شهادت و پاکی
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود:
إذا مُتَّ عَلَی طَهارَة تَکُونُ شَهِیْداً(1)
هنگامی که پاک از دنیا بروی در زمره شهیدان خواهی بود.
شرح کوتاه
حدیث فوق قسمتی از دستورهایی است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به یکی از یاران خود به نام «انس» می دهد و به او می فرماید:
«اگر می توانی شب و روز با وضو باشی این چنین کن، زیرا گر در این حال از دنیا بروی شهید خواهی بود.»، گرچه معنای نخستین حدیث، همان با وضو بودن است، اما حدیث در ضمن اشاره به حقیقت مهم تری دارد و آن پاک زیستن و پاک از جهان رفتن است، آنها که دامانشان پاک، دل هایشان پاک، و زندگی و فکری پاک دارند و این چنین از جهان رخت بر می بندند قطعاً در صف شهیدان خواهند بود که شهادت منحصر به کشته شدن در میدان جنگ نیست، احادیث دیگری که در منابع اهل بیت(علیهم السلام)وارد شده نیز این حقیقت را تأکید می کند.
1. سفینة البحار، جلد 1، صفحه 720.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
استهزاء، بد گمانى، غيبت، تجسس، و القاب زشت ممنوع
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یکونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یکنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ (سوره حجرات، آیه 11
ای کسانی که ایمان آورده اید! مبادا گروهی(از شما) گروهی دیگر را مسخره کند، چه بسا که مسخره شدگان بهتر از مسخره کنندگان باشند و زنان نیز، زنان دیگر را مسخره نکنند، شاید که آنان بهتر از اینان باشند و در میان خودتان عیب جویی نکنید و یکدیگر را با لقب های بد نخوانید.
نکته ها
در این آیه به بعضی عوامل و ریشه های فتنه و درگیری که مسخره کردن، تحقیر کردن و بدنام بردن است اشاره می کند. آری، یکی از برکات عمل به دستورات اسلام، سالم سازی محیط و جلوگیری از درگیری های اجتماعی است.
شاید بتوان گفت که عنوان تمسخر و تحقیر که در این آیه مطرح شده، از باب نمونه است و هر سخن یا حرکتی که اخوّت و برادری اسلامی را خدشه دار کند، ممنوع است.
استهزا و مسخره کردن، در ظاهر یک گناه، ولی در باطن چند گناه است؛ گناهانی مانند: تحقیر، خوار کردن، کشف عیوب، اختلاف افکنی، غیبت، کینه، فتنه، تحریک، انتقام و طعنه به دیگران در آن نهفته است.
گاهی مسخره کردن برخاسته از ثروت است
گاهی ریشۀ استهزا، علم و مدرک تحصیلی است
گاهی ریشۀ مسخره، توانایی جسمی است.
گاهی انگیزۀ مسخره کردن دیگران، عناوین و القاب دهان پر کن اجتماعی است
گاهی به بهانه تفریح و سرگرمی، دیگران به تمسخر گرفته می شوند.
گاهی طمع به مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از دیگران می شود.
گاهی ریشۀ مسخره، جهل و نادانی است.
گاهی سرچشمه تمسخر، ریاکاری و بهانه گیری و شخصیت شکنی است.
پیامها
1-ایمان، با مسخره کردن بندگان خدا سازگار نیست.
2-مسخره، کلید فتنه، کینه و دشمنی است.
3-عیب جویی از مردم، در حقیقت عیب جویی از خود است.
4-نقل عیب دیگران، عامل کشف عیوب خود است.
5-بد صدا زدن، یک طرفه باقی نمی ماند، دیر یا زود مسئله به دو طرف کشیده می شود.
10-مسخره کردن و بدنام بردن، گناه است و توبه لازم دارد.
11-مسخره، تجاوز به حریم افراد است و اگر مسخره کننده توبه نکند، ظالم است.
منبع: تفسیر نور، ج 9، ص184-تفسير نمونه، ج22، ص 176
حکمتهایی از زبان لقمان حکیم
مَثَل امر کننده به نیکی و فراموش کننده خود
عرائس المجالس :لقمان به پسرش گفت : «ای پسرم ! در حالی که خود را فراموش کرده ای ، مردم را به نیکی امر نکن ؛ چون [در این صورت، ]مَثَل تو، همانند چراغ خواهد بود که خود را می سوزاند و برای مردم ، نور می افشانَد » .
حکمت نامه لقمان - محمد محمدی ری شهری
دوست ناصح
قَالَ الإمام البَاقِر علیه السلام:
«یَا صَالِحُ إتّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ وَ هُوَ لَکَ نَاصِحٌ وَ لَاتَتَّبِعُ مَنْ یُضْحِکُکَ وَ هُوَ لَکَ غاش …».
امام باقر علیه السلام میفرماید: از کسی پیروی کن که تو را میگریاند (امّا دوستدار توست) و نصیحت خالصانه میکند و پیروی نکن از کسی که تو را شاد و خوشحال میکند ولی با سخنان خلاف واقع (چون واقعیّات را دگرگون میکند).
شرح حدیث:
انسان بر حسب حبّ ذات عیب خود را نمیبیند و گاهی عیب خود را حسن میپندارد، مثلًا شخصی است ترسو، ولی خویش را محتاطمیداند و یا شخصی است بخیل ولی خود را عاقبت بین و آینده نگر میداند.
انسان باید این ضعفها را جبران کند و باید آینهای داشته باشد تا بتواند خویش را اصلاح کند. بهترین آینه، دوست ناصح و خالص است که حقیقت را دگرگون نمیکند و ایراد انسان را بازگو میکند و گاهی بقدری میگوید که اشک انسان جاری میشود؛ روایت میفرماید چنین دوستان را برای خود نگه دار.
گاهی هم دوست واقعیّت را دگرگون نشان میدهد و تو را میخنداند و در حالی که تو گرفتار بیماری اخلاقی هستی آن را به تو نمیگوید.
در اینجا یک مسئله مهمّ اجتماعی وجود دارد و آن این که در جامعه مردم باید عیوب حاکمانشان را بگویند. همیشه این گونه بوده که اطراف قدرتها را انسانهایی متملّق احاطه میکنند و این متملّقان عیوب را محاسن نشان میدهند، و وقتی متوجّه میشوند که کار از کار گذشته و افکار عمومی از آنها برگشته است. باید این افراد را کنار زد و مواظب آنها بود. حضرت علی علیه السلام میفرماید:
«وَ إنَّمَا یُحِبُّکَ مِنْ لَایَتَمَلَّقُکَ
؛ فقط دوست تو کسی است که تملّق نمیگوید» و در روایت دیگری میفرماید: «
أدْوَا الدَّاءِ الصَّلَفُ ؛بدترین دردها تملّق است».
باید مردم آزاد باشند و بتوانند انتقاد کنند ولی انتقاد باید همان گونه که امام در این روایت فرمود خالص و برای سازندگی باشد. انتقاد غیر از عیب جویی است، چون عیب جویی آثار منفی دارد و مغرضانه است ولی انتقاد، دوستانه و از روی محبّت است، به همین جهت آثار آن سازنده است.
در بعضی از ادارات صندوقهایی برای انتقادات و پیشنهادات نصب میشود که اگر مردم بدانند انتقاد و پیشنهاد آنها اثر دارد، انتقاد وپیشنهاد میکنند و بسیاری از مشکلات حل میشود، البتّه عدّهای عادت دارند که فقط ضعفها را ببینند، در حالی که باید نقاط قوّت را هم دید.
داستان حضرت مسیح علیه السلام در این زمینه بسیار آموزنده است. وقتی ایشان با جمعی از یاران از کنار لاشه حیوانی گذشتند، هر کس عیب آن را گفت، ولی حضرت فرمود چه دندانهای سفیدی دارد، در حالی که همه نقاط ضعف را دیدند او به یاران خود آموخت که باید نقاط قوّت را هم دید.
تجربه نشان داده است که اگر خواستیم کسی را اصلاح کنیم باید ابتدا محاسن او را بگوییم و بعد عیبش را گوشزد کنیم. این نصیحت اثر میکند چون میفهمد که این شخص خیرخواه و منصف است و قصد نصیحت خالص دارد.
مشکات هدایت:درسهایی از اخلاق پیشوایان - محمد رضا حامدی
چرا نعمت ها از بین می روند؟
امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
إنَّ اللهَ قَضَی قَضاءً حَتْماً أَلاّ یُنْعِمَ عَلَی الْعَبْدِ بِنِعْمَة فَیَسْلُبُها إیّاهُ حَتّی یُحْدِثَ الْعَبْدُ ذَنْباً یَسْتحِقُّ بِذلِک النَّقِمَةِ(1)
خداوند یک حکم قطعی کرده است که نعمت هایی را که به مردم داده از آنها نگیرد مگر این که گناهی مرتکب شوند که موجب سلب آن نعمت گردد.
شرح کوتاه
نعمت های خدا بی پایان است، اما بی حساب نیست، بدون حساب به کسی نمی دهد و بی حساب از کسی نمی گیرد، هنگامی که مردم جهان نعمت های او را وسیله غرور و فساد تبهکاری و ستم قرار دادند همان نعمت ها تبدیل به عوامل بدبختی آنها می گردد، نعمت آنها سلب، و بلا جای آن را می گیرد، صنایع و تکنولوژی آنها ویرانگر، و اجتماع آنها مایه نفاق، و توسعه زندگی آنها مایه ناراحتی، و حتی وسیله های سرعت عامل عقب ماندگی آنها می گردد، چرا که از نعمت ها سوء استفاده کردند!
1. اصول کافی، جلد 2.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی