کارکرد پالايشي اربعين
اربعين کارکرد پالايشي هم دارد؛ به اين معنا که ما را زير پرچم اهل بيت علیهمالسلام ميبرد و از رذالتها دور ميکند و در اين حالت، آمادگي ما براي پذيرش پيام مثبت و جريان مهدويت افزوده ميشود. اثر ديگر حرکت امام حسين علیهالسلام بر فرد و خانواده، ايجاد حالت انتظار و نارضايتي از وضع موجود است. خانوادهاي که در مسير امام و تولّي و تبرّي حرکت کند، دچار اشتباهات اساسي نميشود؛ يعني هدف اصلي را گم نمیکند؛ گرچه ممکن است لغزشهايي هم داشته باشد. آيتالله شبزندهدار ميگفت: هنگامي که پيشهوريها در تبريز، حکومت کمونيستي اعلام کرده بودند و مردم ناراحت و نگران بودند، شخصي خواب ديد که نقشۀ ايران که روي ديواري نصب بود، کج ميشد، ولي نميافتاد. به ایشان الهام شد که کشور ايران با مشکلات مواجه ميشود، ولي فرونميريزد. تولّي و تبرّي و فرهنگ عاشوراي موجود در خانوادهها بود که جوانان را به جريان انقلاب اسلامي و سپس جبهههاي جنگ برد. يزيد از بچهاي که نزد امام سجاد علیهالسلام بود، پرسيد که آیا ميخواهد با فرزند يزيد کشتي بگيرد. کودک پاسخ داد: «شمشيري بده تا جنگ واقعي کنيم. بين ما و دشمن اهل بيت علیهمالسلام شمشير قضاوت ميکند». اين ايمان متأثر از خانواده است. مهمترين تأثير نهادينه شدن چيزي در خانواده، تبديل شدن آن به ارزش پايدار است. اگر بتوانيم اين تولي را به ارزشي دائمي تبديل کنيم که خانواده نهادينهاش کند، هم مصونيت در پي دارد و هم جريان انتظار، به شکل طبيعيِ خود ادامه مييابد.
کارکردهای خانواده در اسلام و رابطه آن با تمدن اسلامی
حجت الاسلام زيبايي نژاد:
اگر بپذيريم که تمدن اسلامي بر خانوادههاي سالم و پويا بنا ميشود، اهميت پرداختن به سلامت و پويايي خانواده را درک خواهيم کرد. اولاً بايد پيوندِ بين اعضاي خانواده محکم باشد. امروز ما با مشکل شکاف نسلي مواجهيم؛ يعني پدرها و مادرها نميتوانند ارزشها را به نسل بعد منتقل کنند و اين نشان ميدهد که پيوند قوي در خانواده شکل نگرفته است. دوستي، رفاقت و مهرباني تحقق کارکردهاي اين پيوند، مثلاً انتقال ارزشها، را آسان ميکند. دومين عنصر، لزوم عمل کردن والدين به دانستههايشان است. فرزندان از عمل والدين خود الگو ميگيرند. سومين عنصر، اهميت آموزش و تربيت است. چهارمین عنصر مال حلال و پنجمي استغفار و تضرع و دعاست. با استغفار فراوان ميتوان به افزايش نعمت، پذيرفتهشدن توبه و نيز وسيله قرار گرفتن فرزندان براي کمک به والدين رسيد.
کارکرد تولّي و تبرّي در تقويت پيوندهاي خانوادگی
خانوادهاي که در مسير اهل بيت علیهمالسلام قرار ميگيرد، ميتواند از کارکرد تولّي و تبرّي در تقويت پيوندهايش بهره ببرد؛ يعني خانواده به هيئت مذهبي کوچکي تبديل ميشود که فضاي پايدارتري هم دارد. دليل اينکه خانواده مهمترين نهاد تربيتي است، مستمر بودن فضايش است. حال اگر فرهنگ اهل بيت علیهمالسلام در خانواده که داراي فضايي مستمر و حقيقيترين نوع ارتباط بين اعضاست، وارد و حاکم شود، چقدر زيبا ميشود. افراد خانواده در عين حال که از هدايت و حمايت خانواده بهرهمندند، تحت نظارت آن هم هستند؛ يعني پدري که دارد فرزندش را تنبيه ميکند، همان کسي است که ساعتي پيش، لقمه در دهان همين فرزند ميگذاشت و اين با کار معلمي که نصيحت ميکند، تفاوت دارد. اين حالت به دليل تعلق عاطفي والدين به فرزند است و در واقع، آنها حيثيت خود را حيثيت فرزندشان ميدانند. اگر خانواده با اين ظرفيت تربيتي و عاطفياش، به ائمه علیهمالسلام پيوند بخورد، از محبت اهل بيت علیهمالسلام لبريز و عاطفۀ مثبتش تقويت ميشود.
ظرفیت جذب غیرمسلمانان با توسعۀ شبکۀ امام حسين علیهالسلام
حجت الاسلام زيبايي نژاد رئيس مركز تحقيقات زنان:
با توسعۀ شبکۀ امام حسين علیهالسلام حتي ميتوان بيش از شبکۀ اسلام، غيرمسلمانان را جذب کرد. تعدادي از استادان عربستاني ميگفتند که در آمريکا، مسيحيها هم در تکدرسهاي حوزۀ علميه شرکت ميکنند و برخي از آنها پاي ثابت عزاداريهاي دهۀ محرم و صفر هستند. اينها ظرفيت ما هستند. اگر شبکۀ امام حسين علیهالسلام را در دنيا پخش کنيم و در طول سال، دربارۀ چنين شخصيتي پيام بدهيم، بسياري از اينها و بسياري از افرادي که دربارۀ اسلام چيزي نشنيدهاند، مسلمان ميشوند؛ گرچه امروزه اسلام بسيار گسترش پيدا کرده و حتي در کشوري مثل روسيه هم تمايل به اسلام وجود دارد، اما نبايد اجازه داد که وهابيها از اين ظرفيت استفاده کنند و براي حاکميت ما مزاحمت ايجاد نمایند. شيعيان منطقيتر و عاطفيتر هستند و اين فرصتي براي ماست.
مفهوم عاطفه (عواطف)
مفهوم (عواطف)
«عاطفت» در لغت به معنای مهربانی، خویشی و قرابت است. در «منتهی الارب» عاطف به معنای «آهوکه گردن کج کند وقت نشستن» و معنای دیگر آن را «چادر» بیان می کند.
بسیاری از رفتار و اعمال انسان و حتی می توان گفت تمامی اعمال انسان ها برخاسته از عواطف و انفعالات آن هـاست. اگر انسان ها دارای عقل و ادراک فراوان بودند و مغز آن ها مرکز دریافت های عمیق علمی و نظری بود ولی از عواطف و غرایز بی بهره بودند هرگز فعّالیّتی از آن ها سر نمی زد. روان شناسان می گویند:
«عواطف موتور اصلی حرکت و فعّالیّت مادام العمر در انسان بوده و نوع و شدّت و ضعف آن تأثیر خاصی در زندگی فرد اجتماعی دارد وکلید سعادت و شقاوت انسان را باید در سلامت و عدم سلامت عاطفی او جستجوکرد.»1
گفتنی است که عواطف بر قضاوت های عقل تأثیر می گذارند و این تأثیر پذیری هم در مردان و هم در زنان مشاهده می شود ولی چون زنان کانون عواطف و احساسات هستند به طور طبیعی تأثیر پذیری بیش تری نسبت به مردان خواهند داشت.
خانم لمبروزو عوامل مختلفی راکه در جهت سیر تعقّل زن تأثیرگذاشته و نافذ هستند بیان می کند:
«عواملی مثل محبّت، اسلوب روزانه (مُد)، عزت نفس و فعّالیّت ممکن است تغییراتی عمیق در سیر تعقّل زن ایجادکنند.»
به عبارت روشن تر این روان شناس معتقد است که اگرچه عشق و علاقه به علوم نظری و انتزاعی در سرشت و طبیعت زن وجود ندارد ولیاستعداد کافی برای فراگیری این علوم در وی موجود است و اگر عواملی همچون عشق به دیگران و فضای موجود در جامعه و نیاز اجتماع محرّک او در آموزش این علوم شوند با توجّه به تأثیر عواطف و انفعالات در سیر تعقّل او به سوی این علوم جلب شده وتوفیق نیز خواهد یافت.
روان شناسی زن در نهج البلاغه - مریم معین الاسلام
مفهوم عقل
عقل در لغت به معنای خِرَد، دانش و دریافت است و یا دریافت صفات اشیاء ازحسن و قبح وکمال و نقصان و خیر و شر با علم به مطلق اموربه سبب قولی که ممیّز قبیح ازحَسن است و…
در لغت نامه دهخدا حدود 30 نوع عقل ذکر شده است از جمله عقل اول (اعلی)، عقل الهی، عقل انسانی، عقل هیولانی، بالقوه، مستفاد (مضاعف) عقل بالملکه، عقل متأثر و…
در میان انواع عقل به تعریف دو موردکه در رابطه با بحث مورد نظر ماست می پردازیم. درکتب لغت عقل نظری را این گونه تعریف می کنند:
«عقل نظری؛ قوّه ی عالمه است در انسان و آن یکی از دو قوه ی اوست در برابر عقل عملی. و کسانی که نفس را جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء می دانند عقل نظری را به سه مرحله ی عقل هیولانی، و عقل بالملکه و عقل بالفعل تقسیم کرده اند. و مرحله ی دیگری نیز به آن افزوده اند که عقل بالمستفاد است و آن مرحله ای است که از مرحله ی هیولانی و بلکه بالفعل گذشته به مرحله ای رسیده باشد که برای حصول و حضور معلومات و استحضار امور نیازی به توجه و التفات نداشته باشد بلکه تمام نظریّات بالفعل نزد او حاصل باشد.»
بنابراین عقل نظری عبارت است از قوّه ی ادراک و فهم و تدبر انسانی در امور مختلف. و عقل عملی ازنظر علماء لغت عبارت است از:
«قؤه ی محرّکه ی عمل است در انسان و حیوان. در مقابل عقل نظری عقل عملی دارای مراتبی است که عبارت از تجلیه و تخلیه و فناء فی الله باشد.»
در فرهنگ فارسی «معین» عقل انسانی قوه ای از قوای نفسانی تعریف شده است که فعل انسان و تفکّر و تدبّر و نطق و تمییز و ایجاد صنایع را در بر می گیرد.