس صليت الثلاث من المغرب و ارفع يدك و قل يا ذاالطول يا ذالحول يا مصطفي محمّد و ناصره صل علي محمّد وآل محمّد و اغفرلي كل ذنب اذنبته و نسيته انا و هو عندك في كتاب مبين و تخر ساجداً و تقول ماه مره اتوب الي الله و انت ساجد و تسأل حوائجك؛[29]هرگاه آفتاب غروب كرد سه ركعت نماز مغرب را بخوان و دستهاي خود را بلند كن و بگو:« اي صاحب عطاي هميشگي، اي صاحب سال، اي برگزيننده محود و ياري كنندهاش! بر محمّد و آل او درود فرست و تمام گناهاني را كه مرتكب شدهام و آن را فراموش كردهام، برايم بيامرز با آن كه گناهانم در نزد تو در كتاب مبين(نوشتة آشكار) است.» پيشانيت را به خاك بمال و در حال سجده صد بار بگو:« به سوي خدا مي روم» و از خداي بزرگ در خواست نياز كن.»
دربارة امام سجاد عليه السلام نوشتهاند: «يحيي ليله عيد الفطر بالصلاه حتي يصبح و يبيت ليله الفطر في المسجد و يقول: يا بني ما هي بدون ليله يعني ليله القدر؛[30] شب عيد فطر را با نماز زنده نگاه مي داشت تا اين كه صبح مي شود. شب عيد را در مسجد مي ماند و مي فرمود: فرزند عزيزم شب عيد فطر كمتر از شب قدر نيست.»
دربارة امام علي عليه السلام نوشتهاند:
«كان يصلي ليله الفطر بعد المغرب و نافلتها ركعتين يقرأ في الاولي فاتحه الكتاب و مأه مره قل هو الله احد و في الثانيه فاتحه الكتاب و قل هو الله احد مره ثم يقنت و يركع و يسجد و يسلم ثم يخر لله ساجداً و يقول في سجوده اتوب الي الله مأه مره ثم يقول: و الذي نفسي بيده لا يفعلها احد فيسأل الله تعالي شيئاً الا اعطاه…؛[31] شب فطر بعد از نماز مغرب، نماز مي خواند و نافلهاش دو ركعت بود. در اولي فاتحه الكتاب و صدبار قل هو الله احد و در ركعت دوم فاتحه الكتاب يك بار و قل هو الله احد را مي خواند.سپس قنوت مي گرفت و ركوع و سجده و سلام به جاي ميآورد. پس به سجده مي رفت و در سجدهاش صدبار مي گفت: به خدا توبه مي كنم. آن گاه مي فرمود: قسم به كسي كه جانم در دست اوست، هيچ كس نيست كه (اين اعمال) را انجام دهد و از خدا چيزي بخواهد مگر اين كه خداوند به او مي بخشد…»[32]
يكي ديگر از اعمال مطرح شده براي اين شب، كنار گذاشتن زكات فطره است.[33] همچنين برخي كارها كه به منظور نشان دادن شادي و سرور صورت مي گيرد در اين شب انجام مي شود كه در بخش شكلهاي سرور در عيد فطر به آن اشاره خواهيم كرد.
روز عيد
براي روز عيد اعمالي طرح ريزي شده كه انجام آنها موجبات تقرب بيشتر را فراهم مي كند. برخي از اين اعمال عبارتند از:
1- توسل به صاحب آن روز
2- غسل كردن هنگام فجر و به ويژه در آب جاري و خواندن اين دعا:«اللهم ايماناً بك و تصديقاً بكتابك و اتباع سنه نبيك» و «اللهم اجعله كفاره لذنوبي وطهر دين و اذهب عني الدرن.»
3- شكوه و ندبه
4- افطار كردن:«قال الصادق عليه السلام:«اطعم يوم الفطر قبل ان تخرج الي المصلي.»[34]
5- پرداخت زكات فطره
6- حضور در نماز عيد: در اين باره تأكيد زيادي بر حضور در نماز جماعت شده است و با عباراتي كه گوياي تأكيد بر اين فريضه هستند رو به رو هستيم مثل «لا صلاه يوم الفطر و الاضحي الامع امام.»[35]
ويژگيهاي نماز عيد فطر
1- صحنة محشر
شايسته است نماز عيد زير آسمان (مكان بدون سقف) و روي خاك(نه حصير وفرش) اقامه شود.[36] اين امر به همراه حضور انبوه نمازگزاران، موجب تبديل تكبر و خود بيني ها به تواضع و اظهار بندگي در مقابل يگانه خالق هستي مي شود. ازطرفي چون در اين نماز به تكبير و بزرگداشت خداي متعال توجه زيادي شده است، موجبات زنده شدن دلها و توجه به عظمت حق تعالي را فراهم مي سازد و در نهايت بندة عبادت پيشه، تحت تأثير اين فضا و توجه و حضور قلب خود صحنة قيامت را براي خود ترسيم مي كند.
علي عليه السلام در اين باره مي فرمود:« ايها الناس ان يومكم هذا يوم يثاب به المحسنون و يخسر فيه المسيئون و هو اشبه يوم بقيامكم فاذكروا الله بخروجكم من منازلكم الي مصلاكم خروجكم من الاجداث الي ربكم و اذكروا بوقوفكم في مصلاكم و قوفكم بين يدي ربكم و اذكروا برجو عكم الي منازلكم وجوعكم الي منازلكم في الجنه و النار؛[37] هان! اين مردم! امروز شما،روزي است كه نيكوكاران به آن پاداش نيك مي برند و بدكاران زيان مي بينند و اين (روز) شبيهترين روز به قيامت شماست. با بيرون آمدن از خانهها به سوي مصلي، بيرون آمدن از قبرها به سوي پروردگارتان را به ياد آوريد. با توقف در مصلي(و انتظار نماز) توقف در حضور خدا را در قيامت به خطر آوريد. با بازگشت خود به خانههايتان بازگشتتان به خانههاي خود در بهشت يا جهنم را به ياد آوريد.»
دقيقاً به همين خاطر است كه مي بينيم ائمه عليه السلام اجازه نمي دهند اين فضا شكسته شود و مسلمانان را براي حفظ آن ترغيب مي كنند.
امام صادق عليه السلام مي فرمود:« قيل لرسول الله يوم فطر او يوم اضحي: لو صليت في مسجدك فقال: اني لاحب ان ابرز الي آفاق السماء؛[38] به رسول خدا در عيد فطر يا اضحي گفته شد: كاش در مسجد خود نماز مي خواندي! فرمود: دوست دارم به آفاق آسمان نظر بياندازم.»
و امام صادق زماني كه شخصي حصيري براي زير انداز نماز عيد آورده بود، او را از اين كار منع كرد و فرمود: «هذا يوم كان رسول الله صلي الله عليه و آله يحب ان ينظر اي آفاق السماء و يضع وجهه علي الادض،[39] اين روزي است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله دوست داشت به آفاق آسمان نگاه كند و صورتش را بر زمين قرار دهد.»
2- به ياد مهدي
نماز عيد از منصبهاي وابسته به امام عليه السلام و غصب آن توسط حاكمان جور موجبات ناخشنودي ائمه را فراهم مي سازد. از اين روي در زمان غيبت امّا عصر عليه السلام از فقيه عادل منصوب از سوي او اقامة چنين نمازي مشروعيت مي يابد.
در احاديث زيادي از اين ناخرسندي سخن گفته شده است. مثلاً امام باقر عليه السلام فرمود:« ما من عيد للمسلمين اضحي و الا فطر الا و هو يجدد فيه لال محمّد حزن. قيل و لم ذلك قال: لانهم يرون حقهم في يد غيرهم؛[40]
عيدي براي مسلمانان نيست، نه قربان و نه فطر، مگر اين كه اندوه آل محمّد در آن تجديد مي شود.
سؤال شد:چرا؟ فرمود: چون اهل بين حق خويش را در دست ديگران مي بينند.»
ملكي تبريزي به ظرافت در اين باره مي نويسد:« از آن جا كه نماز عيد حق امام معصوم است، بر اوست كه بر اين مصيبت- مصيبت غيبت امام و انجام نماز عيد بي حضور ظاهري آن بزرگ- اندوه خورد، آن گاه به زمان حضور او بينديشد و عيدي را پييش چشم آورد كه آن بزرگ به امامت نماز ايستاده و خطبة نماز مي خواند. سپس بركات زمان حضور او را كه در اخبار و احاديث از آنها يا دشده به ياد آورد. بركتهايي چون عدل و دادگستردن، بساط ستم برچيدن، عزت اسلام باز آوردن، حرمت قرآن به آن بازگرداندن، ايمان در دلها نشاندن… آن گاه با بلندترين، پرشورترين و مشتاقانهترين فرياد او را فرا خواند و بگويد: اي پسر پيامبر از كدامين راه ميتوان به ديدار تو دست يافت.»[41]
پس از چندين شکيبايي شبي آيا توان ديدن که شمع ديده افروزيم در محراب ابرويت
3- تقديم نماز بر خطبه
هر چند اين نماز ويژگيهاي مخصوصي مثل نداشتن اذان و اقامه و … دارد، امّا يكي ازمهمترين ويژگيهاي آن كه ائمه عليهم السلام هم به حفاظت از آن پرداختند و با بدعت خلفا مبارزه كردند، موضوع تقديم نماز بر خطبه است.
امام رضا عليه السلام در اين باره مي فرمود: «انما جعلت الخطبه في يوم الجمعه في اول الصلاه و جعلت في العيدين بعد الصلاه لان الجمعه امر دائم و يكون في الشهور و السنه كثيرا و اذا كثر علي الناس ملوا و تركوا و لم يقيموا عليها و تفرقوا عنه و العيد انما هو في السنه مرتين و هو اعظم من الجمعه و الزحام فيه اكثر و الناس فيه ارغب، فان تفرق بعض الناس بقي عامتهم؛[42] خطبه در روز جمعه در اول نماز و در عيد قربان و فطر بعد زا نماز قرار داده شد،چون جمعه موضوعي هميشگي است و در ماهها و سالها زياد شد، آنها ملول مي شوند و آن را ترك مي كنند و به جاي نمي آورند و از آن متفرق مي شوند. امّا عيد در سال دوبار است و بزرگتر از جمعه و ازدحام در آن بيشتر و مردم در آن راغبتر هستند. لذا اگر بعضي از مردم هم متفرق شدند، عمومشان باقي مي مانند.»
لازم به يادآوري است كه عثمان در اين سنت پيامبر صلي الله عليه و آله بدعت ايجاد كرد و خطبه را بر نماز مقدم داشت ولي ائمة اطهار با يادآوري آن و ذكر دليل مقدم بودن نماز، با بدعت وي مبارزه كردند.[43]
4- بار يافتن به حضور محبوب
هر نماز ويژگي مخصوص دارد مثلا نماز آيات علاوه بر قرب الهي وسيلهاي براي رفع خوف و ترس و وحشت است. نماز عيد فطر نيز بار عامي است كه خداوند از روي مهر و بنده نوازي همگان را فرا خوانده تا به حضور او بار يابند تا هم نيازهايشان را برآورد و هم گناهانشان را بزدايد. هم انسان هديهها و جايزههاي ويژه بهره مندشان سازد وهم لبخند رضايت از مهر و كرم خود بر لبشان بنشاند. لذا در اين نماز سخن از قهر و عضب و انتقام و خشم الهي نيست و هر چه هست مهر است و لطف و صفا و بخشش و شادابي و بنده نوازي.
زكات فطره(تكميل كنندة روزه)
اصل زكات به معناي رشد است كه از بركت الهي حاصل مي شود چه در امور دنيوي يا امور اخروي باشد. و زكات مال به دادن مقداري از آن در راه خداست و در فقه اسلام به موارد نه گانه (گندم، جو، خرما، كشمش، طلا، نقره ، شتر ، گاو، گوسفند) با شرايط ويژهاي تعلق مي گيرد. در 32 آيه از قرآن به زكات امر و يا ترغيب شده است. در عدهاي از آيات در رديف نماز قرار داده شده و با هم چنان ذكر شدهاند كه به نظر مي رسد، آن دو از ساير اعمال شرعي در اسلام بلكه در ساير شرايع مهمتر هستند.[44]
علاوه بر اين زكات عمومي، انواع ديگري از زكات نيز مانند زكات فطره وجود دارد كه پرداخت آن در پايان ماه رمضان با شرايط ويژهاي بر مكلفين واجب مي شود.
لزوم و ارزش زكات فطره:
زكات فطره در حقيقت ريزش رحمت و هديهاي اهلي به فقرا و مستمندان و عيدي مؤمنان به فقرا و نيازمندان است. امام صادق عليه السلام در بيان ارزش زكات فطره مي فرمايد:« ان من تمام الصوم اعطاء الزكاه يعني الفطره كما ان الصلاه علي النبي صلي الله عليه و آله من تمام الصلاه لانه من صام و لم يؤد الزكاه فلا صوم له اذا تركها متعمداً و لا صلاه له اذا ترك الصلاه علي النبي صلي الله عليه و آله ان الله عز و جل قد بدأ بها قبل الصله قال (قد افلح من تزكي و ذكر اسم ربه فصلي)؛[45]
به راستي از كامل بودن روزه، دادن زكات يعني فطره است. همان طور كه درود وصلوات بر پيامبر باعث اتمام نماز است. زيرا كسي كه روزه بگيرد و زكات فطره را ندهد، روزهاي براي او نيست آن گاه كه عمداً آن را ترك كند و نمازي برايش نيست وقتي كه درود بر پيامبر صلي الله عليه و آله را ترك كند. خداوند نماز با زكات آغاز كرد و فرمود: به راستي رستگاه شد كسي كه پاك شد و ياد كرد نام پروردگارش را پس نماز گذارد.»
امام علي عليه السلام نقش تكميل كنندگي زكات فطره، «نسبت به زكات مال» را ياد آور مي شود و مي فرمايد:« من أدي زكت الفطره تم الله له بها ما نقص من زكاه ماله؛[46] كسي كه زكات فطره را بدهد خداوند با آن نقصان زكات مالش را تكميل مي كند.»
و آن گاه كه از امام صادق عليه السلام دربارة آية (قد افلح من تزكي) مي پرسند، مي فرمايد:«من اخرج الفطره؛ كسي كه زكات فطره را خارج كند.» و در پاسخ به سؤال پيرامون آية «و ذكر اسم ربه فصلي» مي فرمايد:« يعني خرج الي الجبانه فصلي؛ به سوي مصلي خارج شود پس نماز(عيد) بخواند.»[47]
جالب اين كه امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام از جانب پدرشان امير مؤمنان زكات فطره را مي دادند تا اين كه به شهادت رسيدند، آن گاه امام سجاد عليه السلام از جانب پدرش امّا حسين عليه السلام زكات فطره مي داد تا شهيد شد. امام باقر عليه السلام از طرف پدرش امام سجاد عليه السلام صدقه مي داد تا شهيد شدو امام صادق عليه السلام مي فرمود: و من هم از جانب پدرم امام باقر عليه السلام زكات فطره مي دهم.[48]
شيوه بروز شادي
آن گونه كه گفتيم شيوههاي بروز شادي در روز عيد فطر متأثر از فلسفه و دليل عيد قرار دادن اين روزاست، لذا تمام اين شيوهها هدفدار و در راستاي ايجاد الفت بيشتر بين مؤمنان وسير آنان در مسير تكاملي است. برخي از اين شيوهها عبارتند از:
1- شاد كردن ديگران
ائمه عليهم السلام سرور اين روز و شادي آن را به شكلهاي مختلفي به ديگران منتقل مي كردند. مثلاً روايات متعددي دربارة آزادي بردهها در اين روز در سيرة ائمه آمده است. آنها در شب عيد بردهها را آزاد مي كردند و بردههاي ديگري را جايگزين آنها مي كردند.[49]
2- تكبير و تهليل
يكي ديگر از جلوههاي سرور در اين روز و شب قبل از آن، سردادن سرود بزرگي و عظمت حق تعالي است. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمود:« زينوا…. العيدين (فطر-قربان) بالتهليل و التكبير و التحميدو التقديس؛[50] دو عيد فطر و قربان را با تهليل (لا اله الا الله)،تكبير(الله اكبر)،تحميد (الحمدلله)و تقديس (سبحان الله )زينت دهيد»
خود پيامبر نيز همين گونه عمل مي كرد و در روز عيد فطر و قربان در حالي كه صدايش را به تكبير بلند مي كرد خارج مي شد.[51]
3- پاكيزگي و طهارت
از ديگر جلوههاي شادي،پاكيزه كردن خود و استفاده از بوهاي خوش و … است. امام صادق عليه السلام مي فرمود:« من لم يشهد جماعه الناس يوم العيد فاليغسل و اليتطيب بما وجد و ليصل وحده كما يصلي في الجماعه؛[52] كسي كه روز عيد نمي تواند در جماعت مردم شركت كند، پس غسل كند و خود را به آنچه يافت خوشبو كند و به تنهايي نماز بخواند، همان طور كه در جماعت مي خواند.» و نيز نقل شده است كه «كان رسول الله صلي الله عليه و آله اذا اتي بطيب يوم الفطر بدء بنسائه؛[53] پيامبر وقتي بوي خوش و عطر روز فطر به دستش مي رسيد، از زنانش شروع مي كرد.»
4- كمك به مستمندان
هر چند در اين روز زكات فطره واجب شده است امّا كمك به مستمندان در اين روز منحصر به فطريه نيست و رفتار پيامبر صلي الله عليه و آله نشان مي دهد كه مردم بايد در اين روز نسبت به فقرا ايثار و گذشت قابل توجهي انجام دهند. ابن اثير مي نويسد:پيامبر پس از نماز عيد فطر و ايراد خطبه از منبر فرود آمد و از ميان صفهاي جماعت خود را به جمع زنان رساند و در حالي كه بر دست بلال تكيه داده بود زنان را موعظه كرد و تذكر داد. آن گاه بلال لباس خود را گسترد تا زنان صدقههاي خود را در آن بريزند و زنها نيز يكي پس از ديگري دستبندهاي بزرگ و كوچك و گوشوارههاي خود را در مي آوردند و درون آن مي ريختند.»[54]
معلوم مي شودكه پيامبراكرم صلي الله عليه و آله مردم را در اين روز به كمك كردن به مستمندان تشويق مي كرده است.
5- به زيارت رفتن
همان گونه كه در همه عيدها متداول است، ديدار از يكديگر و صله ارحام در اين عيد نيز مورد سفارش است با اين تفاوت كه جوهرة اين عيد اقتضا مي كند زيارت افراد مخصوصي ترجيح يابد مانند زيارت امام حسين عليه السلام (يستحب زيارت الحسين عليه السلام يوم الفطر).[55]
پي نوشت ها:
[1] - لغت نامه دهخدا، مادة عيد، ج 33، مجمع البحرين و لغتنامههاي ديگر.
[2] - نهجالبلاغه، كلمات قصار، ص420، شرح نهجالبلاغه ابن ابي الحديد، ج 20ص73
[3] - صحيفة نور ، ج 20 ص3
[4] -كنز العمال، خ 24103
[5] - بحار الانوار، ج 76، ص 247، (قال رسول الله صلي الله عليه و اله: ما رفع احد صوته بالغنا الا بعث الله شيطانين علي منكبيه يضربان باعقابهما علي صدره حيت يمسك.
[6] - كنز العمال، خ 24094و 24095.
[7] - مستدرك الوسايل، ح 6676
[8] -وسائل الشيعه، ج 5،ص 15
[9] - بحارالانوار، ج 91، ص 118.
[10] - وسايل الشيعه، ج 5، ص 139.
[11] - پيرامون تفاوت و تناسب عيدي ها در بخش (جشن پيروزي) توضيح كامل ارائه شده است.
[12] - بحارالانوار، ج 86ص 276، وج 89، ص 276، و ج 98، ص 351
[13] - همان، ج 93، 352
[14] -همان، ج 98، ص 323 و اقبال العمال، ص 464.
[15] - مفاتيح الجنان.
[16] - بحارالانوار،ج 97، ص 48
[17] - من لا يحضره القيه، ج 1 ،ص517.
[18] - همان،ج 1 ص 522، وسايل الشيعه، ج 5، ص 141.
[19] - اصول كافي، ج 4،ص 167 و من ل ايحضره القيه، ج 2، ص167. روايات در اين باره زياد است مانند :«ليله الفطر يستوفي فيها الجيرا جره.» بحار الانوار، ج 91، ص 124.
[20] - تقبل الله منك ومنا، بحارالانوار، ج 49، ص 105.
[21] - نهجالبلاغه، كلمات قصار، 428.
[22] - وسايل الشيعه، ج 5، ص 140، فروغ كافي ج 4، ص 168.
[23] -مستدرك الوسايل، ح 6677.
[24] -من ال يحضره الفقيه، ج2، ص 174، وسايل الشيعه، ج 5، ص 140، فروع كافي، ج 4، ص 168، اين روايت از امام حسين عليه السلام و … نيز نقل شده است.
[25] - ميزان الحكه، ج 7، ص 131. تنبيه الخواطر، ص 392.
[26] - بحار الانوار، ج 40، ص 326
[27] -بحارالانوار، ج 97، ص 36 و39 و 87و 84و ج 91 ص 128.
[28] - سلوك عارفان، ترجمع المراقبات، ص 277.
[29] -من لا يحضره الفقيه، انتشارات امام مهدي قم، ج 2 ، ص 109.
[30] -بحارالانوار، ج 88، ص 119.
[31] -همان و اقبال، ص 225، شرح اعمال را در كتابهاي دعا ببينيد.
[32] - فهرست منابع روايات پيرامون اعمال اين شب در بحار الانوار عبارت است از :محافظت بر شبد عيد :ج 91، ص 123و119 و ج 97، ص 88 و ج 103 ص 281 و ج 83، ص 115 نماز اين شب و ذكر: ج 90، ص 364 ، و ج 91، ص 120 و 132 و 122و 130 و ج 83، ص 115 . غسل و پاكيزگي: ج 81، ص 22، و ج 91 ص 133. زيارت امام حسن عليه السلام ج 101، ص 100 و95و90.
[33] -اخراج الصدقه قبل افطر من السنه، بحار الانوار ، ج 96 ، صر 110.
[34] -اصول كافي، ج4، ص 168. عن ابي جعفر عليه السلام: و من لم يصل مع امام في جماعه فلاصلاه له و لا قضاء عليه. همان.
[35] - بحار الانوار، ج 90، ص 354، يخرج المصلي يوم الفطر. ج 91، ص 122 و 118.
[36] -ينبغي للامام عن… يخرج الي البر حيث ينظر الي آفاق السماء و ال يصلي علي حصير ولا يسجد عليه و قد كان رسول الله صلي الله عليه و اله يخرج الي البقيع قيصلي بالناس. كافي، ج 3، ص 460. كان يمشي حافياً بوم الفطر. بحار الانوار، ج 91، ص 5 و ج 90، ص 374.
[37] -وسايل الشيعه، ج 5، ص 141، بحارالانوار ج 90، ص 362.
[38] -اصول كافي، ج 3، ص 460.
[39] - همان، 3، ص 4011.
[40] -همان ، ج 4، ص 170، من لا يحضره الفقيه، ج 1 ، ص 511.
[41] -سلوك عارفان، ص 288.
[42] -وسايل الشيعه، ج 5، ص 112.
[43] -اصول كافي، ج 3، ص 460.
[44] - ارزش ها و ضد ارزش ها در قرآن ، ايت الله ابوطالب تجليل، ص 276.
[45] -من لا يحضره القيه، ج 2، ص 182، كتاب صوم و ايه 15 و16 سوره اعلي. من ادي الزكاه الفطره تمم الله له ما نقص، بحار الانوار، ج 96، ص 105، زكاه الفطره فرضها الله. همان ص 109، زكاه الفطر فريضه، ج 10،ص 355.
[46] -همان، ج2، ص 183.
[47] -همان، ج 1، ص 510.
[48] -مستدرك الوسايل، ج6 ص 439؛ بحار الانوار،ج 96ص 110.
[49] -بحارالانوار،ح 98، ص 188.
[50] -كنز العمال، ح 24094. 24095.
[51] -بحارالانوار، ج 91، ص118.
[52] -وسايل الشيعه، ج 5 ص 115.
[53] -كافي ج 4، ص 170.
[54] - جامع الاصول ابن اثير، ج 7، ص 89.
[55] - بحارالانوار ،ج101، ص 100.
چند پیام از ماه پر خیر وبرکت رمضان
يكم: تحوّلات روحي رواني كه در افراد و جوامع انساني پديد مي آيد، سه بخش مهم دارد:
1. افزايش دانش و آگاهي؛
2. گسترش قلمرو آزادي و اختيار و قدرت انتخاب انساني؛
3. تقويت عواطف و عشق ملكوتي.
ماه رمضان، ماه “آگاهي” بيشتر از حقايق هستي است و اين هدف در سايه تلاوت قرآن و تدبّر در آن به دست مي آيد. ماه رمضان ماه تقويت اراده و “آزادي” از زنجيرهاي دروني است و اين آرمان مقدس در پرتو روزه دست يافتني است.
ماه رمضان، فرصتي براي دعا و نيايش و شب زنده داري است كه “عشق ملكوتي” و انس با محبوب جاودانه را پديد مي آورد و شهد مناجات و نيايش را در كام انسان مي ريزد.
دوم: انسان در زندگي با آفات فراواني مواجه است، از جمله:
1. عادت پرستي؛
2. غريزه سالاري؛
3. غفلت زدگي؛
4. تنبلي و تن پروري؛
5. عادت به تبعيض در زندگي اجتماعي.
در پرتو خورشيد درخشان ماه رمضان، سلطه عادتها و غريزه ها بر زندگي انسان كاهش مي ياد، غفلتها زدوده مي شود، به دليل هماهنگي با جمع، موانع خودسازي كاهش مي يابد، اخوت ديني و روح برادري و همدردي با نيازمندان تقويت مي گردد، تلاوت قرآن، تقوا و تهجّد، زمينه تعالي و بازگشت به فطرت الهي و زندگي عالي انساني را فراهم مي سازد.
یک نکته مهم
سیّد ابن طاووس رحمه الله گوید: بدان که تو در بعضی از این وداع ها می گویی که فراق و فقدان ماه رمضان ، تو را محزون ساخته و رفتن
فضیلت و عطایای آن از دستت ، ناراحتت کرده است. انتظار می رود که درستیِ این ادّعا با آثار حزن و ناراحتی در سیمایَت ، آشکار باشد و
آخرین روز ماه رمضان را با گفتار دروغ و کار ناقص به پایان نبری.