جلو انداختن نماز هنگام افطار
دعائم الإسلام: از على عليه السلام براى ما روايت شده كه فرمود: «زود افطارى خوردن و دير سحرى خوردن، مستحب است و ابتدا به نماز (يعنى نماز مغرب) نمودن قبل از افطار، مستحب است، مگر آن كه غذا حاضر باشد. پس اگر حاضر بود، ابتدا غذا خورده مى شود و سپس نماز خوانده مى شود. خوب نيست كه غذا را بگذارد و به نماز بايستد». و امام على عليه السلام ياد كرد كه كتف بريان شده شترى را نزد پيامبر خدا آوردند، در حالى كه بلال، اذان گفته بود. دستور داد كه بلال [ در گفتن اقامه] اندكى درنگ كند، تا آن كه ايشان خورد و ما هم خورديم. سپس اندكى شير خورد و ما هم خورديم. سپس دستور داد بلال اقامه بگويد. آن گاه نماز خواند و ما نيز با ايشان نماز خوانديم.
ماه خدا( پژوهشی جامع درباره ماه مبارک رمضان از نگاه قران و حدیث ) جلد۱،صفحه۲۹۱
فرم در حال بارگذاری ...
شرح کلمات غریب
كلمه غريب ۱
حكومت امام زمان
فاذا كان ذلك، ضرب يعسوب الدين بذنبه فيجتمعون اليه كما يجتمع قزع الخريف
هنگامي كه زمينه قيام و ظهور منجي جهان، فراهم آيد، يعسوب گيتي «پيشواي برتر جامعه» با پيروان راستين خود به حركت درآيد و در اين هنگام همه كساني كه ميتوانند به ياريش بشتابند چون ابر پائيزي به سرعت، خود را بدو ميرسانند.
امام خميني (ره):
عشق اگر بال گشايد، به جهان، حاكم اوست
گر كند جلوه در اين كون و مكان، حاكم اوست
روزي از رخ بنمايد ز نهانخانه ي خويش
فاش گردد كه به پيدا و نهان، حاكم اوست
من چه گويم كه جهان نيست به جز پرتو عشق
ذوالجلالي است كه بر دهر و زمان، حاكم اوست
ملك الشعراء بهار:
اگر تو رخ بنمايي ستم نخواهد شد
ز حسن و خوبي تو هيچ كم نخواهد شد
هر كه او يار محترم دارد
دگر اندر جهان چه غم دارد
گلعذاران جهان بسيارند
ليك پيش گل رويت خارند
كيست معشوق من آن شاهد بزم ازلي
مظهر جلوه ي حق سر خفي نورجلي
سرو بستان نبي شمع شبستان علي
محرم اندر حرم قرب شه لم يزلي
هادي مهدي داراي جهان حجت عصر
آنكه بر رايت او خواند خدا آيت نصر
اي حجت دين حكيم مشفق
وي محيي دين حق، محمد
شرح نهج البلاغه دشتی - كلمه غريب ۰۰۱ - صفحه
فرم در حال بارگذاری ...
راز اهمیّت صبر
قال على (علیه السلام):
«عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَاِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاِْیمانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لا خَیْرَ فى جَسَد لا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لا فى ایمان لا صَبْرَ مَعَهُ»; «شما را به صبر سفارش مى کنم; زیرا «صبر» نسبت به «ایمان» همچون «سر» است نسبت به «بدن»، (همان گونه که) جسم بى سر ارزشى ندارد، ایمان بدون صبر و شکیبایى نیز بى ارزش است»(1).
شرح و تفسیر
صبر مسأله مهمّى است که در آیات قرآن و روایات معصومان (علیهم السلام) به صورت گسترده مطرح شده است. در اهمیّت فوق العاده صبر همین بس که طبق آنچه از برخى آیات قرآن مجید استفاده مى شود، صبر مهم ترین عامل ورود به بهشت است; آیه 24 سوره رعد اشاره به این مطلب دارد: (سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ); «(فرشتگان به بهشتیان مى گویند:) سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرا(ى جاویدان)!».
راز اهمیّت صبر
هنگامى که در اهمیّت صبر دقیق مى شویم و آن را موشکافى مى کنیم، درمى یابیم که تمام واجبات و محرّمات در صبر خلاصه شده است; زیرا انجام واجبات و ترک محرّمات بدون صبر امکان پذیر نیست!
صبر بر دو قسم است: 1ـ صبر منفى 2ـ صبر مثبت.
صبر منفى و نادرست عبارت است از این که انسان در مقابل هر حادثه اى تسلیم شود; در مقابل ظلم، بیمارى، فقر و مانند آن تسلیم گردد و هیچ مقاومتى از خود بروز ندهد. این، صبر منفى مى باشد و همان چیزى است که دشمنان ادیان بشرى مى گفتند: «ادیان زایده فکر ستمکاران است که براى ادامه ظلم خویش آن را درست کرده اند!».
قسم دوم صبر، که بسان «سر» نسبت به «بدن» است، صبر مثبت مى باشد. این نوع صبر است که به انسان نیرویى ده برابر نیروى حالت عادى مى بخشد! قرآن مجید در این رابطه مى فرماید:
(یا اَیُّهَا النَّبِىُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَى الْقِتالِ اِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِأَتَیْنِ وَ اِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِأَةٌ یَغْلِبُوا اَلْفاً مِن الَّذینَ کَفَروُا بِاَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ); «اى پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن. هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشد، بر دویست نفر غلبه مى کنند، و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند پیروز مى گردند; چرا که آن ها گروهى هستند که نمى فهمند»(2).
صبر در مقابل طاعت پروردگار و دورى از معاصى صبر مثبت است. صبر یک صفت برجسته اخلاقى است که در دنیا هم بسیار مفید است. بنابراین نه دین، و نه دنیا را بدون صبر نمى توان به دست آورد(3).
ا—————-
1. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 82.
2. سوره انفال، آیه 65.
3. ماهیّت و ضرورت صبر، جایگاه صبر و صابران در قرآن، آفات صبر و دیگر مباحث مربوط به صبر را در کتاب سیماى صابران در قرآن، نوشته دکتر یوسف قرضاوى مطالعه فرمایید.
فرم در حال بارگذاری ...
حدیث قدسی
قال الله عزوجل : یا بن آدم … أنا أقول للشیء کن فیکون، أطعنی فیما أمرتک أجعلک تقول للشیء: کن فیکون.
در حدیث قدسى آمده است :
اى فرزند آدم … من به هر چیزى بگویم باش پس مىشود، تو هم مرا اطاعت کن تا به هر چه بگویی باش بشود
[الجواهر السنیه-کلیات احادیث قدسى ، صفحه ۷۱۳ ، حدیث ۱۵۱]
حکایت : در تبریز قبری مشهور به قبر حمال است و از آنِ کسی است که دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه در حقش مستجاب شده است. نقل شده:
در بازار تبریز بار میبرده، یک روز بار، سر شانهاش بود که دید، بچه کارگری، از بالای داربست پایش لغزید و به طرف پایین افتاد، این حمال هم دستاش بلند میکند، میگوید الهی نگهدارش!
این بچه کارگر بین زمین و آسمان معلق میماند، این حمال دستش را دراز میکند، این بچه را بغل میکند، زمین میگذارد، مردم دورش ریختن، تو کی هستی؟!
گفت: من همان حمالی هستم که ۶۰ سال دارم برای شما بار میبرم، گفتند: چطور شد گفتی خدایا نگهدارش، خدا هم بین زمین و آسمان نگهداشتش،
گفت: چیز مهمی نیست، ۶۰ سال است به من گفت دروغ نگو، گفتم: چشم، گفت حرام نخور، اطاعت کردم، گفت: تهمت نزن، گفتم: چشم … یک بار هم من گفتم، خدایا این کودک را حفظ کن، خدا گفت: چشم
فرم در حال بارگذاری ...
اهمیت صله رحم
استاد فاطمی نیا فرمودند: یکی از علما - که از دنیا رفته است- از یکی از صلحا برایم تعریف می کرد که : یک نفر گفته بود:
من در قسمت بایگانی اداره ای کار می کردم و پرونده های متعدد و بعضا بسیار مهم می آمد و ما در قسمت بایگانی قرار می دادیم.
یک روز پرونده بسیار مهمی به دستم رسید.چند روزی که گذشت متوجه شدم آن پرونده گم شده است. هر چه گشتم پیدا نشد.
در آن گیر و دار که کاملا ناامید شده بودم، به بنده خبر دادند: چون شما مسئول پرونده ها هستید اگر تا چند روز دیگر پیدا نشود، حکمی که در آن مورد شما اجرا می شود یا اعدام است یا حبس ابد!از این رو نزد یک نفر اهل دل رفتم، ایشان دستور ختمی فرمودند که انجام بده.همان توسل را انجام دادم.روزی که قرار بود نتیجه بگیریم از پرونده خبری نبود با ناراحتی از منزل بیرون آمدم تا نزدیکی خیابان مولوی رفتم. دیدم پیرمردی جلو آمد و گفت: آقا! مشکل تو به دست آن شخص – که عرق چین به سر دارد و در حال رفتن است – حل می شود.بدون توجه به این شخص با شنیدن این کلمات دویدم و دامن آقا را گرفتم و گفتم: آقا جان! به دادم برس، گفته اند مشکلم به دست شما حل می شود.پیر مرد نگاهی به من کرد و گفت: خجالت نمی کشی؟حالتی بهت زده و متعجب داشتم.
ایشان فرمودند: چهار سال است شوهر خواهرت از دنیا رفته، یک مرتبه هم به خواهرت و بچه هایش سر نزده ای، انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟!تا نروی و رضایت آنها را جلب نکنی، مشکلت حل نمی شود.
بعد از شنیدن صحبت پیرمرد بلافاصله به منزل خواهرم رفتم.
وقتی در زدم و خواهر همراه چند فرزند رنجورش در را باز کرد ، متوجه شد من هستم، گفت: چطور است بعد از چهار سال آمده ای؟!
گفتم: خواهر! از من راضی شو. بچه هایت را از من راضی کن. بعدا برایت تعریف می کنم، غلط کردم.
آن گاه رفتم مقداری هدیه گرفتم و آوردم و آنها را راضی کردم. فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند که پرونده پیدا شده است.
این پیر مرد عرق چین به سر، کسی نبود جز عارف بزرگ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط .
فرم در حال بارگذاری ...