اهمیت دعا در میدان جنگ
و مَا کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرفَنَا فِی أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکفِرِینَ (سوره آل عمران، آیه 147
[و سخنشان جز این نبود که گفتند: « [ای ] پروردگار ما! [پیامد] گناهان ما و زیاده روی های ما را در کارمان، برای ما، بیامرز، و گام های ما را استوار دار؛ و ما را بر گروه کافران پیروز گردان. »
نکته ها و اشاره ها
1- مجاهدان حقیقی به جای فرافکنی و نسبت دادن شکست خود به دیگران و یا به عوامل موهوم و مرموز، عوامل شکست را در درون خودشان جست جو می کنند و به فکر جبران اشتباهات خویش هستند.
چون هر چه می رسد به تو از کرده های توست ———— جرم فلک کدام و گناه زمانه چیست؟
(صائب)
2- مردان الهی در میدان های جنگ دست به دعا برمی داشتند و در کنار عوامل نظامی، به عوامل معنوی و روحی نیز توجه داشتند. آری؛ دعا در میدان جنگ ارزش ویژه ای دارد.
3- آیۀفوق با بیان شیوۀدعای رادمردان، به ما می آموزد که در هنگام دعا، ابتدا توبه و استغفار کنید، سپس از خدا یاری بجویید؛ اول پاک شوید، بعد کمک بخواهید.
4- گناه و اسراف کاری از عوامل شکست و مشکلات در جنگ است؛ چون سرپیچی از فرمان رهبر و اسراف در سرمایه های شخصی و اجتماعی و نابودی آنها، موجب ضعف و شکست می گردد.
آموزه ها و پیام ها
1- استواری و پیروزی شما در جنگ به دست خداست، پس دعا کنید و از او یاری بخواهید.
2- خلافکاری و تجاوزگری زمینه ساز شکست شماست.
3- رزمندگان اسلام در هنگام جنگ به دعا و معنویات اهمیت زیادی می دهند.
4- در میدان جنگ نیز به فکر پاک سازی و بازسازی خود باشید.
منبع: تفسیر قرآن مهر، جلد سوم، صفحه 288
بزرگترین بازار تجارت
امام هادی(علیه السلام) می فرماید:
الدُّنیا سُوْقٌ رَبِحَ فِیْها قَوْمٌ وَخَسِرَ آخَرُونَ(1)
دنیا بازاری است که جمعی در آن سود می برند و جمعی زیان!
شرح کوتاه
این جهان نه وطن اصلی انسان است و نه محل سکونت دائم، بلکه تجارتخانه بزرگی است که انسان با سرمایه های عظیمی همچون ساعات عمر، نیروی انسانی، مواهب فکری و عقلی به آن فرستاده شده است تا از آن بهره ای ارزنده برای سعادت ابدی و زندگی جاویدانش بگیرد.
آنها که فعال و سخت کوش و هوشیارند و پرتلاش و آگاه، از فنون این تجارت بزرگ با خبرند، لحظه ای آرام نیستند و دائماً در تکاپو تا با این سرمایه ها، کالایی ارزنده تر، متاعی جاویدان، سرنوشتی درخشان برای خود و جامعه خود انتخاب کنند، نه آن که در مسیر فساد و تبهکاری و بیهودگی همه را از دست بدهند، و با دستی تهی از آن بیرون روند.
1. تحف العقول، صفحه 361.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
شانه ات را بسپار به کوه خدا
گاهی وقت ها که خیلی خسته می شوی… دوست داری… از همه چیز دست برداری…
و فقط تکیه کنی به چیزی … به کسی… با خیال آسوده… به کسی که نلغزد…
تا از اضطراب هایش آزرده نشوی…
به کسی که نلغزد… تا از خطاهایش آسیب نبینی…
به کسی که پشتت را خالی نکند تا در پستی و بلندی ها… زمین نخوری…
به آنکه نامرد نباشد… تا در گردنه ها تنها نمانی… می خواهی تکیه کنی… اما به که؟…
می خواهی پشتت گرم باشد… اما به کجا؟… چگونه…
تکیه به آنکه اگر با بدترین گناه ها … از کنارش رد شوی…
در کنار تو می ایستد و آرام می گوید… بازهم اگر کار بدی کردی جای دیگر نرو… بیا پیش خودم…
تکیه کن به آنکه کوه نیست… امام کوه هاست…
به آنکه فرازها وامدار شانه ها و فرودها منت دار قدم های اویند…
تکیه کن به آنکه هیچ گاه … کم نمی آورد … تکیه کن … به آنکه دنیا به او تکیه دارد …
با خیالی آسوده، شانه ات را بسپار به کوه خدا… به امام ….
هم چون پارسایان نیایش کنید
الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ
[همان ] کسانی که می گویند: « [ای ] پروردگار ما! براستی ما ایمان آورده ایم؛ پس پیامد (گناهان) ما را بر ما بیامرز، و ما را از عذابِ آتش، حفظ کن. » (سوره آل عمران، آیه 16)
نکته ها و اشاره ها
1- ایمان واقعی زمینه ساز بخشش گناهان گذشته و آثار آنها و نجات است. این زمینه را خود انسان می تواند در وجود خویش ایجاد کند و در عمل به نمایش بگذارد.
2- به کار بردن فعل مضارع در این آیه، دلالت بر استمرار دارد؛ یعنی افراد با تقوا همواره از خدا طلب آمرزش و نجات از آتش می کنند. آری، دعای مستمر و توجه مداوم به خدا از صفات پارسایان و درس آموزنده ای برای ماست.
آموزه ها و پیام ها
1- همواره به فکر پیامدهای گناهان خویش و نجات از آتش باشید.
2- هم چون پارسایان نیایش کنید.
3- اگر نعمت های معنوی و بهشتی را می طلبید پارسایی پیشه سازید و به دنبال آمرزش گناهان خویش باشید.
منبع: تفسیر قرآن مهر، جلد سوم، صفحه 51
أینَ الطـالِبُ بدَمِ المَقتوُل بکَربَلا
ای راه !، کوره راه ، به دردم نمی خورد
این راه اشتباه ، به دردم نمی خورد
در بین عاشقان تو و روسفیدها …
این چهره ی سیاه ، به دردم نمی خورد
آهِ فراقِ من شده آلوده با گناه
با هم ، گناه و آه ، به دردم نمی خورد
پشتم به کوه عشق تو گرم است ای پناه
غیر از تو هر “پناه” ، به دردم نمی خورد
هر صبحِ من بدون تو شب می شود چرا ؟
این گردش تباه ، به دردم نمی خورد
تقویم مان پر است ، ز ایام غیبتت
این روز و سال و ماه ، به دردم نمی خورد
در ناز و نعمتم ، خبری نیست از غمت
بی عشق تو “رفاه” ، به دردم نمی خورد
یک شب مرا به خیمه ی نورانی ات ببر
این شهرِ پر گناه ، به دردم نمی خورد