معنای دحو الارض
روز بيست و پنجم ذي قعده هم زمان با “دَحْوُ الاَرْض ” (گسترش يافتن زمين) است. در شب اين روز نيز طبق روايتي از امام هشتم عليه السلام ولادت حضرت ابراهيم عليه السلام و حضرت عيسي عليه السلام واقع شده است.
همچنين اين روز به عنوان روز قيام امام زمان مهدي موعودعليه السلام معرّفي شده است.
اين روز، جزء چهار روز معروفي است كه روزه آن پاداش و ثواب هفتاد سال روزه را دارد.
معناي دحوالارض
“دَحْو” بر وزن “مَحْو” به معناي گسترش است، بعضي نيز آن را به معناي تكان دادن چيزي از محل اصليش تفسير كرده اند، و چون اين دو معني لازم و ملزوم هم مي باشند، به يك ريشه باز مي گردند. منظور از “دحوالارض” اين است كه در آغاز، تمام سطح زمين را آب هاي حاصل از باران هاي سيلابيِ نخستين فرا گرفته بود، اين آب ها تدريجاً در گودال هاي زمين جاي گرفتند و خشكي ها از زير آب سر بر آوردند و روز به روز گسترده تر شدند. از طرف ديگر زمين در آغاز به صورت پستي ها و بلندي ها يا شيب هاي تند و غير قابل سكونت بود، باران هاي سيلابي مداوم باريدند، ارتفاعات زمين را شستند و دره ها گستردند، و تدريجاً زمين هاي مسطّح و قابل استفاده براي زندگي انسان و كشت و زرع به وجود آمد. مجموع اين گسترده شدن ها به “دَحو الارض” تعبير مي شود.
دحو الارض در آيات و روايات
به مسأله فوق هم در قرآن كريم و هم در روايات اشاره شده است. در قرآن كريم مي خوانيم:
“وَالاَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحيها"؛ “و زمين را بعد از آن (آفرينش زمين و آسمان) گسترش داد.” مراد از “دَحيها” كه از مادّه “دَحْو” است، همان “دحو الارض” مي باشد.
در آيه ديگري مي خوانيم:"وَالاَرْضِ وَماطَحيها"؛ “و قسم به زمين و كسي كه آن را گسترانيد.” كلمه “طَحيها” از مادّه “طَحْوْ” بر وزن “سَهْوْ” هم به معناي انبساط و گستردگي و هم به معناي راندن و دور كردن و از ميان بردن است و در اين جا به معناي گستردن مي باشد.
در روايات فراواني بر فضيلت روز “دحو الارض” تأكيد شده است كه به يك نمونه از آن ها اشاره مي شود:
امام هشتم عليه السلام فرمود: “صُومُوا فَاِنَّني اَصْبَحْتُ صائِماً؛ روزه بگيريد، من امروز روزه دار هستم.” عرض كردند: “جُعِلْنا فِداكَ اَيُّ يَوْمٍ هُوَ؟"؛ فدايت شويم، امروز چه روزي است؟” فرمودند: “يَوْمٌ نُشِرَتْ فيه الرَّحْمَةُ وَدُحِيَتْ فيهِ الاَرْضُ وَنُصِبَتْ فيهِ الْكَعْبَةُ وَهَبَطَ فيهِ آدَمُ؛ روزي است كه در آن رحمت خداوند فراگير شده است، زمين گسترش يافته است، كعبه نصب شده است و حضرت آدم عليه السلام به زمين فرود آمده است.”
اعمال روز دحوالارض
برنامه های معنوی و اعمال مخصوص شب و روز دحو الارض:
روز بیست و پنجم ذی القعده (یکشنبه 1395/06/07) هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است.
«دَحو» به معنای گسترش است و بعضی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند.
منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فرا گرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند.
از طرف دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع به وجود آمد. مجموع این گسترده شدن، دَحو الارض نام گذاری می شود.
در شب این روز نیز بر اساس روایتی از امام رضا (علیه السلام) حضرت ابراهیم و حضرت عیسی (علیهما السلام) به دنیا آمده اند.
همچنین این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عج) معرفی شده است.
1⃣ روزه:
روز دحوالارض از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتی آمده است که روزه اش مثل روزه هفتاد سال است؛ و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود؛ و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد برای کسی که در این روز روزه دار باشد استغفار می کنند. و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است و از برای این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دو عمل وارد است
2⃣ نماز، دعا و ذکر خداوند:
(به مفاتیح الجنان مراجعه شود.)
3⃣ شب زنده داری:
احیا و شب زنده داری این شب، برابر با عبادت صد سال است.
4⃣ غسل:
انجام غسل مستحبی به نیت روز دحوالارض.
5⃣ زیارت امام رضا (ع):
زیارت حضرت رضا (علیه السلام) یکی از بهترین و با فضیلتترین عمل مستحبی این روز است.
دنیا از دیدگاه حضرت علی (علیه السلام)
بهترین راه برای شناخت چهره واقعی دنیا ، آن چهره ای که به عنوان بهترین عامل برای رشد و کمال است ، آن چهره ای که به عنوان نعمت الهی فرا راه آدمی است ، مراجعه به آثار پر بهای اسلامی است .
با شناخت دنیا از دیدگاه معارف الهی که سرچشمه اش عقل پر بهای اولیای خداست ، انسان در خط حسنات قرار گرفته و از رذایل گریزان می گردد .
علی (علیه السلام) در برابر مردی که از دنیا نکوهش می کرد فرمود :
اِنَّ الدُّنْیا دارُ صِدْق لِمَنْ صَدَّقَها وَدارُ عافِیَة لِمَنْ فَهِمَ عَنْها وَدارُ غِنیً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها وَدارُ مَوْعِظَة لِمَنِ اتَّعَظَ بِها مَسْجِدُ اَحِبَّاءِ اللهِ وَمُصَلَّی مَلائِکَةِ اللهِ وَمَهْبِطُ وَحْیِ اللهِ وَمَتْجَرُ اَوْلِیاءِ اللهِ ، اکْتَسَبُوا فِیهَا الْرَّحْمَةَ وَرَبِحُوا فِیْها الْجَنَّةَ نهج البلاغه (حکمت 131 ; خصایص الأئمة : 102 ; غرر الحکم : 133 ، حدیث 2275 )
« این دنیا جای صدق و راستی است برای آن کس که با آن به راستی رفتار کند ، و خانه تندرستی است برای آن کسی که از آن چیزی بفهمد ، و سرای بینیازی است برای آن کس که از آن توشه برگیرد ، و محل اندرز است برای آن کس که از آن اندرز گیرد . مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحی خدا و تجارت خانه اولیای حق است . آنها در اینجا رحمت حق را به دست آوردند و بهشت را سود خود قرار دهند » .
نکات مورد نظر در این روایت
1 ـ دنیا ، برای کسی که با چشم حقیقت بین آن را بنگرد ، و در آن دقت کند که تمام جزء جزء بنایش درست بنا شده ، و به درستی باعث این نظام متقن گشته و عقل ، علم و حکمت از همه جوانبش آشکار است ، سرای راستی است .
دنیا برای کسی که ملاحظه کند ، که این عدل و حکمت معلول حکومت قوانین تکوینی است و اگر این حکومت نبود محصولی جز هرج و مرج از دنیا توقع نمی رفت ، سرای راستی است .
انسان باید از این نظام درست و وجود عدل و حکمت در آن ، به آن نتیجه برسد : که این راستی و درستی ، جز اراده و رهنمودهای حق چیزی نبوده و رهنمودهای الهی به غیر از ایمان و عمل صالح و صفات پسندیده اخلاقی برنامه دیگری نیست .
2 ـ دنیا ، برای کسی که بفهمد، سرای ایمنی از عذاب فردا و نجات از ذلّت امروز است . فراهم کردن زمینه ایمنی در سایه دو برنامه محقق است :
الفـ قبول تمام برنامه های الهی ، اعم از آنچه درکتب آسمانی و فرهنگ پر بهای انبیا و امامان است .
ب ـ به اجرا گذاردن آن برنامه ها .
و به تعبیر دیگر ایمنی از ذلّت دنیا و عذاب آخرت ، در سایه حکمت نظری و عملی است .
3 ـ دنیا ، سرای توانگری است برای کسی که از آن توشه بردارد .
آری! بهترین سرمایه ها و مایه های توانگری که عبارت از قوانین خدا ، برنامه های پیامبران ، دستورات امامان ، پند ناصحان ، حکمت حکیمان و عرفان عارفان است ، در همین دنیاست ، و این انسان فقیر است که باید برای رفع نیاز و جبران فقر روحی از این سرمایه ها برداشت کرده و به منافع آن برسد .
4 ـ دنیا ، سرای پند است برای کسی که از آن پند بگیرد . راستی بر هر ورق دفتر دنیا هزاران پند و نصیحت قرار دارد ، دیده بینا و قلب توانا و اندیشه تابناک می خواهد که از پندهای دنیا سرمشق گرفته و به راه کرامت قدم بگذارد .
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
جوانی گفت با پیری دل آگاه
که خم گشتی چه می جویی در این راه
جوابش گفت پیر خوش تکلم
که ایام جوانی کرده ام گم
ذلیل شدن شاهان ، فرو افتادن تاجداران از تخت ، خوارشدن مستکبران ،آقا شدن مستمندان ، خالی شدن کاخ ها و آمدن زاغ ها ، به چنگال عدالت افتادن ظالمان ، نابود شدن ستمگران ، پشیمان شدن گناهکاران ، از جای برخاستن افتادگان و فروافتادن متکبران همه و همه درس عبرت ، برای پندگیران است .
تمام کاخ شهان جایگاه جغد شود
بساز قصر محبت که خالی از خلل است
5 ـ دنیا ، مسجد عاشقان خداست .
آری ! معامله مردمان با ایمان و پاک نیت و پاکیزه طینت با دنیا ، نشان می دهد که آنان این سرای دو در را همچون مسجدی می دانستند و همان معامله ای که با مساجد داشته اند با دنیا می نمودند .
همانگونه که در فقه آمده ، رعایت اموری نسبت به مسجد واجب و اجرای پاره ای از آنها حرام است ، عاشقان حق با دنیا همان معامله را داشتند .
عاشقان در خانه دنیا که در حقیقت مسجد است ، بستر حرام نیاندازند ، مال حرام نخورند ، سخن خلاف نگویند ، به خرابی آن برنخیزند و در حفظ آن بکوشند . مؤمن در این خانه ، در حالت خوف و رجا به سر برده و جز به کسب فضیلت و مبارزه با رذیلت به چیزی نمی اندیشد .
6 ـ دنیا ، خانه نماز گذاردن ملائکه خدا و مرکز نزول وحی و ظرف کتب ثمر بخش آسمانی است .
7 ـ دنیا ، محل تجارت اولیای الهی است ، در همین دنیا بود که افرادی همانند حر بن یزید ریاحی دست از کسب رذایل شسته و برای به دست آوردن منفعت همیشگی ، به تجارت در تجارت خانه توبه برخاستند، دهاتی ایرانی ، بیایان نشین ربذه ای ، سیاه چهره حبشی ، در خط این تجارت تبدیل به سلمان و ابوذر و بلال شدند .
این بینایان راه ، آشنایان الله و رهروان آگاه ، در همین دنیا به کسب رحمت حق موفق شده و در همین جا برای خویش در بهشت ، جای ابدی به دست آوردند .
بدون شک با این نوع شناخت به دنیا ، نقطه مبارزه با رذایل و کسب حسنات و فضایل شروع شده و انسان به قول علی (علیه السلام)همانند یک تاجر سعی خواهد کرد ، هر چه بتواند از دنیا برای زیاد کردن شخصیت الهی و آباد کردن خانه فردایش بهره بگیرد .
بر بال اندیشه - حسین انصاریان
دنیا از دیدگاه حضرت علی (علیه السلام)
بهترین راه برای شناخت چهره واقعی دنیا ، آن چهره ای که به عنوان بهترین عامل برای رشد و کمال است ، آن چهره ای که به عنوان نعمت الهی فرا راه آدمی است ، مراجعه به آثار پر بهای اسلامی است .
با شناخت دنیا از دیدگاه معارف الهی که سرچشمه اش عقل پر بهای اولیای خداست ، انسان در خط حسنات قرار گرفته و از رذایل گریزان می گردد .
علی (علیه السلام) در برابر مردی که از دنیا نکوهش می کرد فرمود :
اِنَّ الدُّنْیا دارُ صِدْق لِمَنْ صَدَّقَها وَدارُ عافِیَة لِمَنْ فَهِمَ عَنْها وَدارُ غِنیً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها وَدارُ مَوْعِظَة لِمَنِ اتَّعَظَ بِها مَسْجِدُ اَحِبَّاءِ اللهِ وَمُصَلَّی مَلائِکَةِ اللهِ وَمَهْبِطُ وَحْیِ اللهِ وَمَتْجَرُ اَوْلِیاءِ اللهِ ، اکْتَسَبُوا فِیهَا الْرَّحْمَةَ وَرَبِحُوا فِیْها الْجَنَّةَ نهج البلاغه (حکمت 131 ; خصایص الأئمة : 102 ; غرر الحکم : 133 ، حدیث 2275 )
« این دنیا جای صدق و راستی است برای آن کس که با آن به راستی رفتار کند ، و خانه تندرستی است برای آن کسی که از آن چیزی بفهمد ، و سرای بینیازی است برای آن کس که از آن توشه برگیرد ، و محل اندرز است برای آن کس که از آن اندرز گیرد . مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحی خدا و تجارت خانه اولیای حق است . آنها در اینجا رحمت حق را به دست آوردند و بهشت را سود خود قرار دهند » .
نکات مورد نظر در این روایت
1 ـ دنیا ، برای کسی که با چشم حقیقت بین آن را بنگرد ، و در آن دقت کند که تمام جزء جزء بنایش درست بنا شده ، و به درستی باعث این نظام متقن گشته و عقل ، علم و حکمت از همه جوانبش آشکار است ، سرای راستی است .
دنیا برای کسی که ملاحظه کند ، که این عدل و حکمت معلول حکومت قوانین تکوینی است و اگر این حکومت نبود محصولی جز هرج و مرج از دنیا توقع نمی رفت ، سرای راستی است .
انسان باید از این نظام درست و وجود عدل و حکمت در آن ، به آن نتیجه برسد : که این راستی و درستی ، جز اراده و رهنمودهای حق چیزی نبوده و رهنمودهای الهی به غیر از ایمان و عمل صالح و صفات پسندیده اخلاقی برنامه دیگری نیست .
2 ـ دنیا ، برای کسی که بفهمد، سرای ایمنی از عذاب فردا و نجات از ذلّت امروز است . فراهم کردن زمینه ایمنی در سایه دو برنامه محقق است :
الفـ قبول تمام برنامه های الهی ، اعم از آنچه درکتب آسمانی و فرهنگ پر بهای انبیا و امامان است .
ب ـ به اجرا گذاردن آن برنامه ها .
و به تعبیر دیگر ایمنی از ذلّت دنیا و عذاب آخرت ، در سایه حکمت نظری و عملی است .
3 ـ دنیا ، سرای توانگری است برای کسی که از آن توشه بردارد .
آری! بهترین سرمایه ها و مایه های توانگری که عبارت از قوانین خدا ، برنامه های پیامبران ، دستورات امامان ، پند ناصحان ، حکمت حکیمان و عرفان عارفان است ، در همین دنیاست ، و این انسان فقیر است که باید برای رفع نیاز و جبران فقر روحی از این سرمایه ها برداشت کرده و به منافع آن برسد .
4 ـ دنیا ، سرای پند است برای کسی که از آن پند بگیرد . راستی بر هر ورق دفتر دنیا هزاران پند و نصیحت قرار دارد ، دیده بینا و قلب توانا و اندیشه تابناک می خواهد که از پندهای دنیا سرمشق گرفته و به راه کرامت قدم بگذارد .
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
جوانی گفت با پیری دل آگاه
که خم گشتی چه می جویی در این راه
جوابش گفت پیر خوش تکلم
که ایام جوانی کرده ام گم
ذلیل شدن شاهان ، فرو افتادن تاجداران از تخت ، خوارشدن مستکبران ،آقا شدن مستمندان ، خالی شدن کاخ ها و آمدن زاغ ها ، به چنگال عدالت افتادن ظالمان ، نابود شدن ستمگران ، پشیمان شدن گناهکاران ، از جای برخاستن افتادگان و فروافتادن متکبران همه و همه درس عبرت ، برای پندگیران است .
تمام کاخ شهان جایگاه جغد شود
بساز قصر محبت که خالی از خلل است
5 ـ دنیا ، مسجد عاشقان خداست .
آری ! معامله مردمان با ایمان و پاک نیت و پاکیزه طینت با دنیا ، نشان می دهد که آنان این سرای دو در را همچون مسجدی می دانستند و همان معامله ای که با مساجد داشته اند با دنیا می نمودند .
همانگونه که در فقه آمده ، رعایت اموری نسبت به مسجد واجب و اجرای پاره ای از آنها حرام است ، عاشقان حق با دنیا همان معامله را داشتند .
عاشقان در خانه دنیا که در حقیقت مسجد است ، بستر حرام نیاندازند ، مال حرام نخورند ، سخن خلاف نگویند ، به خرابی آن برنخیزند و در حفظ آن بکوشند . مؤمن در این خانه ، در حالت خوف و رجا به سر برده و جز به کسب فضیلت و مبارزه با رذیلت به چیزی نمی اندیشد .
6 ـ دنیا ، خانه نماز گذاردن ملائکه خدا و مرکز نزول وحی و ظرف کتب ثمر بخش آسمانی است .
7 ـ دنیا ، محل تجارت اولیای الهی است ، در همین دنیا بود که افرادی همانند حر بن یزید ریاحی دست از کسب رذایل شسته و برای به دست آوردن منفعت همیشگی ، به تجارت در تجارت خانه توبه برخاستند، دهاتی ایرانی ، بیایان نشین ربذه ای ، سیاه چهره حبشی ، در خط این تجارت تبدیل به سلمان و ابوذر و بلال شدند .
این بینایان راه ، آشنایان الله و رهروان آگاه ، در همین دنیا به کسب رحمت حق موفق شده و در همین جا برای خویش در بهشت ، جای ابدی به دست آوردند .
بدون شک با این نوع شناخت به دنیا ، نقطه مبارزه با رذایل و کسب حسنات و فضایل شروع شده و انسان به قول علی (علیه السلام)همانند یک تاجر سعی خواهد کرد ، هر چه بتواند از دنیا برای زیاد کردن شخصیت الهی و آباد کردن خانه فردایش بهره بگیرد .
بر بال اندیشه - حسین انصاریان
داعی کیست ؟
1 . متکبر
ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین ان الله لا یحب المتکبرین .
به راستی کسانی که از عبادت من (دعا) استکبار می ورزند ، به زودی با ذلت و خواری وارد می شوند . همانا خداوند تکبر کنند گان را دوست ندارد
حضرت علی (ع ) در این زمینه می فرماید : عجبت لابن آدم نطفة و اخره جیفة و هو قائم بینهما و عاء للغائط ثم یتکبر .
تعجب می کنم از کسی که اولش نطفه و آخرش لاشه ی گندیده است ، در این بین هم حامل نجاست و عذره است ، چگونه تکبر می کند !
2 . عجول
در حدیثی از امام صادق (ع ) نقل شده که فرمود :
و اعرف طریق نجاتک و هلالک کی تدعوا الله بشی ء عسی فیه هلالک و اءنت تظن اءن فیه نجاتک قال الله تعالی و یدع الانسان بالشر دعائه بالخیر و کان الانسان عجولا .
راه نجات و هلاک خود را درست بشناس . مبادا از خدا چیزی بخواهی که نابودی تو در آن است ، در حالی که گمان می بری نجات تو در آن است ! خداوند متعال می فرماید : انسان بر اثر شتابزدگی ، بدی ها را می طلبد ، آن گونه که خوبی ها را می طلبد؛ چرا که انسان ، عجول است .
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص ) نقل شده که فرمود :
انما اءهلک الناس للعجلة و لو اءن الناس تثبتوا لم یهلک اءحد .
مردم را عجله هلاک می کند ! اگر مردم با صبر و حوصلهکارها را انجام می دادند ، کسی هلاک نمی شد .
3 . نیازمند و محتاج
دعا کننده ، بنده ی محتاج و نیازمندیست که حتی برای اظهار احتیاجش هم محتاج لطف و امداد الهیست .
یا ایها الناس اءنتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید .
ای مردم ! همه شما نیازمندید به خدا و محتاج او هستید ، تنها خداوند است که از هر کس و هر چیز بی نیاز و ستوده است .
و ربک الغنی ذوالرحمة ان یشاء یذهبکم و یستخلف من بعدکم من یشاءکما انشاءکم من ذریة قوم آخرین .
پروردگار تو بی نیاز و مهربان است ؛ اگر بخواهد شما را می برد و به جای شما هر کسی را بخواهد جانشین می سازد ، همان گونه که شما را از نسل اقوام دیگری به وجود آورد .
4 . ناسپاس و سرکش
ان الله لذ و فضل علی الناس ولکن اکثرهم لایشکرون .
خداوند نسبت به مردم ، صاحب فضل و کرم است ؛ هر چند اکثر مردم شکرگزاری نمی کنند .
قتل الانسان ما اکفره .
مرگ بر این انسان که چه قدر کافر و ناسپاس است !
وءاتیکم من کل ما ساءلتموه و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها ان الانسان لظلوم کفار .
و از هر چیزی که از خدا تقاضا کردید و به آن نیاز داشتید ، در اختیار شما قرار داد و اگر نعمت های خدا را بخواهید بشمارید ، هرگز نمی توانید ، اما با این همه لطف و رحمت الهی ، باز این انسان ستمگر و کفران کننده ی نعمت است !
وکلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی .
چنین نیست که نعمت های الهی روح شکرگزاری را همیشهدر انسان زنده کند ، بلکه او مسلما طغیان می کند ، به خاطر اینکه خود را مستغنی و بی نیاز می بیند .
5 . نماینده ی خدا در روی زمین
و اءذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الاءرض خلیفة .
به خاطر آور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت : من در روی زمین جانشین و حاکمی قرار خواهم داد .
و هو الذی جعلکم خلائف الارض و رفع بعضکم فوق بعض درجات .
خداوند انسان ها را جانشینان و نمایندگان خود در زمین قرار داده و بر طبق لیاقت ها و شایستگی ها بعضی را بر بعضی برتری بخشیده است .
6 . بخیل
و لاتجعل یدک مغلولة الی عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محشورا .
هرگز دست خود را بر گردن خویش بسته قرار مده (به خاطر بخل ترک بخشش و انفاق منما) و بیش از حد دست خود را گشاده مدار و بذل و بخشش بی حساب مکن تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار بمانی و از مردم جدا شوی .
اءللهم قنی شح نفسی .
خدایا ! مراد از صفت بخل که در نفسم واقع شده است نگهدار !
امام صادق (ع ) در این خصوص می فرماید :
خیارکم سمائکم و شرارکم بخلاؤ کم .
بهترین شما کسانی هستند که از مردم دستگیری می کنند و بدترین شما بخیل های شما می باشند .
کلید سعادت - رحمت الله عرب نوکندی