2.مبارزه با بدعت
در جريان عاشورا شاخصهايي مطرح گرديده كه بررسي آنها سنگ بناي حركت در اين خط نوراني است كه به اهم آنها اشاره مي شود:
1 . احياء ارزشهاي ديني
2.مبارزه با بدعت
وجود خطا و انجام خلاف شرع در بين آحاد جامعه هميشه وجود داشته، حتي در زمان حكومت معصومين عليهم السلام، وجود گناه و خطا انكارناپذير است دليل آن آيات فراواني است كه در مورد خطاها و گناهان منافقين است همچنين خطبه ها و نامه هاي اميرالمؤمنين علي عليه السلام كه در مورد اشتباهات و گناهان اصحاب آن حضرت صادر شده است .
تنها ويژگي حكومتهاي صالحان و معصومين جلوگيري از علني شدن و بروز گناهان است; اما از اين مسئله، حساس تر و خطرناك تر بدعت گذاري است . بدعت به معناي انجام گناه و يا علني شدن گناه نيست بلكه مسئله اي را بر خلاف شرع جزء دين جلوه دادن است كه از گناهان كبيره بوده، وظيفه هر عالم متعهدي، مبارزه جدي و بي امان با آن مي باشد .
رويارويي با بدعت تا آنجا اهميت دارد كه ابا عبدالله الحسين عليه السلام يكي از دلايل مهم قيام خود را مبارزه با بدعت و احياء سنت نام برده در نامه اي كه به برخي از بزرگان مي نويسند اينچنين بيان مي كنند . «… و انا ادعوكم الي كتاب الله و سنة نبيه صلي الله عليه و آله فان السنة قد اميتت و ان البدعة قد احييت و ان تسمعوا قولي و تطيعوا امري اهدكم سبيل الرشاد و السلام عليكم و رحمة الله ;
من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله دعوت مي كنم زيرا سنت نابود شده و بدعت زنده گشته است اگر سخنم را بشنويد و از من اطاعت كنيد شما را به راه رشد و بالندگي هدايت مي كنم، درود و رحمت خدا بر شما باد .»
چرا بايد ياد عاشورا را زنده بداريم؟
پاسخ این سؤال، چندان مشکل نیست. برای این که به سادگی میتوان به هر نوجوانی تفهیم کرد که حوادث گذشته هر جامعه میتواند در سرنوشت و آینده آن جامعه آثار عظیمی داشته باشد. تجدید آن خاطرهها در واقع نوعی بازنگری و بازسازی آن حادثه است، تا مردم از آن جریان استفاده کنند. اگر حادثهی مفیدی بوده است و در جای خود منشأ آثار و برکاتی به شمار میرفته است، بازنگری و بازسازی آن نیز میتواند مراتبی از آن برکات را داشته باشد.
علاوه بر این، در همهی جوامع انسانی مرسوم است که به نوعی، از حوادث گذشته خود یاد میکنند، آنها را بزرگ شمرده و به آنها احترام میگذارند. خواه مربوط به اشخاصی باشد که در پیشرفت جامعه خود مؤثر بودهاند، نظیر دانشمندان و مخترعان، و خواه مربوط به کسانی باشد که از جنبهی سیاسی و اجتماعی، در رهایی ملت خود نقش مؤثری داشتهاند و قهرمان ملی بودهاند. همه عقلای عالم برای این گونه شخصیتها آیینهای بزرگداشتی را منظور میکنند. این کار بر اساس یکی از مقدسترین خواستههای فطری است که خدا در نهاد همه انسانها قرار داده است، و از آن به «حس حقشناسی» تعبیر میکنیم. لذا این خواسته فطری همه انسانها است که در برابر کسانی که بهآنها خدمت کردهاند حقشناسی و شکرگزاری کنند، آنان را به خاطر داشته باشند و به ایشان احترام بگذارند. علاوه بر این، یاد آن خاطرهها، در صورتی که در سعادت جامعه تأثیری داشته، میتواند عامل مؤثر دیگری را در زمان بیان خاطرهها بیافریند. در این صورت، گویا خود آن حادثه تجدید میشود.
از آن جا که معتقدیم حادثه عاشورا حادثه عظیمی در تاریخ اسلام بوده است، و نقش تعیین کنندهای در سعادت مسلمانها و روشن شدن راه هدایت مردم داشته است، این حادثه در نظر ما بسیار ارزشمند است. لذا بزرگداشت و بازسازی این حادثه و به خاطر آوردن آن، موجب میگردد تا بتوانیم از برکات آن در جامعه امروز نیز استفاده کنیم. این جواب را به طور کلی میتوان در مقابل سؤال نوجوانها ارائه داد و آنان را قانع کرد که زنده نگه داشتن یاد بعضی از خاطرهها و بازسازی برخی از حوادث که در گذشته اتفاق افتاده است، کار عاقلانهای است، و ممکن است منافع و مصالحی را برای جامعه تأمین کند. همانطور که اصل آن حادثه تأثیر مفیدی در جامعه آن روز داشته، تجدید خاطره و بازسازی آن نیز میتواند آثاری متناسب با خود داشته باشد.
آذرخشی دیگر از آسمان کربلا (مجموعه سخنرانی های محمدتقی مصباح یزدی) - محمد تقی مصباح یزدی
حفظ اسلام در گرو نهضت حسيني
امام حسين عليه السلام در شرايطي كه ظاهر و پوسته اسلام محفوظ و باطن اسلام داشت معيوب مي شد،قيام كرد و با قيام خودش تحولي در درون تاريخ اسلام بوجود مي آورد، مردم را بيدار مي كند كه اسلام آن نيست كه بني اميه مي گويد، آن ظاهر اسلام است نه باطن.در روز هشتم ذي الحجه در حالي كه همه مردم به حج روي آورده اند، حجي كه در تسخير بني اميه است، حجي كه ظاهرش حج است و باطنش حج نيست، امام حسين در همان وقت پشت به مكه و رو به كربلا مي كند.[وقتي امام حسين جواب رد در تقاضاي بيعت از سوي مروان حاكم مدينه داد]نفرمود كه مصلحت شخص من؛ يعني مصلحت شخص من چنين اقتضايي نمي كند، فرمود پس اسلام چه مي شود: «و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد»؛ اما از آن طرف بايد فاتحه اسلام را براي هميشه بخوانيم؛ يعني اينكه تو مي گويي كه من با يزيد سازش و بيعت كنم معنايش اين است كه فناي اسلام را براي هميشه امضا مي كنم، و چنين چيزي محال است.
وظيفه امام
امام حسين عليه السلام از آن قله هاي سيار مرتفع و يكي از سازندگان بزرگ تاريخ بشريت است.ايشان يك تحول بسيار بزرگ در درون تاريخ اسلامي به وجود آورد؛ يعني آن كاري را كرد كه يك امام بايد انجام بدهد، در مقابل كاري كه يك پيغمبر انجام مي دهد.
امام يعني آن چشم بسيار بينايي كه در عمق حوادث نفوذ مي كند، به اصطلاح آنچه را كه ديگران در آينه نمي توانند ببيننداو در خشت خام مي بيند. او مي بيند كه باطن هست يا نيست، حقيقت هست يا نيست.چقدر تظاهر به جاي حقيقت آمده است، چقدر جوفروشي و گندم نمايي است، گندم مي نمايانند ولي جو به مردم مي فروشند.
هشدار به متكبران
هارون، سلطان گردنكش و متكبري بود كه خود را از همه چيز و همه كس بالاتر مي دانست و حتي در خيال باطل خود بر ابرها مي باليد و به وسعت حكومت خويش مي نازيد كه: اي ابرها! بباريد كه هر كجا قطرات بارانتان ببارد، چه شرق و چه غرب بر زمينهاي تحت حكومت من خواهد باريد و خراج و ماليات آن سرزمين را به نزد من خواهند آورد.
زماني پيشواي هفتم عليه السلام به كاخ هارون رفته بود. هارون از او پرسيد: اين دنيا چيست؟ امام فرمود: اين دنيا سراي فاسقان است. سپس با تلاوت آيه 146 سوره اعراف به وي هشدار داد كه: «سَاَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الاَْرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَاِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَاِنْ يَرَوْا سَبيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً وَاِنْ يَرَوْا سَبيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً»؛(اعراف:146) «به زودي از آيات خود دور خواهم نمود كساني را كه به ناحق در روي زمين ادعاي بزرگي مي كنند و اگر آنان هر آيه اي را ببينند، به آن ايمان نمي آورند و اگر راه رشد و كمال را ببينند، به سوي آن حركت نمي كنند، ولي اگر راه ضلالت و گمراهي را ببينند، به سوي آن خواهند رفت.»
هارون پرسيد: دنيا خانه كيست؟ حضرت فرمود: دنيا براي شيعيان ما مايه آرامش و براي ديگران آزمايش است.
در آخر اين گفتگو، هارون با درماندگي تمام پرسيد: آيا ما كافريم؟ پيشواي هفتم عليه السلام پاسخ داد: نه، ولي چنان هستيد كه خداوند متعال فرموده است: «الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللّه ِ كُفْرا وَاَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ»؛(ابراهيم:28) «كساني كه نعمت خدا را به كفر تبديل كردند و قوم خود را در محل تباهي فرود آوردند.»