بهار خودسازي
با فرا رسيدن ماه پر بركت رجب، بهار خودسازي آغاز مي شود . در فرهنگ مؤمنان پارسا و اهل سلوك و معرفت، ماه رجب از فرصت هاي ارزشمند و ايام گرانقدري است كه نسيم رحمت الهي بيش از روزهاي معمولي مي وزد و باران رحمت الهي بيش از ديگر ايام بر جهان هستي مي بارد .
به قول محدث قمي قدس سره: «بدانكه اين ماه و ماه شعبان و ماه رمضان در شرافت تمام اند، و روايت بسيار در فضيلت آن ها وارد شده، بلكه از حضرت رسول صلي الله عليه و آله روايت شده كه رجب ماه بزرگ خداست و ماهي در حرمت و فضيلت به آن نمي رسد . »
غدير در بيان علامه جوادي
با حضرت علامہ، تا غدیر:
“اليوم يئس الّذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الإسلام ديناً.”
امروز #كافران از [كارشكنى در] دين شما نوميد شدند؛ پس از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز #دين شما را برايتان كامل و #نعمت خود را بر شما تمام كردم و #اسلام را براى شما برگزيدم.
“اليوم” يعنى امروز خبر مهمى رسيده و آن #ولايت است كه دوستان بر اثر تولى #اولياى حق به #كمال و تمام رسيده و شادمانند و دشمنان كه طمعشان قطع شده نااميدند.
دشمنان پيامبر اكرم،صلّىاللَّه عليه وآله، مىگفتند: “… نتربّص به ريب المنون.” ما مرگ پيامبر را انتظار مىكشيم و با مرگ او، بساطش برچيده مىشود؛ چون با #كتاب و #قانون مىشود مبارزه كرد، ولى با #رهبر محيى و مجرى قانون نمىشود مبارزه كرد.
در غدير غم حادثه اى اتفاق افتاد كه كافران نااميد شدند؛ چنانكه بر اساس سوره مباركه #كوثر، خدا به پيغمبر چيزى داد كه دشمن نااميد شد.
پيام سوره كوثر اين است كه خدا به پيغمبر كوثرى داده كه مايه بقاء و دوام نبوتش خواهد بود.
بارزترين مصداق كوثر وجود مبارك #فاطمه، عليهاالسلام، است. پس روزى كه فاطمه چشم به جهان مىگشايد و روزى كه على عليه السلام، در #غدير_خم به #خلافت منصوب مىشود، دوام و بقاى دين تضمين مىگردد و دشمن در آن روز ابتر و نااميد است. “أليوم” در اين آيه كه همان “يوم الله” و روز ظهور فيض الهى است؛ يعنى روزى كه فيض ويژه الهى تجلى كرده است.
از بیانات حکیمانہ ۍ حضرت #علامه_جوادی_آملی بہ مناسبت #عید_سعید_غدیر_خم
برگرفته از سایت عاکفون
سلسله درسهای شناخت دین
اعانت الهی
«عباد الله ان من احب عباد الله عبدا اعانه الله علی نفسه فاستشعر الحزن و تجلبب الخوف…»
ترجمه: «بندگان خدا! آن بندهیی از همه محبوبتر است که خداوند او را در مبارزه با نفس کمک کند، پس اندوه را با تمامی وجود احساس نموده و ترس را چونان پوششی بر سر تا سر وجودش حاکم گرداند».
شکوفه هدایت
«… فزهر مصباح الهدی فی قلبه… فقرب علی نفسه البعید و هون الشدید.»
ترجمه: «در پرتو عنایات الهی چراغ هدایت در قلب او میدرخشد و این نور الهی، نا شناختهها و مبهمات را که حل آن از قدرت تفکر آدمی به دور است، نزدیک و در دسترس میسازد و مشکلات و سختیها را آسان میسازد».
نورانیت دل
«فهو من الیقین علی مثل ضوء الشمس…»
ترجمه: «پس او به بلندای یقینی دست یازیده که چونان نور خورشید روشن و روشنگر است».
بررسی و کاوش
«نظر فابصر و ذکر فاستکثر».
ترجمه: «مومن میاندیشد و بررسی میکند و به دنبال این حرکت فکری، به بینش و روشن بینی میرسد و یاد میکند و در پرتو این یاد و تذکر، به فزونی و زیادتی میرسد».
پذیرش حق
«قد خلع سرابیل الشهوات و تخلی من الهموم الا هما واحدا انفردت به…»
ترجمه: «به راستی لباس شهوتپرستی را از تن بیرون کرده و از همه هم و غمها، وارهیده و تنها یک هدف او را به خود مشغول داشته است (رضایت خدا)».
کیمیاگری شناخت
«… و صار من مفاتیح ابواب الهدی و مغالیق ابواب الردی…»
ترجمه: «او «کلید» درهای هدایت و «قفل» درهای پستی و دنائت گشته است».
بینش در گزینش
«… قد ابصر طریقه و سلک سبیله و عرف مناره…»
ترجمه: «او خط اصلی را دیده و یافته و راهش را پیموده و نشانههای خود را شناخته است».
مبارزه با جوسازیها
«… و قطع غماره…»
ترجمه: «بر آنچه او را در خود فرومیبرد فائق آمده و آن را از بین برده است».
همت والا
«… و استمسک من العری باوثقها و من الحبال بامتنها…»
ترجمه: «او- نه تنها برای سعادت و نجات خود دستاویزی برمیگزیند بلکه- از میان وسائل نجات به مطمئنترین و از بین رشتهها به محکمترینها چنگ میزند».
امکانات آگاهی بخش
«… و ارتوی من عذب فرات سهلت له موارده فشرب نهلا و سلک جددا…»
ترجمه: «از آب شیرین و گوارایی که برای او آماده شده سیراب گردیده و در همان نوشیدن اول تشنگی او مرتفع شده است و راهی روشن و هموار در پیش گرفته است».
قدرت تشخیص
«قد نصب نفسه لله سبحانه فی ارفع الامور من اصدار کل وارد علیه و تصییر کل فرع الی اصله…»
ترجمه: «او در عالیترین و مهمترین مسایل و رویدادهایی که بر او عرضه میشود خود را در خدمت خدا قرار داده و به پشتیبانی او و انگیزه تلاش در راه او آنچه براو وارد آید به خوبی تجزیه و تحلیل کرده و هر فرع را به اصلش برمیگرداند و شاخه هر ریشه را تشخیص میدهد».
روشنگری و راهگشایی
«… مصباح ظلمات، کشاف عشوات، مفتاح مبهمات…».
ترجمه: «او چراغ تاریکیها، روشنگر پوشیدهها و مشکلها و کلید فروبسته ها است».
نشانه های رشد فکری در ترسیم دیدگاهها
آن کس که از نظر فکری به رشد رسیده و از هستی و آفریدگار آن، شناختی راستین دارد دیدگاههای او نسبت به همه مسایل به ویژه امور اصلی و زیربنایی، بلند و عالی خواهد بود و به مصداق «علوا الهمه من الایمان» گویا بر بام بلند دنیا ایستاده است و جهان و پدیدههای آن را با وسعت نظر و ژرفایی گسترده تجزیه و تحلیل میکند.
آینه دل چون شود صافی و پاک
نقشها بیند برون از آب و خاک
برخلاف آنها که خود را در چاه ظلمانی افکار مادی و ناصحیح زندانی کردهاند، به خاطر ضعف دیدگاهها و موانعی که خود ایجاد کردهاند، جمعبندی و برداشت درستی از حقایق و وقایع ندارند و محدودیت و بنبست بودن فضای افکار و دیدگاهها، آنها را در انزوا و انحطاط قرار میدهد، یعنی خوب نمیبینند و بجا و دوست نمیشنوند.
اکنون مجال تحقیق این بحث نیست، بلکه فقط این نکته در نظر است که رشد فکری که علت پیدایش و گزینش عقیده صحیح درباره هستی است، در انسان دیدگاههای بلند و والا ایجاد میکند که از مهمترین آنها، دیدگاه انسان نسبت به دنیا است.
دنیا به عنوان یکی از بارزترین نمودارهایی که حقیقت فرد را نشان میدهد و هویت او را برملا میسازد، مطرح است، دنیا آزمایشگاهی است که گوهر وجود انسان را به نمایش میگذارد لذا امیرالمومنین (ع) در این باره میفرماید:
«ان اولیاء الله هم الذین نظروا الی باطن الدنیا اذا نظر الناس الی ظاهرها، و اشتغلوا باجلها اذااشتغل الناس بعاجلها…»
ترجمه: «اولیاء خدا و شیفتگان الهی در پرتو قرب به حق، به این دیدگاه ژرف رسیدهاند که حقیقت دنیا را مینگرند و آینده آن را محور عمل قرار میدهند، در صورتی که چشمهای ظاهربین دنیاپرستان، فریفته زرق و برق آن است».
زیبائیها و شیرینیها، ظاهری دارند و باطنی، نیروی «چشائی» و «بینائی» انسان، از ظاهر آنها احساسی ملایم و خوش دارند، اما باطن آنها که خاصیت «نیروبخش» و «انرژیزا» ست به حواس نمیآید، یعنی ما از درک و احساس آن غافلیم.
بیشتر مردم غذا را به خاطر طعم آن میخورند، ولی عاقلان، هدفشان را از آن به دست آوردن نیرو و تامین انرژی لازم است و طعم ظاهری را ملاک نمیدانند. این دیدگاه عالی، در پرتو شناخت صحیح از هستی پدید میآید.
از علی آموز … سلسله درسهای شناخت دین - مدرسه مکاتباتی نهج البلاغه
خاستگاه رشد انسان
برای رسیدن به رشد فکری و بهره برداری از آثار پربار آن میبایست پایگاهها و زمینه های آن را شناخت و آنگاه به کار بست، این چنین چیزی نیست که فردی یک باره و بی مقدمه به این مقام رفیع نائل آید، انسانهای رشید و صاحب اندیشه در پرتو علل و عواملی بدین قله بلند رسیده اند و البته هر کس که در سر هوای چنین مرتبتی دارد باید این راه را طی کند. لذا در این درس بخشی ازاین علل مورد بررسی قرار میگیرد.
قسمتی از این علل و عوامل جنبه های معنوی و روحی دارد و در رابطه با قوس صعودی و نزولی روح آدمی است و از آنجا که روح انسانی خود جهان ناشناخته و اسراآمیزی است، «هزار نکته ی باریکتر ز مو» در رشد و ترقی آن مطرح است.
قسمت دیگر، تلاشها و مراقبتهای عقلی و فکری و ایجاد زمینههای مناسب برای رشد و تعالی است. در واقع کسی که اهل تحقیق و بررسی است و در راه رسیدنبه حق و عدل خستگی احساس نکرده و از تلاش باز نمیایستد، این خود زمینه را برای ایجاد رشد فکری و وسعت بینش و برخورداری از موهبت عظیم زایائی و شکوفایی اندیشه فراهم می سازد، تا آن کس که در گوشهای بخزد و درها را به روی خود ببندد و از بررسی و ارزیابی درست و دقیق خود را محروم سازد که چنین فردی با دست خود، گوهر عقل و فکر را به رکود و خمود کشانده و نه تنها رشد و شکوفایی ندارد بلکه روزا روز رو به افول و پوسیدگی میرود.
و سه دیگر، تکنیک ویژه و برنامه ریزی هایی است که میتواند آمادگیها و مراقبتها را شکل داده و به بار بنشاند، مثلا بررسی و تحقیق و نیز تلاش و فعالیت اگر برمبنای صحیح و معقولی نباشد جز خستگی و رنج محصولی نخواهد داشت.
از علی آموز … سلسله درسهای شناخت دین - مدرسه مکاتباتی نهج البلاغه
شناخت صحیح از هستی، نشانه رشد فکری انسان
تفکر در اصل هستی به عنوان یک ضرورت زندگی مطرح است، گام دوم، سمت گیری اندیشه آدمی به سوی حق و حقیقت است.
از میان افکار گوناگون و تفکرهای متفاوت و ضد و نقیض، درک و تشخیص حق، مهمترین هنر انسان است.
مکتبهای انحرافی و افکار نادرست با هزاران ترفند، لباس حق به جانب پوشیده و ادعای هدایت و روشنگری دارند و با استخدام الفاظ فریبا و یدک کشیدن مفاهیم کلی پرجاذبه، دنبال طعمه و قربانی میگردند تا چراغ عقل و اندیشه او را خفه و خاموش کرده و در تاریکی به غارت سعادت او بپردازند.
لذا گزینش راه حق از میان صدها بیراهه نشانه رشد و تکامل آدمی است.
اینجا تبلور عمق کلام امام است: او- درود خدا بر وی فرمود:
«الناس ثلاثه: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاه و همج رعاع، اتباع کل ناعق، یمیلون مع کل ریح، لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجاوا الی رکن وثیق».(1).
ترجمه: «مردم، سه گروهند:
1- عالم ربانی (دانشمند الهی)،
2- دانش پژوه حقجوی در راه نجات،
3- سفلگان پست و بیمقدار که هر صدا کننده و خوانندهیی را پیروند و با هر نسیمی جهت حرکت خود را تغییر میدهند، از نورانیت دانش بیبهرهاند و به پایگاه و پناهگاه محکمی تکیه ندارند».
«عالم ربانی»، یعنی راه شناس، آنکه روزگاری دراز با صداقت و درستی و تفحص و تحقیق از پژوهندگان روشن ضمیر به سرمنزل حق رسیده است. و «متعلم»،
یعنی راهیاب جستجوگر: آنکس که بدون افکار و پیش داوریهای قالبی و پیش ساخته آماده درک و یافتن راه حق است.
این دو گروه، مصداق انسان رشد یافتهاند، اما قسم سوم کسی است که نه راهشناس است و نه راهیاب، فردی بیپناه و بیپایگاه، که هر روز به سویی کشیده میشود و هر لحظه، به شکلی، «بت عیار» درآید.
و در جای دیگر نشانه عقل و درایت را بازشناسی راه از بیراهه میداند:
«کفاک من عقلک ما اوضح لک سبیل غیک»(2).
ترجمه: «در نعمت عقل تو همین بس، که بیراهه را برای تو باز شناساند».
——————————————————————————–
1.نهج البلاغه قصار 139.
2.نهج البلاغه قصار 413.
از علی آموز … سلسله درسهای شناخت دین - مدرسه مکاتباتی نهج البلاغه