آیا مال و فرزند فتنه هستند؟
إنَّما أَمْوالُکمْ وَ أَوْلادُکمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ
همانا اموال و اولاد شما وسیله آزمایشند و خداوند است که پاداش بزرگ نزد او است(و به کسانی پاداش می دهد که در این امتحان پیروز شوند).(سوره تغابن، آیه 15)
نکته ها
«فتنه» هم به معنای رنج ها و مشکلات و مصیبت ها و اموری است که انسان گرفتار آنها می شود و سبب آزمایش است و هم به معنای توطئه و افساد دشمنان است
جالب آن که همین مال و فرزند که سبب آزمایشند، زینت دنیا نیز هستند.«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا» حضرت علی علیه السلام می فرماید: از گرفتار شدن به فتنه به خدا پناه نبرید که آن حتمی است، بلکه از انحراف و گمراه شدن به وسیله ی فتنه ها به خدا پناه ببرید.
اگر باور کنیم که دارایی و ثروت، ابزار آزمایش و فتنه است، از کمی مال رنج نخواهیم برد. زیرا امتحانش آسان تر خواهد بود. مال، سبب آزمایش است، زیرا باید از راه حلال بدست آید، باید به مصرف حلال برسد، باید حقوق واجب آن پرداخت شود، باید شکر آن ادا شود. فرزند، سبب آزمایش است، زیرا والدین باید در انتخاب همسر، در پرداخت مهریه حلال به همسر، در تغذیه سالم فرزند، در محبت و نظارت بر تعلیم و تربیت، در ازدواج، در اشتغال، در گرایش های گوناگون او کمال دقت را داشته باشند که عبور از تمام این مراحل امتحانی سخت است، البته اگر والدین وظیفه خود را به خوبی انجام دهند و از عهده آزمایش برآیند، در تمام کارهای خوب فرزند شریک خواهند بود. اگر دشمنی همسر و فرزند در آیه قبل، مربوط به بعضی از آنهاست، اما وسیله فتنه و آزمایش شدن مربوط به همه آنهاست.
پیامها
1-دلبستگی و وابستگی به مال و فرزند، زمینه لغزش و انحراف است. لذا خداوند هشدار می دهد.
2-گذشتن از دلبستگی به مال و فرزند برای انجام وظایف الهی، کاری بزرگ است، لذا خداوند پاداش بزرگ مقرر کرده است.
3-هر چه آزمایش کننده بزرگ تر باشد، جایزه اش برجسته تر است، خدای عظیم پاداش عظیم می دهد.
4-توجه به پاداش بزرگ الهی، سبب نجات از وابستگی به اموال و اولاد است.
منبع: تفسیر نور، ج10، ص88-تفسیر نمونه، ج 24، ص 202
یاد خدا
اى بندگان من؛
كه بر خود اسراف و ستم كرده اید !
از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مى آمرزد زیرا اوبسیارآمرزنده ومهربان است (سوره مبارکه زمر/آیه
53
السلام علیک یا ربیع الأنام
در هیاهوی شب عید تو را گم کردیم
غافل از آنکه شما اصل بهاری آقا…
السلام علیک یا ربیع الأنام و نضره الأیام
سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگار!
┄
شگفتانگیزترین عنوان
هنگامی که نام و عنوان یا لقب و کنیهی انسان برجسته و بزرگی را شخصیت فرزانهای چون پیامبر با الهام از بارگاه خدا برمیگزیند، بیهیچ تردیدی این نام و عنوان، آیینهی شخصیت آن انسان شایسته و وارسته است، و میبینیم که پیامبر ریحانهی زندگیاش را«امابیها» میخواند و او را به این عنوان شگفتانگیز مفتخر میسازد و این مدال را بر سینهی پرمعنویت آن بانوی سرافراز مینشاند. آیا در این مورد اندیشیدهاید که چرا؟
به باور ما این کار پیامبر بسان دیگر گفتار و کردارش حکیمانه است و به دلایلی او را با این عنوان میخواند:
1-مادر در حقیقت اصل و منشا ظاهری و آیینهی تمامنمای وجود فرزند است و از آن جایی که فاطمه در سیما و چهرهی پرشکوهش، جمال دلآرای پدر را مینمایاند، پیامبر او را مام پدرش خواند.
2- مادر شایسته و لایق از آن جایی که رویشگاه شخصیت کودک و اصل و ریشهی این نهال است، در حقیقت نشانگر ویژگیهای اخلاقی و انسانی فرزند نیز خواهد بود؛ و از آن جایی که ریحانهی پیامبر در گفتار و کردار،خرد و اندیشه،شهامت و شجاعت،پارسایی و تقوا،ایمان و اخلاص،دانش و بینش،خداجویی و بشردوستی،جمال و کمال،آزادگی و آزادمنشی،حقمحوری و حقطلبی،جهل ستیزی و مبارزه با ستم و استبداد و دیگر ارزش های والای انسانی، شبیهترین انسانها به پدر گرانمایهاش بود و نسخه و ترجمان دیگری از آن حضرت را مینمود، پیامبر این مدال را بر سینهی او نشاند و او را مام خویش خواند.
3- افزون بر این، بدان دلیل که این دخت وفا به گونهای همدل، همفکر، همراه، همسنگر، دلسوز و یار و یاور پدر در فراز و نشیبهای سخت زندگی دگرگونساز پدر بود و به گونهای به او عشق میورزید و محبت میکرد که در راه آرمانهای والا و هدفهای بلند پدر، سر از پا نمیشناخت و در اوج فداکاری، از جان مایه میگذاشت؛ به گونهای که گویی در همان حال که دختری دلسوز و فداکار و رهرویی آگاه و توانمند و یاری آزاده و شیفته برای پدر خویش است؛ در همان حال نقش مادری لایق و دانا و بزرگمنش را نیز در حقپدر ایفا میکند، پیامبر او را مام خویش خواند.
آری، او با این که دخت ارجمند پدر بود، مهر و عشق و شوری نسبت به پدر نشان میداد که تنها از مادری بسیار گرانمایه در حق فرزندی ارجمند ممکن است، و پیامبر نیز هر آنچه از دلسوزی و خیرخواهی و عواطف پاک و جوشان مادری ممکن است، همه را در وجود شکوهبار او میدید.
4- بدان جهت که زنان پیامبر، مادر مردم باایمان خوانده شدند، ریحانهی پیامبر نیز که برترین بانوی جهان هستی است، مام پرشکوهترین پیامبر خدا عنوان یافت تا مبادا یکی از آنان دستخوش غرور و پندار گردد و یا کسی آنان را همردیف آن دخت بهشت تصور کند.
5- و سرانجام این که بدان جهت که آن بانوی سرافراز، اصل درخت امامت راستین و مایه و اساس ادامهی راه و رسم عدالتخواهانه و انساندوستانه و آسمانی پیامبر بود، آن حضرت او را مام ارجمند خویش خواند.
سیره و سیمای ریحانه پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) - علیرضا کرمی
شیوه ی اسوه پذیری از سیره ی فاطمی
این سؤال مطرح می شود که فاطمه ای که از موهبت های الهی بسیاری؛ چون خمیر مایه ی بهشتی، پدری در نهایت عصمت و طهارت، مادری در اوج شرافت و نجابت و عوامل غیبی برخوردار بوده و شخصیتش در سایه ی این موهبت ها شکل گرفته است، آیا می تواند اسوه و الگوی خوبی برای انسان های بی بهره از این موهبت ها قرار گیرد؟
توجه به عامل اختیار در اسوه پذیری
در پاسخ به این گونه سؤال ها باید گفت تأثیرگذاری مجموعه ی این عوامل- اعم از ارثی، محیطی، زیستی، تربیتی، غیبی و…- در شخصیت اسوه های همچون فاطمه ی زهرا علیهاالسلام نمی تواند به مقام اسوه گری ایشان هیچ خدشه و خللی وارد سازد؛ چرا که اولاً، ایجاد پاره ای از این عوامل و شرایط در سطح خود قابل الگوگیری است؛ شرایطی چون دقت در انتخاب همسر، اهمیت دادن فوق العاده به تهذیب و طهارت روحی والدین قبل از انعقاد نطفه و بعد از آن، ضرورت تغذیه ی والدین از غذاهای حلال، و فایده بخش قبل از انعقاد نطفه و نیز در دوران بارداری و شیردهی و…؛
ثانیا، نهایت تأثیر این عوامل، سرعت بخشی به شکوفایی استعدادهای فطری است؛ استعدادهایی که همگان از آن برخوردارند. مجموعه ی این عوامل تأثیرگذار هرگز نمی تواند فرد را از توانایی و استعدادی برخوردار سازند که هیچ مایه ی فطری نداشته باشد و دیگران به طور کلی از آن محروم باشند.
چنان که یادآور شدیم مؤثرترین و قاطع ترین عامل در تعیین رفتار و شخصیت هر انسان، اختیار و ارادهی آزاد اوست و نهایت تأثیر مجموعه عوامل دیگر این است که شناختها و گرایشهای فطری را تقویت یا تضعیف کنند و در نتیجه زمینه را برای گزینش و اختیار آزادانه انسان فراهم آورند.
بی شک در شکل گیری شخصیت اسوه هایی چون فاطمه علیهاالسلام عواملی چون وراثت، محیط داخلی (رحم مادر)، محیط طبیعی و جغرافیایی، دیگر محیطهای پیرامونی (تربیت خانوادگی، چگونگی ازدواج و…) و الهام های غیبی مؤثر واقع شده است؛ اما می باید به حدود تأثیر این عوامل توجه داشت. نهایت تأثیر این عوامل، سرعت بخشی به شکوفایی استعدادهای فطری فاطمه علیهاالسلام بوده است سرعتی والا و بی نظیر که ویژه ی آن حضرت می باشد و در اسوه پذیری از ایشان، چنین سرعتی هرگز مطلوب و مقصود نیست.
در عرصه ی اسوه پذیری از معصومانی همچون صدیقه ی طاهره، هر چند شاید به گرد پای ایشان نیز نرسیم؛ اما چنین نگرشی هرگز نباید باعث یأس و ناامیدی و ایجادگر مانعی در اسوه پذیری از ایشان گردد.
اوج عروج فاطمه علیهاالسلام به رفیع ترین مقام انسانی هماره می باید برای اسوه پذیران امیدوارکننده و نشاط آفرین باشد؛ چرا که اصلی ترین مایه ی قوام و شکل گیری شخصیت فاطمه، اراده و اختیار آزاد او بوده است.
جامی از زلال کوثر - محمد تقی مصباح یزدی