کودکی در دهان گرگ
در بنی اسرائیل قحطی شدیدی پیش آمد… - آذوقه نایاب شد - زنی لقمه نانی داشت آن را به دهان گذاشت که میل کند، ناگاه گدایی فریاد زد، ای بنده خدا گرسنه ام! زن با خود گفت:
در چنین موقعیت سزاوار است این لقمه نان را صدقه بدهم و به دنبال آن، لقمه را از دهانش بیرون آورد و آن را به گدا داد. زن طفل کوچکی داشت، همراه خود به صحرا برد و در محلی گذاشت تا هیزم جمع کند، ناگهان گرگی جهید و کودک را به دهان گرفت و پا به فرار گذاشت.
فریاد مردم بلند شد، مادر طفل سراسیمه به دنبال گرگ دوید ولی هیچ کدام اثر نبخشید. همچنان گرگ طفل را در دهان گرفته، به سرعت میدوید.
خداوند ملکی را فرستاد کودک را از دهان گرگ گرفت و به مادرش تحویل داد. سپس به زن گفت: آیا راضی شدی لقمه ای به لقمه ای؟ یکی لقمه (نان) دادی، یک لقمه (کودک) گرفتی!
بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۲۳
.
گنه کاران چگونه در قیامت محشور می شوند؟
امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند:
مردم در زمان ما شش گروهند:
شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک و گوسفند.
اما #شیر، حاکمان و پادشاهانی هستند که دوست دارند بر هر کسی مسلط باشند و ظلم کنند، ولی احدی در برابر فسادشان ایستادگی نکند؛
و اما #گرگ، تجاوز و کسبه ای هستند که در وقت خریدن جنس، آن را مذمت می کنند تا ارزان تر بخرند، ولی برای فروش، آن را می ستایند تا گران تر بفروشند،
اما #روباه، کسانی هستند که دین را وسیله ای برای دنیاشان قرار داده اند، و آنچه را به زبان می آورند، در دل قبول ندارند،
اما #خوک ها، مردانی که شبیه زن هستند که رفتار زنانه دارند و همچنین کسانی که ذلیل و اسیر شهوتند و به هر عمل زشتی که دعوت می شوند، پاسخ مثبت می دهند.
اما #سگ، انسان بد زبان و فحاش است، به طوری که مردم از ترس زبانش او را احترام می کنند. (در واقع کسی که جلوی زبانش را نمی گیرد و حرف های زشت از دهانش بیرون می آید و مردم از ترس این که مبادا به آنها فحش دهد یا بد زبانی کند او را احترام می کنند، و یا این که در منزل همیشه سر و صدا می کند و سر زن و بچه هایش داد و فریاد می کشد، این شخص گر چه در ظاهر شکل آدم است ولی در باطن سگ است و خوی و خصلت آن را دارد و در روز قیامت به صورت سگ وارد صف محشر می شود.)
اما #گوسفند، شخص با ایمانی است که مانند گوسفند افراد شرور موی او را می بُرند، گوشت او را می خورند و استخوانش را می شکنند
خصال شیخ صدوق (ره)، ابواب ششگانه
ملاقات امام زمان عج وطول عمر حضرت
دیدار یار
از سختیها و تلخیهای دوره غیبت، دوری شیعیان از مولای خود و محروم ماندن از دیدار جمال آن یوسف بی همتاست. با شروع روزگار غیبت، منتظران ظهور، پیوسته در حسرت تماشای آن سرو بلند فضیلت سوخته اند و آه فراق از دل کشیده اند! البته در دوران غیبت صغری، شیعیان به وسیله نائبان خاص با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ارتباط داشتند و بعضی از آنها به فیض حضور آن بزرگوار رسیدند چنان که در این باره نقلهای فراوانی وجود دارد ولی در دوره غیبت کبری که روزگار غیبت کامل امام است، رابطه یاد شده قطع گردید و امکان شرفیابی به محضر آن حضرت به شکل معمول و از طریق افرادی خاص، منتفی شد.
با این حال بسیاری از علما معتقدند که در این زمان نیز، ملاقات با آن ماه منیر امکان دارد و بارها اتّفاق افتاده است. حکایت شرفیابی بزرگانی چون علامه بحرالعلوم، مقدس اردبیلی، سیدبن طاووس و مانند آنها معروف و مشهور است و در کتابهای بزرگان علما نقل گردیده است.
امّا لازم است که درباره بحث ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نکات زیر توجه شود:
نکته اول اینکه، ملاقات با امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف گاهی در حالت اضطرارو درماندگی افراد روی میدهد و گاهی در حالت عادی و به دور از اضطرار. به بیان روشن تر گاهی ملاقاتها برای دستگیری امام عجل الله تعالی فرجه الشریف از اشخاصی است که در وضعیتی گرفتار شده اند و احساس تنهایی و بی کسی به آنها دست داده است مثل جریان ملاقات بسیاری از افراد که در مکانهای مختلف مانند سفر خانه خدا، راه را گم کرده اند و امام عجل الله تعالی فرجه الشریف و یا یکی از اصحاب آن حضرت، آنها را از سرگردانی نجات داده است و اکثر ملاقاتها از ولی در مواردی ملاقاتها در غیر حالت اضطرار بوده است و ملاقات کننده به جهت مقام معنوی ویژه ای که داشته به حضور امام عجل الله تعالی فرجه الشریف شرفیاب شده است.
با توجه به نکته فوق باید توجه داشت که ادّعای ملاقات و دیدار آن حضرت از هر کسی پذیرفته نیست.
نکته دوم اینکه، در طول مدت غیبت کبری و به ویژه در زمان ما، افرادی با ادّعای ملاقات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در پی جمع کردن مردم و کسب نام و نانی برای خود بوده اند و از این راه بسیاری را به گمراهی و انحراف در عقیده و عمل کشانیده اند؛ با توصیه خواندن بعضی دعاها و انجام برخی اعمال که بسیاری از آنها هیچ اصل و اساسی ندارد و با دعوت از مشتاقان دیدار، برای شرکت در جلسههایی که محتوای قابل قبولی ندارد، وعده دیدار حجّت خدا را میدهند و بدینگونه امر ملاقات با آن امام غایب را کاری سهل و در دسترسِ همگان جلوه میدهند در حالی که بدون تردید آن حضرت بر طبق اراده پروردگار در غیبت کامل قرار گرفته است و جز برای افرادی انگشت شمار که تنها راه نجات آنها عنایت مستقیم آن مظهر لطف الهی است رخ نمی نماید.
و نکته سوم اینکه جریان ملاقات تنها در صورتی ممکن است که امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مصلحت را در وقوع آن ببیند. بنابراین هرگاه با وجود همه شور و اشتیاق یک عاشق و تلاش او برای شرفیابی به محضر امام، ملاقاتی دست ندهد نباید گرفتار یأس و ناامیدی گردد و این را نشانه نبود لطف و عنایت امام بداند همانگونه که آن کس که به فیض ملاقات با آن بزرگوار نائل شد، این دیدار نشانه آن نیست که در تقوا و فضیلت به کمال رسیده است.
جان سخن اینکه اگر چه دیدن جمال نورانی امام عصر و سخن گفتن با آن محبوب دلها سعادتی بزرگ است امّا امامان ما و به ویژه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از شیعیان نخواسته اند که در پی دیدار امام زمان خود باشند و برای رسیدن به این مقصود، چلّه نشینی کرده و یا بیابان گردی پیشه کنند؛ بلکه در کلمات پیشوایان معصوم علیهم السلام سفارش فراوان شده است که شیعیان پیوسته به یاد آن حضرت بوده و برای فرج او دعا کنند و در جلب رضای او در گفتار و کردار بکوشند و در راستای اهداف بزرگ او قدم بر دارند تا هر چه زودتر زمینه ظهور آن امید بشریت فراهم گردد و عالم از فیض مستقیم او بهره مند شود.
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خود میفرماید:
«اَکْثِرُوا الدُّعاء بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَاِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُم ؛
برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید که همان فرج شماست».
زندگی مهدوی در سایه دعای عهد
۵. وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ؛ ای پروردگار سایه و آفتاب گرم.
کلمه «ظل» به معنای سایه و کلمه «حرور» به معنای داغ و سوزان است که خداوند مالک هر دوی آن هاست. او خالق دنیا و آخرت، مالک و پرورش دهنده اضداد و خدای روز و شب است.
در سورة فاطر، آیه ۲۱ آمده است: ( (وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ) ) و سایه و گرمای آفتاب [یکسان نیستند]. در این آیه، مؤمن و کافر، به سایه و آفتاب، تشبیه شده اند که نتیجه این مقایسه و تشبیه، آن است که مؤمن از نظر شخصیّت و سرنوشت با کافر یکسان نیست.
تشبیه مؤمن به سایة آرام بخش و کافر به باد سوزان و داغ، برخی از مفسران را به نتیجه ای سوق داده و گفته اند: «منظور از ظل، بهشت است؛ زیرا آنجا همیشه سایه است و مقصود از حرور، جهنم سوزان است».
ضمن آنکه «یَوْمَ الْحَرُورِ» هم در روایات به عنوان وصف روز قیامت آمده است؛ بنابراین خداوند متعال، مالک و پروردگار آفتاب وسایه است و اگر میخواهید از سوزش آفتاب قهر الهی در دنیا و آخرت نجات یابید و در سایه امن الهی باشید، راهش فقط پیروی از قرآن است.
عن معاذ بن جبل: کنَا مع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی سفر…. فقال:
إِنْ أَرَدْتُمْ عَیْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ یَوْمَ الْحَشْرِ وَ الظِّلَّ یَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَی یَوْمَ الضَّلالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ کلامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِی الْمِیزَانِ؛
اگر میخواهید با سعادت زندگی کنید؛ اگر میخواهید به درجه شهید برسید و روز قیامت نجات داشته باشید و از سوزش آفتاب قهر الهی در آن روز ایمن باشید و روز قیامت نجات داشته باشید درس قرآن فراگیرید، زیرا کلام خداونجات از شیطان و سنگینی میزان است.
نمک بخور نمکدان نشکن
نمک بخور نمکدان نشکن
(وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ: إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ: و در زمین فساد مجوى که خدا فسادگران را دوست نمىدارد.)
و آخرین قانون اینکه نعمت ها و امکاناتی را که در اختیار دارید همیشه در راه درست و صحیح استفاده کنید که این امر سبب می شود تا به امکانات بیشتری در زندگی دست پیدا کنید.
خلاصه کلام آنکه آیات الهی به بهترین نحو سبک زندگی را برای ما معرفی کرده اند سبکی که اگر آن را در زندگی خود پیاده کنیم موفقیت در دنیا و آخرت برای ما تضمین شده است.