خانه زهرا...
در اين خانه هرگز از زخارف دنيا و تجمل گرايي چيزي يافت نمي شود، خانه اي بسيار ساده، نه فرش قابل ذكري دارد و نه وسائل گران قيمت. اشتباه نشود، خيال نكنيد كه حضرت علي عليه السلام فقير بود و تهي دست، آورده اند كه از دسترنج خود هزار بنده را آزاد كرد، بلكه اين خانواده نمي خواستند غير از زندگي زاهدانه راه ديگري را در پيش گيرند، بدين جهت آنچه داشتند يا وقف فقرا و تهيدستان مي كردند يا به ديگران مي دادند و خود در نهايت ساده زيستي زندگي مي كردند.
در اين خانه علاوه بر چوبي كه حضرت علي عليه السلام به دو طرف اطاق جهت آويزان كردن لباس نصب كرده بود، يك پوست گوسفند كه در كف اطاق انداخته، يك بالش كه داخلش را از ليف خرما پر كرده بود چيز ديگري جز جهيزيه حضرت فاطمه عليها السلام نبود.
خانه زهرا...
در مدينه منوره; شهر پيامبر، تنها يك خانه بود كه رسول الله صلي الله عليه و آله به آن عشق مي ورزيد و اهلش را به شدت دوست مي داشت. در و ديوار و فضاي اين خانه از معنويت و نورانيتي خاص، حكايت داشت.
اين خانه روز و شب محل نزول و عروج فرشتگان الهي بود.پيامبر صلي الله عليه و آله آن قدر به اين خانه احترام مي گذاشت كه بدون اجازه وارد آن نمي گرديد، هر صبح و شام به آن جا مي رفت و پس از كوبيدن در آن، با صداي بلند بر اهلش سلام مي داد.
هنگام خارج شدن از شهر، آخرين نقطه توقفش درمدينه بود وپس از مراجعت، اول به سراغ همان خانه مي رفت.
آن خانه، خانه فاطمه عليها السلام بود.
کاروان غم...
کاروان غم…
امشب شبی است که قرار دل های بی قرار را کوچی غریب است.
امشب شبی است که غربت بر شانه های مدینه سنگینی می کند.
امشب شبی است که مِهر، غریبانه دیوار شب را شکسته است.
چه شبی است امشب که کاروانِ غم، سراغ بقیع را از دل های سوخته می گیرد.
چه شبی است که اشک و آه بر شرار جان ها نشسته و گلواژه های ماتم دست از سر دل های شیعیان علی برنمی دارد.
گویی که تمام هستی علی را در مدینه به خاک سپرده اند. چه شبی است امشب که دل، پروانه وار بر گِرد مِدار عشق می گردد و شمع جان، در فراق تو می سوزد.
#امام_زمان_عج_مناجات
#شام_یلدا
ای شب هجران رویت شام یلدای همه
کی شود روشن زنورت صبح فردای همه
گرکه مشغول دعا هستیم باور کرده ایم
برحقیقت می رسدیک روز رؤیای همه
آفتاب عالم آرای همه هستی بیا
بی فروغ تو چه تاریک است شب های همه
صبح رستاخیز ما روز ظهور روی توست
می شود احیا دل ما ای مسیحای همه
هیچ فرقی نیست در بین گدا واغنیا
ساحت قدسی تو باشد پذیرای همه
ابررحمت با ظهورت گل فشانی می کند
آخرت آباد می گردد ز دنیای همه
اعتباری نیست برامروز ما تعجیل کن
نیست جز وصل جمال تو تمنای همه
همره اشک «وفایی» درشب تار فراق
اشک حسرت می چکد بر روی سیمای همه
سید_هاشم_وفایی
معنای فلسفه تاریخی نهم ربیع الاول
غدیر و شروع ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و عید آغاز امامت تمامی امامان پیشین علیهم السلام بدین جهت است که از نگاه فلسفه تاریخی، نهم ربیع الاول، آخرین آغاز در تفویض مقام ولایت آسمانی است؛ تفویضی که آغاز ماقبلِ آخر هم است و پس از آن، جز آغاز ظهور امام موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف آغاز مقدسی نخواهد بود.
از این منظر نباید به حدفاصل دوران آغاز امامت امام موعود تا آغاز ظهور، به علت غیبت آن امام، صرفاً با نگاهی منفی نگریست؛ بلکه این دوران همانند حدفاصل زمان عروج آسمانی حضرت عیسی علیه السلام تا بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم که دوران فترت گفته میشود است، با این تفاوت که برخلاف دوران فترت، با حضور و ولایت و امامت و مدیریت غائبانه اما پیوسته امام موعود، همراه است.
به همین علت، اگرچه آغاز امامت امام موعود، با غیبت از جامعه بشری همراه بود، ولی این غیبت، هیچ گاه زمینه خوش حالی ابلیس و شیاطین جن و انس پیرو او را فراهم نساخت؛ بلکه آنها را در یک ابهام زمانی از جهت احتمال ظهور آن امام غائب در هر لحظه قرار داده است. این در حالی است که مسأله غیبت امام از جوامع بشری، امکان دسترسی شیاطین انس و جن را نیز به امام موعود به صورت کامل قطع نموده است.
بدین جهت، نهم ربیع الاول، عید واقعی خط امامت است؛ چراکه این آغاز به گونه ای انجام شد که بر خلاف دیگر آغازها، خطر هجوم و نابودگری ابلیسهای جنی و انسی را برای همیشه از رهبر معصوم دور کرد و حال آن که امام معصوم، در پس پرده غیب، به راهبری و مدیریت خود مشغول است. پس آغاز غیبت، آغاز دوران حیرت ابلیس و ابلیسیان به سبب ناتوانی از صدمه زدن به امام معصوم و استواری و صلابت جوامع حق و مسئولیتهای سنگین خواص شیعیان (نواب خاص و عام) است.